دل نوشت
سلام مولای من!
شب و روزت به خیر.
تمام فصلهای سال، به امید آمدنت گذشت. برگردد تا فصل ظهورت پایان دهنده گذر ایام و این فصل به فصل شدنها باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج.
#نامه_خاص
سلام مولای من!
شب و روزت به خیر.
تمام فصلهای سال، به امید آمدنت گذشت. برگردد تا فصل ظهورت پایان دهنده گذر ایام و این فصل به فصل شدنها باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج.
#نامه_خاص
#پرسش
*
پاسخ آیت الله سبحانی
#پاسخ: برنامه حضرت مهدی(ع) با برنامه پیامبران و سایر پیشوایان یک تفاوت کلی دارد و آن این که برنامه وی قانونگذاری نیست، بلکه یک برنامه به تمام معنی اجرایی در تمام جهان است. به این معنی که او مأموریت دارد تمام اصول تعالیم اسلام را در جهان پیاده کند و اصول عدالت و دادگری و حق و حقیقت را در میان جامعه بشری بگستراند.
روشن است که پیاده شدن چنین برنامة انقلابی جهانی، که به وسیله آن اصول عدالت و دادگری و حقّ و حقیقت در میان همه مردم جهان گسترش یابد، به شرایط و مقدّماتی نیاز دارد که تحقق آنها جز با مرور و تکامل همه جانبه اجتماع ممکن نیست; برخی از آن مقدمات عبارتند از:
1. آمادگی روحی
در درجه نخست باید مردم جهان برای اجرای این اصول، تشنه و آماده گردند و تا زمانی که در مردم جهان تقاضایی نباشد، «عرضه» هر نوع برنامه مادّی و معنوی مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگی اقتصادی حکمفرماست، بلکه مشابه این نظام در عرضه برنامههای معنوی و اصول اخلاقی و مکتبهای سیاسی و انقلابی نیز حاکم میباشد و تا در اعماق دل مردم ـ برای این نوع امور ـ تقاضا و درخواستی نباشد، عرضه آن با شکست رو به رو شده و کاری از پیش نخواهد رفت.
امام باقر(ع) میفرماید:
«روزی که قائم آل محمّد(ص) قیام کند، خدا دست خود را بر سر بندگان میگذارد، در پرتو آن خردها را جمع میگرداند و شعور آنان به حد کمال میرسد».[1]
البتّه گذشت زمان و شکست قوانین مادّی و پدید آمدن بنبستهای جهانی و کشیده شدن بشریّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به این حقیقت واقف خواهد ساخت که اصول و قوانین مادّی و سازمانهای به اصطلاح بین المللی، نه تنها نمیتوانند مشکلات زندگی را حل کنند و عدالت را در جهان حکمفرما سازند، بلکه همین خستگی و یأس، مردم دنیا را برای پذیرش یک انقلاب بنیادی مهیّا و آماده میسازد و میدانیم که این موضوع نیاز به گذشت زمان دارد تا تجربههای تلخ زندگی ثابت کند که تمام نظامات مادّی و سازمانهای بشری در اجرای اصول عدالت و احقاق حق و برقراری امنیّت و آرامش، عاجز و ناتوان میباشند و سرانجام باید بر اثر یأس و نومیدی، این تقاضا در مردم گیتی برای تحقّق چنان آرمان الهی پدید آید و زمینه برای عرضه یک انقلاب جهانی به وسیله یک مرد الهی و آسمانی، از هر نظر مساعد گردد.[2]
2. تکامل علوم و فرهنگهای انسانی
از سوی دیگر برای برقرار ساختن یک حکومت جهانی بر اساس عدل و داد، نیاز فراوان به پیشرفت علوم و دانشها و فرهنگهای اجتماعی و مردمی است که آن نیز بدون پیشرفت فکری و گذشت زمان، ممکن و میسّر نمیگردد.
برقراری حکومت جهانی که در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حکومت کند و همه مردم جهان از کلیه مزایای فردی و اجتماعی اسلامی بهرهمند گردند بدون وجود یک فرهنگ پیشرفته در کلیّه شؤون بشری امکان پذیر نیست و هرگز بدون یک فرهنگ کامل، جامه عمل به خود نمیپوشد. این نیز احتیاج به گذشت زمان دارد.
3. تکامل وسایل ارتباط جمعی
از طرفی چنین حکومتی به وجود وسایل کامل ارتباط جمعی نیاز دارد تا در پرتو آن بتواند مقرّرات و احکام و اصول انسانی را از طرق مختلف در مدّت کوتاهی به مردم جهان اعلام کند. این امر نیز بدون تکامل صنایع انسانی و گذشت زمان محقق نمیشود.
4. پرورش نیروی انسانی
از همه اینها گذشته ، پیشبرد چنین هدفی و پیریزی چنان انقلابی، به یک نیروی فعّال و سازنده انسانی نیاز دارد که در واقع ارتش انقلاب جهانی را تشکیل میدهد. تشکیل چنین ارتشی و به وجود آمدن چنین افراد پاکباخته و فداکاری، که در راه هدف و حقیقت از همه چیز بگذرند، به گذشت زمان نیاز دارد.
