بهترین هدیه یه امام زمان(عج)...
ادامه علل قیام عاشورا
ادامه علل قیام عاشورا
* عدم بیعت با یزید
یکی از علل قیام امام حسین( علیه ا لسلام ) عدم بیعت با یزید می باشد ، این عامل بیعت در اواخر زمان معاویه بود که عامل فرعی در قیام حضرت بود ؛ ا لبته تاثیر مهمی در حرکت آن حضرت داشت . هدف نهایی از نهضت مقدس امام حسین (علیه السلام) مبارزه و عدم بیعت با ستمگری چون یزیدبن معاویه بود که امام حسین (علیه السلام) در مورداو به فرماندار مدینه فرمود : «یزید فردی فاسق ،آدمکش و بی پروا است» امام حسین (علیه السلام) از بیعت با یزید سرباززد زیرا بیعت با یزید به معنی تایید بدعت بزرگی همچون تأسیس رژیم سلطنتی بود که معاویه آن را پایه ریزی کرده بود ، براثر تشدید فشار حضرت در 28 رجب از مدینه خارج شد و در سه شعبان وارد مکه شد به خاطر اجتماع قریب الوقوع حجاج درمکه بودکه فرصت مناسبی برای ابلاغ پیام امام حسین (علیه السلام) بود .
نهضت امام حسین (علیه السلام )تا اینجا ماهیت عکس العملی منفی داشت زیرا حکومت یزید ازاو با فشار بیعت می خواست و حتی اگردعوت کوفیان نبود باز امام حسین (علیه السلام) با یزید بیعت نمی کرد . امام حسین (علیه السلام) نیز حاضر بود کشته شود ولی بیعت نکند زیرا خطر بیعت خطری بودکه متوجه اسلام بود نه متوجه شخص او ، یزید هم شخصی گناهکار بود که اگر امام حسین (علیه السلام) با او بیعت می کرد به معنای کمک به گناهکار محسوب می شد درحالی که قرآن از کمک به گناهکار نهی کرده است واز طرفی هم بیعت با یزید به معنی از دست دادن تمام زحمات پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) و حضرت علی (علیه السلام ) وبرادرشان امام حسن (علیه السلام ) بود . خلافت یزید به حدی فاجع آمیز بود که امام حسین (علیه السلام) آیه استرجاع را به زبان جاری ساخت و فرمود: « إنَّ الله و إنا إ لیه راجعون و علی الاسلام السلام اذا قد بلیت الامة بداع مثل یزید ؛ باید با اسلام خداحافظی کرد که امت اسلامی به فرمانداری چون یزید گرفتار آمده است » امام (علیه ا لسلام) برای مبارزه با چنین عنصری به پا خاست و فرمود :
«من رأی سلطاناًجائراًمستحلاً لحرم الله ، ناکثاً لعهدالله ،مخالفاًبسنةرسول الله یعمل فی عبادالله بالاثم والعدوان ظلم یغیره علیه بفعل ولا قول کان حقاً علی الله اِن یدخله مدخله ؛ هر که فرمانروای ستمگرراببیند که حرامهای خدارا حلال می -شمارد پیمان خدا را می شکند ، با سنت رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم ) مخالفت کرده در میان بندگان خدا باگناه و تجاوز رفتار می کند و با کردار و گفتار خود بر او نشورد بر خداست که او را در جایگاه پست و عذاب آور آن ستمگر آورد» .
بدین طریق امام حسین (علیه ا لسلام )آیین مبارزه با فساد را رواج داد.
منبع:
1. محمد ، محمدی اشتهاردی ، امام حسین (علیه السلام) ، آفتاب تابان ولایت ، چاپ دوم ، قم ، روحانی ، بی تا ، ص199 .
2.احمد ، اعثم کوفی ، الفتوح ، ص826 .
3. مهدی ، پیشوایی ، سیره پیشوایان ، چاپ اول ، قم ، مؤسسه امام صادق( علیه السلام) ،1377 ، ص1 .
4 .خسرو ، تقدسی نیا ، حماسه کربلا ، چاپ دوم ، قم ، ائمه ، بی تا ، صص45- 6 .
