ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

به چه چیزی نباید اعتماد کرد؟

06 مهر 1400 توسط شهید محمود رضا بیضائی

امام علی علیه السلام :

لا يَنبَغي لِلعَبدِ أن يَثِقَ بِخَصلَتَينِ : العافِيَةِ و الغِنى ، بَينا تَراهُ مُعافى إذ سَقِمَ، و بَينا تَراهُ غَنِيّا إذ افتَقَرَ .
بنده را نسزد كه به دو چيز اعتماد كند: عافيت و توانگرى، زيرا در حالى كه او را سالم مى بينى، ناگهان بيمار مى شود و در حالى كه توانگرش مى بينى ناگهان به فقر دچار مى گردد.
نهج البلاغة : الحكمة ۴۲۶.

 نظر دهید »

جذب نعمت

04 مهر 1400 توسط شهید محمود رضا بیضائی

امام حسین علیه السلام :

إلهي ! اُطلُبني بِرَحمَتِكَ حَتّى أصِلَ إلَيكَ ، وَاجذِبني بِمَنِّكَ حَتّى اُقبِلَ عَلَيكَ . . .
خداى من ! مرا با رحمتت بطلب تا به تو برسم و با نعمتت جذبم كن تا به تو روى آورم … .
الإقبال (طبعة دار الكتب الإسلاميّة) : ص ۳۴۸
مناسبتهای امروز :
 ارائه نظریه نسبیت خاص توسط آلبرت انیشتین[ میلادی ]

 نظر دهید »

چه چیزی بر امیر المؤمنین دوست داشتنی تر است؟

30 شهریور 1400 توسط شهید محمود رضا بیضائی

امام علی علیه السلام :

ـ في حَربِ صِفّينَ ـ: فَوَاللّهِ ما دَفَعتُ الحَربَ يَوما إلّا وأنَا أطمَعُ أن تَلحَقَ بي طائِفَةٌ، فَتَهتَدِيَ بي وتَعشُوَ إلى ضَوئي، وذلِكَ أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أقتُلَها عَلى ضَلالِها، وإن كانَت تَبوءُ بِآثامِها .
ـ در جنگ صفّين ـ: سوگند به خداوند كه يك روز جنگ را به تأخير نينداختم، جز آن كه اميد داشتم گروهى به من ملحق شده، راه يابند و به نور هدايت من به راه حق آيند. اين امر، براى من دوست داشتنى‌تر است از آن كه آنان را بر گمراهى بكُشم، گرچه خود آنان، گناه خويش را بر دوش مى‌كشند .
نهج البلاغة : الخطبة ۵۵
مناسبتهای امروز :
 روز گفتگوی تمدنها[ شمسی ]
 روز جهانی صلح[ میلادی ]

 نظر دهید »

کوته نوشت

28 شهریور 1400 توسط شهید محمود رضا بیضائی

مولایم 

یا ابن الحسن

قلم در قلب کاغذ فرو نمی رود تا  بنویسد ان چه را که باید بنویسد 

مولای من روزگارم در گذر است ومن نمی دانم به کدامین سو در حرکتم، رو ح و جسمم در تلاطم درون و بیرون در حرکت است و من را به سویی فرای می خواند می خواهم رهسپار جاده بی نهایت شوم؛ اما بال هایی برای پرواز به ان سو ندارم، یاریم نما و بال هایی برای پروازم به ان سمت ببخش و در مسیر خود رهسپارم نما و مرا در کوی خود قرار ده 

مولای من!

خسته ام خستگی به بلندای سال هایی که از عمرم گذشت و در حال گذر است  و نمی دانم در کدامین سرزمین برای همیشه ارام و قرار خواهم گرفت.

 نظر دهید »

