ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

آخرین مقصد

03 مرداد 1403 توسط شهید محمود رضا بیضائی
#داستانک #آخرین_مقصد #به_قلم_خودم آب نبات چوبی را در دستشان گرفت. با ولع و لذت خاصی شروع به مکیدن کرد. لبخند کش داری بر روی لبانش نقش بست. به دنبال مادرش می رفت و چادرش را محکم تر در دستانش گرفت. نگاهی به صورت مادرش کرد. اخم های مادر در هم بود. عرق از… بیشتر »
 نظر دهید »

سحر آن روز

11 فروردین 1403 توسط شهید محمود رضا بیضائی
سحر آن روز بوی باران و هوای سحرگاهان، حال آدم را دگرگون می‌کرد. صدای مناجات ربنا، از گلدسته‌های مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام که چند کوچه آن‌طرف‌تر بود، گوش را نوازش می‌داد. نسرین خانم، به سمت آشپزخانه رفت تا قیمه را گرم کند. بوی قیمه، در فضای خانه… بیشتر »
 نظر دهید »

مهدی (عج) ستاره زمین

15 مرداد 1402 توسط شهید محمود رضا بیضائی
مهدی(عج) ستاره زمین مهدی و پدرش شب های تابستان قرار همیشگیشان داخل حیاط و خوابیدن زیر سقف آسمان بود. آنها از خوابیدن در حیاط لذت می بردند. ستاره ها محفل آنها را زیباتر می نمودند و خوشحالی در چشمان مهدی موج می زد. مهدی تا زمانی که خوابش می برد، ستاره ها… بیشتر »
 نظر دهید »

قرار همیشگی

24 فروردین 1401 توسط شهید محمود رضا بیضائی
عشقش دعای ندبه بود و اشک هایی که از اعماق قلبش بر روی چادرش می ریخت. یاد امام زمان(عج) باعث از خود بی خود شدن او بود که در هر صورت به دعای ندبه برود. آن روز جمعه هم مثل جمعه هایی که در انتظار می گذشت، بهارآماده شد. کتابِ دعا و تسبیحش را درکیفش گذاشت، به… بیشتر »
 نظر دهید »

چراغ خانه

28 بهمن 1400 توسط شهید محمود رضا بیضائی
مهین با همسرش امیر بر روی کاناپه نشسته بودند و عصرانه می خوردند. هوای بهاری تا عمق جانشان نفوذ می کرد. گاهی لبخند زنان دخترشان الناز را تماشا می کردند که در ماسه های کنار ساحل بازی می کرد.  الناز به لطف اصرارهای پدربزرگ و مادربزرگش طعم این دنیا را می… بیشتر »
 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