استاد علی صفائی حائری
?و نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلينَ (47 حجر)
? و آنچه از دشمنى و كينه در سينه هايشان بوده بركنده ايم كه برادر وار بر تخت هايى روبروى يكديگرند.
آنها كه همه يك هدف دارند، آنها هم مى توانند با هم درگير شوند محدوديت دنيا و تزاحم منافع، دنيا طلبان را به جان يكديگر مى اندازد. آنها كه دنيا را مى خواهند، قدرت و رياست و ثروت و لذت و زن و شهوتى را طالب هستند، حتّى اگر برادر و فرزند باشند، به جان يكديگر مى افتند و اگر بتوانند حريف را مى شكنند و اگر نتوانستند، به تقسيم منافع و همزيستى مسالمت آميز روى مى آورند.
?محدودۀ دنيا، نزاع آفرين و طوفان زاست.
همين طور مى شود كه خدا جويان هم، با يكديگر درگير شوند و ستيز كنند و كينۀ يكديگر را در دل بگيرند، كه اين شگفتى ندارد كه دنيا، هم دنياى محدود است و هم دنياى حجاب. آن هم حجاب هايى كه مستور هستند و به چشم نمى آيند.?در اين آيه نكتۀ لطيفى هست و «نَزَعنا ما فى صُدُورهم من غلٍّ اخواناً على سُرُرٍ مُتقابلينَ» خدا مى فرمايد كه در بهشت ما، كينه هاى دل هاى آنان را برمى داريم، كه اينها برادران هم بوده اند و به خاطر ما درگير شده بودند و ما كينه هاشان را صاف مى كنيم.
چون پيداست اگر كينه ها به خاطر دنيا باشد، بوى بهشت را از هزار سال راه نمى يابند. از اين كه در بهشت روبروى هم نشسته اند و كينه هاشان را خدا برداشته، معلوم مى شود كه در حجاب بوده اند و دوست خود را نمى شناخته اند.
? #درسهايى_ازانقلاب (قیام)، ص45