5 . محمد باقر، مجلسی ، بحارالانوار ، محمد باقر ، بهبودی(محقق) ، جلد5 ، چاپ دوم ، تهران ، اسلامیه ،1366، ص326.
6. محمد بن جریر، طبری ،تاریخ طبری ، ص215 .
ادامه اثرات قیام عاشورا
ادامه اثرات قیام عاشورا
*صبر واستقامت
یکی دیگر از اثراتی که قیام عاشورا به جای گذاشت و به عنوان درس بزرگی برای جهانیان باقی ماند صبر و استقامت بود . قیام عاشورا به ما آموخت که برای مقابله با فشارهای درونی و بیرونی و غلبه برمشکلات در راه رسیدن به هدف پایداری و استقامت لازم است ، بدون صبر چه در راه مبارزه و چه هرکار دیگر نمی توان به نتیجه رسید برای اینکه مصیبتهای وارده و دشواریهای مسیر انسان هارا از پای در نیاورد باید صبور باشیم.
آری امام حسین(علیه السلام)با توجه به اینکه می دانست ، صحنه کارزار همراه با زخم و ضربه ومرگ ، تشنگی و درگیری و صدها خوف وخطر است شعار همراهی را صبر دانست و در روز عاشورا در خطبه ای به یاران خویش فرمود : «صَبرا ًََبنی إلکرام ! فَها ألمَوتُ إلا تَنظرةُ یَعبِرُفَلُم عَن ألبُوس و ألضّراء إلی ألجنان ألواسعة َوألنعیم أ لدّائمة ؛ صبر و مقاومت کنید ای بزرگ زادگان چرا که مرگ چیزی است که شمارا از رنج و سختی عبور می دهد و به سوی بهشت گسترده و نعمتهای همیشگی می رساند » این صبر و استقامت که یکی از اثرات قیام امام حسین (علیه ا لسلام) بود در انقلاب اسلامی نیز دیده می شد ، چنانکه اگر پایداری مردم در مبارزه و تحمل شهادتها و دشواریها نبود و اگر امام امت( رحمه الله علیه) در راه رسیدن انقلاب به پیروزی مقاومت نمی کرد و اگر رزمندگان اسلام در جبهه ها آن همه شدائد را تحمل نمی کردند هرگز انقلاب به پیروزی نمی رسید رزمندگان آن سالهای سخت اسارت را در زندانهای عراق جز با سرمایه صبر سپری نکردند . اینها همه از اثرات آن قیام بود که حتی در زندگی تک تک افراد دیده می شود چنانکه درروایت آمده است : « ألصبرُ مِنَ ألایمانِ کَمَنزِله ألرأس مِنَ ألجسد فَمَن لا صَبر لَهُ لا ایمان لَهُ ؛ صبر از ایمان بمنزله سراست از بدن پس کسی که صبر ندارد ایمان ندارد» .
منبع:
1.عباس ، قمی ، نفس المهموم ، ابو الحسن ، شمعدانی( مترجم) ، چاپ سوم ، قم ، جمکران ،1374، ص135.
2.جواد ، محدثی ، پیامهای عاشورا ، چاپ چهارم ، بی جا ، تحقیقات اسلامی ،1381، صص65-8 .
3 . ابو محمد ، ابن شعبه حرانی ، تحف العقول ، ص90 .
