ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

اشعار و معرفی شهید رمضان آفتابی

08 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

شهید رمضان آفتابی فرزند علی ولادت 1337 مشکان شهادت 19/10/1359 جاده ماهشهر آبادان محل خاکسپاری: گلزار شهدا

شهر مشکان دو اولین دارد
کز خداوندش آفرین دارد
دارد او اولین عقاقی را
رادمردی چون اشتیاقی را
بگرفته مثال گل در بر
منتظر بهر لاله های دگر
آفتابی بلند چون رمضان
اولین شاهد است بر مشکان
شاهدی نو شکفته در سی و هفت
دی پنجاه و نه زمشکان رفت
چه جوان بلند بالایی
وقت رفتن چو سرو رعنایی
چه بلندی بیاض گردن او
کبک مانست راه رفتن او
چشم آهو حجاب بر خود داشت
تا که چشمش به چشم او پنداشت
به کمان دو ابرویش می بست
زدل زار خستگان سر و دست
جعد مشکین او چه ظلمانی هیبتش هیبت سلیمانی
جیشی آن آفتاب مشکان شد شهر شیراز ز او گلستان شد
سوی ما شور می شود اعزام
تادل عاشقش شود آرام
پرو بالش فتاد روی تراب
نیست سایه برو مگر ز سحاب
بی کفن چون حسین مولایش
مانده نه ماه جسم زیبایش
مهر آمد به مهر اندر شصت
استخوانی زپازنی سر مست
کرد مشکان شکوفه بارانش
به روی دستهای یارانش
عازم قطعه شهیدان شد
دومین آفتاب مشکان شد.
شادی روح امام و شهدا صلوات 22/4/1393
منبع: دیوان خون نگار ، ص21-22-23

 نظر دهید »

چرا شکم انسان مانند لباس زیپ و دکمه ندارد؟

08 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

برخی از نادانان که به دروغ دعوی کلام فلسفه می کنند، از سر کم مایگی و کوته اندیشی می گویند: چه می شد که شکم انسان نیز مانند قبا و بالا پوش باشد تا هر
گاه که پزشک اراده کرد، آن را بگشاید و درون آن را به درستی ببیند. دست در آن کند و به معالجه بپردازد و این گونه بسته و پوشیده از چشم و دست نباشد؟ زیرا پزشک تنها با دلالتها و راهنمایی های ناقص؛ چون نظر در بول، معاینه، و لمس و عرق و دیگر اشیاء اشتباه آمیز و نادرست به درمان می پردازد و این امور [و عدم درمان صحیح] چه بسا به مرگ بیمار منتهی شود.
این جاهلان نمی دانند که اگر این پندار واقع می شد، گذشته از انکه انسان دیگر هیچ هراس و دلهره ای از مرگ نداشت و غرور و بقا و سلامت، او را به ورطه سرمستی و خوشگذرانی می کشانید، باعث می گشت که مایعات شکم ترشح کند و سرازیر شود و خواب و بیداری او را بر هم بزند و فاسد گرداند. نیز این ترشحات لباس و آراستگی انسان را آلوده می سازد و در کل، زندگی شخص را خراب می نماید.
معده و کبد و قلب نیز با یک حرارت مشخصی که خداوند در درون انسان قرار داده کار می کنند. اگر شکم شکافی داشت که چشم درون آن را بنگرد و دست به آن برسد، هر آینه سردی دمای خارج به داخل بدن راه می یافت. با حرارت بدن در می آمیخت و آن را از حالت تعادل خارج می نمود؛ در نتیجه کار طبیعی احشا و درون انسان بی ثمر می شد و شخص هلاک می گشت. آیا نمی بینی جز آنچه در آفرینش پدید آمده، تمام پندارهای خیال انسان، ناصواب و خطاست؟
منبع: توحید مفضل، ص68و69.

 نظر دهید »

ویژگیهای رسول اکرم (صل الله علیه وآله و سلم)

07 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

امام حسن عليه السلام :