*منطق اسلام در آزمونها
اگر در برخی از روایات میخوانیم که فلسفة طولانی شدن غیبت امام زمان، همان امتحان و آزمایش مردم است، ممکن است ناظر به همین نکته باشد; زیرا امتحان و آزمایش در منطق اسـلام به معنی آزمـونهای معمولی و کشف امور پنهانی نیست; بلکه مقصود از آن پرورش روحیّات پاک و پدید آوردن حداکثر ورزیدگی در افراد میباشد.[3]
مجموع این جهات چهارگانه[4] نیاز به این دارد که زمان قابل ملاحظهای بگذرد و جهان از بسیاری جهات پیش برود; و آمادگی روحی و فکری برای پذیرش حکومت جهانی بر اساس حقّ و عدالت در مردم پدید آید; آنگاه این برنامه با وسایل و امکانات خاصّی در سطح جهانی وسیله حضرت مهدی ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ پیاده گردد و این است گوشهای از فلسفة غیبت طولانی امام(ع).
———————————-
پی نوشت ها:
[1] . کافی:1/25، کتاب العقل، ح21.
[2] . یکی از نشانههای روشن قیام امام زمان که احادیث اسلامی همگی بر آن اتّفاق دارند این است که سراسر اجتماع بشری را جور و ستم و تعدّی و بیدادگری فرا میگیرد و ابرهای یأس و نومیدی زندگی جامعه انسانی را تیره میسازد و در حقیقت فشار
ظلم و تعدّی آن چنان بر دوش آنان سنگینی میکند که انسان را برای پذیرش انقلاب دیگر، انقلابی عمیق و بنیادی به دست توانا و نیرومند یک مرد الهی آماده میسازد.
[3] . تمام آزمونهای الهی که درباره پیامبران و اولیای وی انجام میگیرد برای همین منظور است. اگر خدا ابراهیم را با تکالیف و وظایف سنگینی آزمود، چنان که میفرماید: «وَإِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلماتٍٍ فَأَتَمَّهُنَّ» (سوره بقره، آیه 124) برای همین هدف بوده است تا این رادمرد الهی به قدری در کوران حوادث قرار گیرد که در صلابت و استقامت به صورت فولاد آب دیده درآید.
[4] . مجموع این جهات چهارگانه را میتوان در امور زیر خلاصه نمود: 1. تکامل روحی، 2. تکامل فرهنگی، 3. تکامل وسایل ارتباط جمعی، 4. تشکیل یک ارتش انقلاب جهانی از یک جمعیت پاکباخته و فداکار.
✍آن مرد خواهد آمد
:hibiscus:هر روز پدر نسترن سرکار میرفت و مادرش مشغول نظافت منزل میشد. روزهای خوب کودکی او در کنار عروسکش سپری شد.
:cherry_blossom:هر روز نسترن با عروسک و دوستانش در کوچه بازی میکرد. یکی از روزها که نسترن با دوستان کوچکش در نزدیکی خانهشان مشغول بازی با عروسکش بود، پرندههای سیاه غول پیکر در آسمان پیدا شدند و شروع به بمباران کردند.
☘نسترن جیغکشان عروسکش را برداشت و دوید. مادرش با شنیدن صدای مهیب انفجار فریاد زد:«یا صاحب الزمان به فریاد برس.»
او بدون کفش به سمت در حیاط دوید و فریاد زد:«نسترن، دخترم کجایی؟»
:hibiscus:نسترن، در آغوش مادرش پرید. مادر، نسترن را به آغوش کشید و به زیرزمین برد.
:cherry_blossom:نسترن از تاریکی زیرزمین به خود لرزید، جیغ کشید و گفت:«همه جا تاریکه. من میترسم.»
☘مادر، نسترن را به خود فشرد و گفت:«آروم باش! نترس عزیزم من کنارتم.»
:hibiscus:نسترن با گریه گفت:«میترسم، تاریکه.»
:cherry_blossom:مادر زیر لب اسرائیل و همه ظالمان را لعن کرد. به نسترن گفت:«با من تکرار کن تا آروم بشی، الغوث الغوث یا صاحب الزمان»
#داستان
#مهدوی
شناخت واقعی، دارای ویژگیهایی است که عبارت است از اینکه: اولاً از منابع معتبر و موثق و مستند به دست آید. ثانیاً گسترهاش شامل آموزههای اعتقادی، اخلاقی و عبادی شود. ثالثاً، از آنجا که امام، الگوی عملی برای انسانهاست، به ابعاد فکری، عملی و روحی امام نیز ناظر باشد.
اما این شناخت از سه راه ـ که مکمل یکدیگرند ـ حاصل میشود:
یکم. مطالعه تاریخ زندگانی آنان، مطالعه سرگذشت و سیره آنان، خصوصاً در باب فضایل، مناقب و خصوصیات آنان ـ از قبیل: شجاعت، مردانگی، ایثار، تواضع، صبر، فرزانگی و… ـ انسان را متوجه مقام والای آن بزرگواران میکند و جذبه و کشش خاصی نسبت به آن فرزانگان در روح انسان، حاکم میشود.