ادامه علل قیام عاشورا
ادامه علل قیام عاشورا
احیای سنت وسیره پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم )
روش و سیره رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم ) اصل واساس دین محسوب می شود و مورد اتفاق مسلمانان است اما باید گفت در عصر معاویه و پس از آن این امر مهم دینی نادیده گرفته شد ، امام حسین (علیه السلام) قیام خود را پیروی از دین حضرت محمد( صل الله علیه وآله و سلم ) و احیای سنت او دانسته است و به برادرش محمد بن حنیفه فرمود :« و إنی لَم اُخرِج اشد اًولا بطراً و لا مفسداً ولاظلماً إنما خَرجتَ لِطلبِ ألاصلاح فی اُمة جدی ؛ من ازروی هوی و هوس و سرکشی و تبهکاری وستمگری قیام نکردم ، تنها به انگیزه سامان بخشی در امت جدم برخاستم . » قیام امام حسین(علیه السلام ) می تواند ابعاد گوناگونی داشته باشد اما به هیچ وجه امام حسین(علیه السلام ) قیام نکرد تا حکومت تشکیل دهد ؛ او می خواست سنت وسیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) را تجدید کند و این احیاء نیاز به قدرت داشت ، بنابراین اگر قیام امام حسین (علیه السلام) به نتیجه نمی رسید ؛ حکومت نیز تشکیل می داد ، امام حسین (علیه السلام ) پس از ورود به مکه نامه ای به سران قبائل بصره فرستاد و طی آن چنین نوشت :
«اینک پیک خودرا بانامه ای به سوی شما می فرستم و شمارا به کتاب خدا و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم ) دعوت می کنم زیرا در شرایطی قرار گرفته ایم که سنت پیامبر بکلی از بین رفته است و بدعتها زنده شده اما من شما را به راه راست هدایت می کنم ودرود خداوند بر شما باد» .
با تامّل در این سخنان روشن می شود که قیام آن حضرت هیچ گونه پیامدی مادی نداشت ، بلکه خود حضرت هدف از قیام خود را اینگونه بر می شمارد : « وَ إنی لَم اُخرِج أشراً وَلا بَطَراً ولا مَفسداً وَلاُظلماً إنما خَرجتَ لِطلبِ إلاصلاح فی اُمة جدی،أیدان باِ لمَعروف ألنهی عَنِ أ لمُنکَر َوایسِر بِسیرة جدی علی بن ابیطالب (علیه السلام) ؛ من به جهت خودخواهی و ستمگری و فتنه انگیزی خارج نشده ام بلکه به قصد اصلاح برامت جدم خروج کردم ، می خواهم به معروف فرمان دهم واز منکر باز دارم و برسیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب (علیه ا لسلام) رفتار کنم ».
با نگاهی به تاریخ آن روز سرزمینهای اسلامی ، می یابیم که سنت نبوی پس از گذشت کمتر از نیم قرن در مسیر انحطاط افتاده است و به خاطر اختلافات صحابه و برداشتهای دینی گوناگون از سیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم ) پراکنده شدند ؛ به همین خاطر امام (علیه السلام ) می فرمایند : «ألا بنابر این مؤمن باید مشتاق دیدار خدا باشد چرا که زندگی در چنین دوره ای مایع ننگ و سختی و مرگ سعادت است و د ر چنین شرایطی حضرت امام حسین (علیه ا لسلام)دست به قیام زدند و قیام اصلاحی امام حسین (علیه السلام)ریشه درنهضت اصلاحی انبیاء داشت ، او وارث خط اصلاح پیامبران بود و در این راه جان خود را فدا کرد تا مفاسد برچیده شود ، امام حسین (علیه ا لسلام) بُعدی از اصلاح طلبی خویش را بر مبنای احیای کتاب خدا و سنت و زدودن بدعت از افکار و اعمال مردم بر شمرد؛ به گونه ای که در نهضت خویش بر اوضاع نابسامان اجتماع صحه نمی گذاشت ومهر سکوت بر لب نمی گذاشت وخروج خویش را فقط انگیزه اصلاح در امت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی می کرد و می فرمود : « وإنما خرجتُ لطلبِ الاسلام ِفی امة جدی ؛ من برای اصلاح امت جدم خارج شده ام » به هرحال یکی از نتایج وعلل این قیام این بود که سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را احیاءکند .
#ادامه_دارد…
منبع:
1.بخشعلی ، قنبری ، فلسفه عاشورا ، چاپ دوم ، تهران ، سازمان تبلیغات ،1379، ص29.
2. محمود ، شریفی ، موسوعه کلمات امام حسین(ع)، ص330 .
3 . جعفر ، شهیدی ، دید گاهها ، جلد1،چاپ دوم ، قم ، نشر آثار امام (ره) ، بی تا ، ص83 .