مشک خونی

23 شهریور 1400 توسط شهید محمود رضا بیضائی


صبح زمستان بود؛ برف تا یک متر باریده بود. از خانه های کاهگلی روستا دود بخاری ها خارج می شد.
بچه ها می خواستند به مدرسه بروند؛ کبری خانم از آب ذخیره شده روزهای قبل، برای شوهرش مشهدی علی و بچه ها صبحانه را آماده کرد. بعد از خوردن صبحانه بچه ها راهی مدرسه شدند و شوهرش مشهدی علی به سرکارش رفت.
بعد به سراغ مرغ ها رفت به آنها دانه داد؛ جلوی دام ها یونجه ریخت، اتاق ها را مرتب کرد و در همین حین به فکر ناهار افتاد؛ اما آبی در ظرف ها باقی نمانده بود. گرمپوشش را بروی لباس هایش پوشید، گوشه ای از چهارقدش را در جلوی دهانش بست. مشک را بر روی دوشش گذاشت و به سمت رودخانه به راه افتاد.
کوچه های روستا پر از برف بود؛ پاهایش تا زانو در برف فرو رفته می رفت و سرما در مغز استخوانش رسوخ می کرد. هر بار تصمیم داشت به خانه برگردد؛ اما فکر ناهار و آب خانواده و لب های خشکیده بچه ها او را مصصم تر می کرد که به حرکتش ادامه دهد. او سرا شیبی ها را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت تا به رودخانه رسید؛ به سختی آب به داخل مشک ریخت و آن را بر روی دوشش گذاشت. هنگام بازگشت کمی هوا مه آلود بود و صدای زوزه گرگ ها می آمد ، ترس از حمله گرگ ها و گم شدن در جنگل وجودش را فرا گرفته بود. مسیر دو راه داشت؛ اما اشتباهی از راهی رفت که به سمت جنگل و دره بود. هر چه قدر پیش می رفت، بیشتر سردرگم می شد؛ سرما لزره بر اندامش انداخته بود و دندان هایش تکان می خورد، خستگی خواب را مهمان چشمانش کرده بود؛ در گوشه ای نشست.
نزدیکی ها غروب شد؛ اما شوهرش و بچه هایش هر چه قدر منتظر ماندند؛ خبری از همسرش کبری خانم نبود.
دلواپس شدند، مشهدی علی به خانه‌ی همسایه اش مشهدی رضا رفت و از مریم خانم زن مشهدی رضا سراغ کبری خانم را گرفت؛ او هم خبری نداشت. در فکر فرو رفت، ناگهان یادش به ظر های خالی آب افتاد و با خودش گفت:
احتمالا رفته است از رودخانه آب بیاورد. بچه ها را به همسایه اش مریم خانم سپرد؛ لبا سهایش را تند تند پوشید. با پتو و فانوس و مشهدی رضا به سمت رودخانه به راه افتادند. مسیر سخت بود؛ برف دوباره باریدن گرفته بود؛ هر چه قدر می خواستند قدمهایشان را تندتر بردارند؛ اما به زمین می خوردند تا این که با هر سختی که بود، بالآخره به رودخانه رسیدند، این طرف و آن طرف رودخانه را گشتند؛ خبری از کبری خانم نبود؛ تصمیم گرفتند از همدیگر جدا شوند و هر کدام مسیری را بروند و دوباره در همان جایی که بار اول بودند؛ به همدیگر برسند. مشهدی رضا از گوشه سمت چپ رودخانه و مشهدی علی از گوشه سمت راست رودخانه رفت.
مشهدی علی صدا می زد:
-کبری خانم کجایی ؟ جواب بده!
صدایی شنیده نشد؛ برفی انباشته شده بود و مشکی خونی کمی آن سوی تر زمین را رنگی کرده بود.
#داستانک

 نظر دهید »

تفسیر سوره حاقه

21 شهریور 1400 توسط شهید محمود رضا بیضائی


#تفسیر_قرآن
#سوره_حاقه
بسم الله الرحمن الرحیم

« فَلَيسَ لَهُ الْيوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ(الحاقة/35)
از اين رو امروز هم در اينجا يار مهرباني ندارد،
وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ(الحاقة/36)
و نه طعامي، جز از چرک و خون!
لَا يأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ(الحاقة/37)
غذايي که جز خطاکاران آن را نمي‌خورند!
فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ(الحاقة/38)
سوگند به آنچه مي‌بينيد،
وَمَا لَا تُبْصِرُونَ(الحاقة/39)
و آنچه نمي‌بينيد،
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ(الحاقة/40)
که اين قرآن گفتار رسول بزرگواري است،
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ(الحاقة/41)
و گفته شاعري نيست، اما کمتر ايمان مي‌آوريد!
وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ(الحاقة/42)
و نه گفته کاهني، هر چند کمتر متذکر مي‌شويد!
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ(الحاقة/43)
کلامي است که از سوي پروردگار عالميان نازل شده است!
:seedling: پیامها:
:seedling: 1- دوزخیان نه از نظر روحی در رفاه هستند« فلَيسَ لَهُ الْيوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ» و نه از نظر جسمی« وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ»
:seedling: 2- ایمان نیاوردن به خدای بزرگ و بی تفاوتی نسبت به گرسنگان خطایی نابخشودنی است.« لَا يأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ»
:seedling: 3- در بینش الهی تمام هستی ارزش دارد چون مورد سوگند خداوند قرار گرفته است.« فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ وَمَا لَا تُبْصِرُونَ»
:seedling: 4- در مادیات محصور نشویم ، نادیدنی ها بسیار است. « ما لا تبصرون»
:seedling: 5- در مدیریت از نیروهای سالم خود دفاع کنید و شبهات علیه آنان را برطرف سازید. « و ما هو بقول شاعر… و لا بقول کاهن»
:seedling: 6- خداوند اتمام حجت می کند. نزول وحی از سوی پروردگار جهانیان و واسطه ی وحی رسول کریم است.« لقول رسول کریم…تنزیل من رب العالمین»
:seedling: 7- مبلّغ توقع ایمان آوردن تمام یا اکثریت مردم را نداشته باشد.« قلیلا ما تؤمنون»
:seedling: 8- ایمان به تنهایی کافی نیست ذکر هم لازم است. ممکن است ایمان باشد؛ ولی انسان غافل باشد. «قلیلا ما تؤمنون…قلیلا ما تذکرون»
:seedling: 9- به خاطر عدم پذیرش اکثریت از گفتن سخن حق صرفنظر نکنید.«لقول رسول کریم….قلیلا ما تؤمنون»
:books: تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ج10، جزء29، ص205

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 419
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