دوم. مطالعه و تفکّر در سخنان ایشان، اسلام تفکر را موجب بصیرت (الحیاه، ج 1، ص 8، ح3)، دعوت کننده به عمل نیک (همان، ح 9)، پدید آورنده نور (همان، ص 49، ح 18)، نشانه حیات و زنده بودن قلب بصیر میداند (همان، ص 48، ح 5).
مطالعه و تفکّر در آثار فکری امامان، هر چند کار مشکلی به نظر میرسد، ولی بسیار سودمند است. این امر علاوه بر آن که باعث شناخت شخصیت آن بزرگواران و ایجاد محبت آنان در دل میشود، سرمایه بزرگی برای روح بشر به شمار میرود. همان طور که فراگیری فصول یک کتاب، باید با تحقیق و دقت کامل و رجوع به استاد و… قرین باشد، مطالعه و اندیشه و تفکر در آثار ائمه (ع) نیز، باید با استفاده از استادان فن و مراجعه به کتابهایی که در شرح سخنان آنان به رشته تحریر درآمده، همراه باشد.
سوم. شناخت خدا: اگر ما خداوند و صفات و اسمای او را به طور حقیقی بشناسیم، میتوانیم انسانهای کامل راستین (امامان) را نیز بشناسیم، زیرا آنان آینه تمامنمای صفات جمال و جلال حضرت حقاند و در تسمیه به اسمای الهی، از تمامی موجودات عالم امکان برترند. بر این اساس، با شناخت خدا و صفات او، میتوانیم به اوصاف و ویژگیهای امامان نیز واقف گردیم. شاید دعایی که سفارش شده در زمان غیبت بعد از نماز زیاد خوانده شود، ناظر به همین حقیقت باشد:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ، لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینی، خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیغمبر را نمیشناسم، خدایا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر به پیامبر معرفت پیدا نکنم، نمیتوانم امامم را بشناسم، خدایا! حجت و امامت را به من بشناسان که اگر امام را نشناسم، در دین خود گمراهم» (مفاتیحالجنان، دعا در غیبت امام زمان (عج)).
مقام یاران امام زمان(ع)
:hibiscus: امام باقر(ع) فرمودند:
گویا یاران قائم (ع) را می بینم که سراسر شرق و غرب عالم را پر کرده اند همه چیز حتی حیوانات درنده و پرندگان وحشی از آنان اطاعت خواهند کرد و در همه چیز رضایت ایشانرا می جویند .تا آن جا که سرزمینی بر سر زمین دیگر فخر می فروشد و می گوید:
امروز یکی از یاران مهدی(عج) بر من گذشت.»
:books:کمال الدین ، ج2، ص673
مکیال المکارم،ج1
:tulip: برق امید وفور نعمت
:hibiscus:پرونده اش در دستان لرزان و پینه بسته اش خود نمایی می کرد، روزها را به امید امضایی هر روز کیلومترها می پیمود و به آنجا می رفت، اما با بهانه های جدید آنها رو به رو می شد.
:fallen_leaf:روز هایش به سختی می گذشت، فقر، قرض، بیماری بچه ها امانش را بریده بود، محمد تمام راها را امتحان کرده بود؛ اما کم آورده بود و خسته و نالان هر روز او را از اینجا به آنجا حواله می کردند.
:cherry_blossom:محمد تصمیمش را گرفته بود و مصمم بود که بالاخره کاری کند، فکری به ذهنش رسیده بود و می خواست وامی بگیرد؛ بلکه کارگاهی راه بیندازد، تا بتواند حداقل گوشه ای از مشکلاتشان را حل کند، شب رو روز این سو به آن سو می دوید؛ اما کسی به سخن و درد یک شخص زخمی توجهی نداشت، به اتاق رئیس که می رسید، به بهانه های مختلف او را بیرون می کردند.
:leaves:محمد به امید فرداها از این اتاق رئیس به آن اتاق رئیس می رفت؛ اما سرانجام کاری پیش نبرد.
:hibiscus: یادش به حدیثی افتاد که چند وقت قبل در جایی دیده بود، که در زمان حضور حضرت، وفور نعمت است، بر کارگزار و مسئولان سخت گیر و بر ضعفا و فقرا مهربان. همچنان که چراغ امیدی با این حدیث در دلش روشن شده بود، آنها را به امام زمان(عج) واگذار کرد و آرزو کرد کاش آن روز هر چه سریعتر فرا رسد.
:small_blue_diamond:امام جعفرصادق (علیهالسلام)
«المَهدی سَمِحٌ بِالمالِ شدیدٌ عَلی العُمّالِ رحیمٌ بِالمَساکینِ؛
:tulip:حضرت مهدی(علیهالسلام) بخشنده است و مال را به وفور می بخشد، بر مسئولان و کارگزاران بسیار سختگیر و بر فقرا و ضُعفا رئوف و مهربان است.»
:books: الملاحم و الفتن، ص ١٣٧