4 . شریف ، قریشی ، حیاه ، امام حسین (ع) ، جلد2، چاپ اول ، قم ، مؤسسه اسلامیه ،2006 ، ص264 .
5 . علی ، ابن شهرآشوب ، مناقب آل ابی طالب ، هاشم ، رسولی محلاتی (محقق) ، جلد4، چاپ دوم ، قم ، علامه ، بی تا ، ص89 .
6. محمد بن جریر ، طبری ، تاریخ طبری ، ابو القاسم ، پاینده (مترجم) ، جلد3 ، چاپ اول ، بیروت ، رواقع التراث العربی ،1362 ، ص404 .
7. علی ، ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب ، ص79 .
ادامه اثرات قیام عاشورا
ادامه اثرات قیام عاشورا
بالا رفتن محبوبیت خاندان حضرت علی(ع)
از دیگر اثراتی که نهضت امام حسین( علیه السلام) به دنبال داشت بالا رفتن محبوبیت خاندان حضرت علی (علیه السلام) در میان مردم بود ؛ البته لازم به ذکر است که آن حضرت برای محبوبیت شخصی قیام نکرد چرا که شأن آن حضرت بالاتر از این است ، هر حکومتی برای اینکه ثابت قدم و استوار بماند به دو امر مهم و اصلی نیازمند است ؛ یکی قدرت نظامی و دیگری محبوبیت در میان مردم است که اگر امر دوم نباشد امر اول به تنهایی کار آیی زیادی ندارد و نمی تواند آن حکومت را حفظ کند . داشتن محبوبیت و موافقت افکار اجتماع از مسائل مهم وحیاتی هر حکومتی است و حکومتها برای به دست آوردن محبوبیت در میان مردم به ابزارهای مختلفی متوسل می شوند زیرا این مقبولیت و محبوبیت یکی از ارکان حکومت است و حکومت بنی امیه از این امر مستثنی نبود معاویه به صرف تمام تلاش ونقشه های شیطانی خود همواره در پی یافتن دو چیز بود : یکی محبوبیت دادن به خاندان بنی امیه و دیگری از بین بردن محبوبیت آل علی( علیه السلام )که اگر به این دو عنصر دست می یافت به هدف خود که نابودی اسلام بود می رسید ، اما عاشورای سال 61 هجری قمری مانع از رسیدن معاویه به افکار پلیدش شد و پرده از تمام حقایق برداشت .
مسئله داشتن محبوبیت و مقبولیت و قبضه کردن افکار اجتماع از مسائل حیاتی و مهمی است که همواره موردنظر حکومتهاست و حکومت ها هر چند اکثریت آنها تکیه گاه بزرگی جز قدرت ندارند ، اما آنها می دانندکه نیرومندتر از جایگاه نظامی چیز دیگری است و آن هم جایگاهی است در دلهای مردم که درپی به دست آوردن آن هستند ، هر انقلابی هر اندازه هم اصیل و پرارزش باشد تنها در آن صورت می تواند برای خود در جامعه جاپیدا کند و به ثمرهای مطلوب برسد که دارای جاذبه ای برای افکار عمومی باشد ؛حکومتی که پایه اصلی آن را قدرت نظامی و مادی تشکیل داده باشد سخت متزلزل است .
آری حادثه عاشورا و جانبازی های امام حسین (علیه السلام) و خاندان او بود که سبب نفوذ معنوی بسیاری برای آل علی (علیه السلام) شد و آنها را ازمحبوبیت خاصی برخوردار کرد به گونه ای که هر چه بیشتر از واقعه عاشورا می گذرد ؛ اقشار بیشتری شیفته امام وخاندان پاک او می شدند حادثه عاشورا سبب تجدید حیات اسلام گردید و خون تازه ای در رگهای اسلام به جریان در آورد که با زنده ماندن نام امام حسین (علیه السلام) ، نام پیامبر( صلی الله علیه وآله وسلم) ومیراث آن حضرت هم زنده خواهد ماند .
منبع
عبدالکریم ، هاشمی نژاد ، درسی که امام حسین (علیه السلام) به انسان ها آموخت ، چاپ یازدهم ، تهران ، 1369 ، ص190