اثر حق مداری
امام علی علیه السلام :
بِلُزومِ الحَقِّ يَحصُلُ الاستِظهارُ .
حق مدارى ، پيروزى را به همراه مى آورَد .
:books: غرر الحكم : ح ۴۳۵۲
امام علی علیه السلام :
بِلُزومِ الحَقِّ يَحصُلُ الاستِظهارُ .
حق مدارى ، پيروزى را به همراه مى آورَد .
:books: غرر الحكم : ح ۴۳۵۲
آسودگی ما عدم ماست
ششمین شب عملیات کربلای پنج بود. جواد عابدی، ترکش های زیادی در بدن داشت . همراه چند مجروح دیگر او رابه عقب فرستادند.
سه چهار شب گذشت.
وسط درگیری، چشمم به جواد افتاد که با لباس بیمارستان و یک پاکت دارو ، خودش را به خط رسانده است.
از بیمارستان فرار کرده بود . می گفت: « وقتی تو که پیرمرد هستی داری این جا می جنگی، من چطور می توانم روی تخت بیمارستان ، آسوده بخوابم!» همان شب، جواد عابدی هم آسمانی شد.
شادی روح شهید جواد عابدی صلوات.
روای غلامحسین لنگرودی
:books:زندگی به سبک شهدا، مهدی نقدی، ص139
آنکه به بهشت مى رود
پیامبر اکرم (ص) :
مَن أكَلَ طَيِّبا ، وعَمِلَ في سُنَّةٍ ، وأمِنَ النّاسُ بَوائِقَهُ ؛ دَخَلَ الجَنَّةَ.
هر كه غذاى پاك خورَد و طبق سنّت عمل كند و مردم از شرّ و گزند او در امان باشند، به بهشت مى رود .
.:books: سنن الترمذي : ج ۴ ص ۶۶۹ ح ۲۵۲۰
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيةٍ؛ و اما قوم «عاد» با تندبادي طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند.»(6)
«سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ ؛ (خداوند) اين تندباد بنيانکن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودي) ميديدي که آن قوم همچون تنههاي پوسيده و تو خالي درختان نخل در ميان اين تند باد روي زمين افتاده و هلاک شدهاند!»(7) «فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيةٍ ؛آيا کسي از آنها را باقي ميبيني؟!»(8)
نکته ها:
«صَر صَر» باد سرد و سخت است و «عاتیه» از «عتو» به معنای سرکش است.
»حسوم» جمع «حاسم» یعنی انجام مکرر و پی در پی یک عمل تا قطع و نابودی کامل.
«خاویه» هم به معنای تو خالی است وهم به معنای چیزی که به زمین افتاده باشد.
«صرعی» جمع«صریع» به چیزی گفته می شود که روی زمین افتاده باشد و «اعجاز» به معنای «عَجُز» به معنای تنه درخت است.
در آیه 20 سوره قمر می خوانیم «کأنّهم اعجاز نخل منقعر» یعنی هلاکت قوم عاد آنگونه بود که ویا تنه بلند درخت خرما از ریشه کنده شده باشد.
پیام ها:
1- دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمودرا با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک می کند.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
2- آثار پدیده های هستی به دست خداست. باد یک بار سبب حرکت کشتی ها وابرها ونزول باران می شود و یک بار وسیله هلاکت.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
3- عذابهای الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی. «سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ»
4- تنومندی و نیرومندی مانع هلاکت نیست. اگر قامت و بلندی انسان مثل درخت خرما باشد، در برابر قهر الهی به زمین می افتد. «أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ»
5- کیفرها یکسان نیستند گاهی به کلی محو کننده اند.«فجعلم کصف مأکول» ولی گاهی جسم می ماند.«اعجاز نخل خاویه»
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ج10، جزء 29، ص 196.
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيةٍ؛ و اما قوم «عاد» با تندبادي طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند.»(6)
«سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ ؛ (خداوند) اين تندباد بنيانکن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودي) ميديدي که آن قوم همچون تنههاي پوسيده و تو خالي درختان نخل در ميان اين تند باد روي زمين افتاده و هلاک شدهاند!»(7) «فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيةٍ ؛آيا کسي از آنها را باقي ميبيني؟!»(8)
نکته ها:
«صَر صَر» باد سرد و سخت است و «عاتیه» از «عتو» به معنای سرکش است.
»حسوم» جمع «حاسم» یعنی انجام مکرر و پی در پی یک عمل تا قطع و نابودی کامل.
«خاویه» هم به معنای تو خالی است وهم به معنای چیزی که به زمین افتاده باشد.
«صرعی» جمع«صریع» به چیزی گفته می شود که روی زمین افتاده باشد و «اعجاز» به معنای «عَجُز» به معنای تنه درخت است.
در آیه 20 سوره قمر می خوانیم «کأنّهم اعجاز نخل منقعر» یعنی هلاکت قوم عاد آنگونه بود که ویا تنه بلند درخت خرما از ریشه کنده شده باشد.
پیام ها:
1- دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمودرا با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک می کند.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
2- آثار پدیده های هستی به دست خداست. باد یک بار سبب حرکت کشتی ها وابرها ونزول باران می شود و یک بار وسیله هلاکت.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
3- عذابهای الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی. «سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ»
4- تنومندی و نیرومندی مانع هلاکت نیست. اگر قامت و بلندی انسان مثل درخت خرما باشد، در برابر قهر الهی به زمین می افتد. «أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ»
5- کیفرها یکسان نیستند گاهی به کلی محو کننده اند.«فجعلم کصف مأکول» ولی گاهی جسم می ماند.«اعجاز نخل خاویه»
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ج10، جزء 29، ص 196.