از دايى خود، هند بن ابى هاله تميمى ـ كه توصيف گر بود ـ درباره آراستگيهاى پيامبر صلي الله عليه و آله پرسش كردم و گفتم: سخن گفتن او را براى من توصيف كن. او گفت: پيامبر صلي الله عليه و آله ، پيوسته غمگين بود وهماره در انديشه، آسودگى نداشت و بدون نياز، سخن نمى گفت، سكوتش طولانى بود، از آغاز تا پايان سخن، دهانش را كاملاً باز نمى كرد و سخنانى فراگير مى فرمود، كلامش، فصل بود كه در آن نه فزونى ديده مى شد و نه كاستى، نرمخو بود و از خشكى و جسارت بركنار، نعمت را هر چند ناچيز، بزرگ مى داشت و چيزى از آن را نمى نكوهيد، تغيير ذائقه دهندگان را نه مى نكوهيد و نه مى ستود، دنيا و آن چه در آن است، او را به چشم نمى آورد. چون چيزى مانع حق مى گشت، هيچ چيز ياراى خشم او را نداشت تا آن كه حق را يارى كند، او براى خود خشمگين نمى شد و براى خود چيرگى نمى خواست، هرگاه اشاره مى كرد، با تمام كَفَش اشاره مى كرد و هرگاه شگفت زده مى شد، دست خود را مى گرداند و هرگاه سخن مى گفت، دست خود را به يكديگر مى پيوست و شست دست چپش را به گودى كف دست راستش مى زد و هرگاه خشمگين مى شد، رويش را بر مى گرداند و چهره اش را بر مى تافت و هرگاه شاد مى شد ديگان خود را مى هليد، بيشتر خنده او لبخند بود و هرگاه لبخند مى زد دندانهايش چونان دانه هاى تگرگ خودنمايى مى كرد.

عيون أخبار الرضا عليه السلام :ج۱ /ص۳۱۷

 

 2 نظر

اشعار امام حسین (علیه‌السلام) در زمان دفن امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)

07 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

چگونه سر و بدن خود را خوشبو کنم در حالی که بدن تو در زیر خاک است؟ چگونه از دنیا بهره گیرم در حالی که هر آنچه به تو نزدیک است نزد من محبوب است؟ هرگاه کبوتری بانگ زند و باد شمال و جنوب به وزش در آید، بر تو خواهم گریست. مادامی که بر درخت‌های حجاز شاخه‌ای جوانه می‌زند، چشمانم از اشک بر تو خشک نخواهد شد.

گریه‌ام طولانی و اشکم جاری است، زیرا که تو از من دوری، و مزارت نزدیک. دیواره‌های قبر، تو را در بر گرفته، و هر کس که زیر خاک است غریب است. او که رفته خوشحال و این که مانده غمگین است، و هر انسانی را سرنوشت مرگ حتمی است. غارت‌زده آن کسی نیست که دارایی‌اش را به تاراج برده‌اند، غارت‌زده کسی است که برادرش را زیر خاک دفن کرده باشد.
‌
المناقب 45:4

 

 2 نظر

فواید، اثار درمانی سیاه دانه

07 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

خداوند تمام نعمت های در طبیعت را در اختیار بشر قرار داد تا به نحو مطلوب استفاده نماید و از آنها در درمان انواع مختلف بیماریها بهره گیرد، حتی وجود خاصیت و اثر در دانه ریزی چون دانه سیاه دانه، کاش در این زمینه کمی بیشتر به نعمت ها و الطاف الهی بنگریم.


فواید سیاهدانه

امام رضا (ع) می فرمایند :
سیاهدانه هر بیماری را درمان می کند، بجز سام. عرض شد سام چیست؟ فرمود مرگ است.

طب الائمه، ابن سابور، ص ۵۱

 

 2 نظر

شهید حمید کشاورز

07 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

حمید، در روستای نصیر آباد نی ریز در خانه ای که با روح دینی و سادگی بنا شده بود و در میان خانواده ای زحمتکش و متدین 3/6/1353 چشمان خود را به جهان هستی گشود. دوران کودکی تحت تربیت و پرورش خانواده قرار گرفت. به مقتضای سن رشدش که مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی بود، با تربیت اسلامی و مسایل دینی آشنا شد و به آنها عشق و علاقه پیدا کرد. در سن هفت سالگی دوره دبستان را با شور و شوقی وافر به درس و مطالعه در آموزشگاه آزادی روستای نصیر آباد پشت سر گذاشت و بعد از آن دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مدرس همان روستا ادامه داد و موفق به اخذ مدرک سوم راهنمائی شد. بعد از اتمام دوره راهنمائی با رها کردن مدرسه، در کنار پدر به کار کشاورزی مشغول شد و به آن نیز علاقه فراوانی پیدا کرد. 18/3/1372 لباس مقدس سربازی را به تن کرد و پس از گذراندن دوره آموزشی نظامی، جهت حفاظت و حراست از میهن اسلامی و دفاع از اسلام، به نیروی انتظامی پیوست و به منطقه ایرانشهر اعزام شد. شهید کشاورز در حین انجام وظیفه 19/11./1373 در درگیری با اشرار مسلح منطقه ایرانشهر، هدف تیر مستقیم قرار گرفت و شربت شهادت را نوشید. پیکر مطهرش به روستای نصیر آباد منتقل و در جوار آرامگاه خواجه احمد انصاری به خاک سپرده شد.
شادی روح امام و شهدا و شهید فوق صلوات.
منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور، ص756.

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 335
  • 336
  • 337
  • ...
  • 338
  • ...
  • 339
  • 340
  • 341
  • ...
  • 342
  • ...
  • 343
  • 344
  • 345
  • ...
  • 419
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