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيةٍ؛ و اما قوم «عاد» با تندبادي طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند.»(6)
«سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ ؛ (خداوند) اين تندباد بنيانکن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودي) ميديدي که آن قوم همچون تنههاي پوسيده و تو خالي درختان نخل در ميان اين تند باد روي زمين افتاده و هلاک شدهاند!»(7) «فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيةٍ ؛آيا کسي از آنها را باقي ميبيني؟!»(8)
نکته ها:
«صَر صَر» باد سرد و سخت است و «عاتیه» از «عتو» به معنای سرکش است.
»حسوم» جمع «حاسم» یعنی انجام مکرر و پی در پی یک عمل تا قطع و نابودی کامل.
«خاویه» هم به معنای تو خالی است وهم به معنای چیزی که به زمین افتاده باشد.
«صرعی» جمع«صریع» به چیزی گفته می شود که روی زمین افتاده باشد و «اعجاز» به معنای «عَجُز» به معنای تنه درخت است.
در آیه 20 سوره قمر می خوانیم «کأنّهم اعجاز نخل منقعر» یعنی هلاکت قوم عاد آنگونه بود که ویا تنه بلند درخت خرما از ریشه کنده شده باشد.
پیام ها:
1- دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمودرا با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک می کند.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
2- آثار پدیده های هستی به دست خداست. باد یک بار سبب حرکت کشتی ها وابرها ونزول باران می شود و یک بار وسیله هلاکت.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
3- عذابهای الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی. «سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ»
4- تنومندی و نیرومندی مانع هلاکت نیست. اگر قامت و بلندی انسان مثل درخت خرما باشد، در برابر قهر الهی به زمین می افتد. «أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ»
5- کیفرها یکسان نیستند گاهی به کلی محو کننده اند.«فجعلم کصف مأکول» ولی گاهی جسم می ماند.«اعجاز نخل خاویه»
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ج10، جزء 29، ص 196.
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيةٍ؛ و اما قوم «عاد» با تندبادي طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند.»(6)
«سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ ؛ (خداوند) اين تندباد بنيانکن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودي) ميديدي که آن قوم همچون تنههاي پوسيده و تو خالي درختان نخل در ميان اين تند باد روي زمين افتاده و هلاک شدهاند!»(7) «فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيةٍ ؛آيا کسي از آنها را باقي ميبيني؟!»(8)
نکته ها:
«صَر صَر» باد سرد و سخت است و «عاتیه» از «عتو» به معنای سرکش است.
»حسوم» جمع «حاسم» یعنی انجام مکرر و پی در پی یک عمل تا قطع و نابودی کامل.
«خاویه» هم به معنای تو خالی است وهم به معنای چیزی که به زمین افتاده باشد.
«صرعی» جمع«صریع» به چیزی گفته می شود که روی زمین افتاده باشد و «اعجاز» به معنای «عَجُز» به معنای تنه درخت است.
در آیه 20 سوره قمر می خوانیم «کأنّهم اعجاز نخل منقعر» یعنی هلاکت قوم عاد آنگونه بود که ویا تنه بلند درخت خرما از ریشه کنده شده باشد.
پیام ها:
1- دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمودرا با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک می کند.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
2- آثار پدیده های هستی به دست خداست. باد یک بار سبب حرکت کشتی ها وابرها ونزول باران می شود و یک بار وسیله هلاکت.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
3- عذابهای الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی. «سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ»
4- تنومندی و نیرومندی مانع هلاکت نیست. اگر قامت و بلندی انسان مثل درخت خرما باشد، در برابر قهر الهی به زمین می افتد. «أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ»
5- کیفرها یکسان نیستند گاهی به کلی محو کننده اند.«فجعلم کصف مأکول» ولی گاهی جسم می ماند.«اعجاز نخل خاویه»
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ج10، جزء 29، ص 196.
امام صادق علیه السلام :
أيُّمَا امرَأَةٍ تَطَيَّبَت لِغَيرِ زَوجِها ، لَم تُقبَل مِنها صَلاةٌ حَتّى تَغتَسِلَ مِن طيبِها كَغُسلِها مِن جَنابَتِها .
هر زنى ، خود را براى غير شوهرش خوش بو كند ، هيچ نمازى از او پذيرفته نمى شود تا آن گاه كه براى آن بويى كه استعمال كرده ، غسل كند ، همچنان كه براى جنابتش غسل مى كند .
الكافي : ج ۵ ص ۵۰۷ ح ۲
مناسبتهای امروز :
روز بزرگداشت فردوسی[ شمسی ]
امام صادق علیه السلام :
يا أبانُ، تُقاسِمُهُ شَطرَ مالِكَ، … أمّا إذا أنتَ قاسَمتَهُ فَلَم تُؤثِرهُ بَعدُ، إنَّما أنتَ وهُوَ سَواءٌ؛ إنَّما تُؤثِرُهُ إذا أنتَ أعطَيتَهُ مِنَ النِّصفِ الآخَرِ .
«اى ابان! [از حقوق مؤمن بر مؤمن، اين است كه] دارايىات را با او به دو نيم، قسمت كنى». ….«هر گاه دارايىات را با او قسمت كنى، هنوز ايثار نكردهاى؛ بلكه تو و او يكسانيد. وقتى ايثار مىكنى كه از نيم ديگر هم به او بدهى» .
الكافي : ج ۲ ص ۱۷۲ ح ۸