اعمال روز عید غدیر
اعمال روز عید غدیر
روزه گرفتن
غسل کردن
خواندن زیارت امین الله
خواندن دعای ندبه
گفتن این تهنیت در هنگام ملاقات مؤمنین: “اَلحمدُ لِلهِ الّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسّکینَ بِولایةِ اَمیرِالمؤمنینَ و الائمةِ المَعصومینَ علیهم السلام”
پوشیدن لباسهای نیکو
زینت کردن
استعمال بوی خوش
صله رحم
اطعام مومنین[1]
خواندن زیارت غدیریه[2]
خواندن نماز عید غدیر. وقت خواندن این نماز هنگام ظهر است. این نماز دو رکعت است و در هر رکعت سوره حمد و بعد از آن، ده مر تبه سوره اخلاص، ده مرتبه آیه الکرسی و ده مرتبه سوره قدر خوانده میشود و برای این نماز ثواب بسیاری ذکر شده است.[3] در مورد جواز یا عدم جواز خواندن این نماز به جماعت میان فقها اختلاف نظر وجود دارد.[4]
منبع:
1. قمی، مفاتیح الجنان، ذیل اعمال روز ۱۸ ذی الحجه
2.شهید اول، المزار، ۱۴۱۰ق، ص۶۴
3.طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۴۳.
4.بحرانی، الحدائق الناضرة، ج۱۱، ص: ۸۷.
عید غدیر در احادیث
عید غدیر در احادیث
در کتب اهل سنت روایت شده که هر کس روز هیجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد، خداوند ثواب روزه شش ماه را برای او مینویسد و این روز، همان روز عید غدیر خم است.[1]
رسول خدا(ص) فرمود:
«روز غدیرخم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد، برادرم علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.»[2]
همچنین امام صادق(ع) میفرماید:
«روز غدیرخم عید بزرگ خداست، خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.»[3]
در روایتی دیگر امام صادق(ع) عید غدیر را عظیمترین و باشرافتترین عید مسلمین میدانند که سزاوار است در هر ساعت آن شکر خدا به جای آورده شود و مردم روزه شکرانه بگیرند که روزه این روز معادل شصت سال عبادت است.[4]
امام رضا(ع) فرمود:
«روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین… اگر مردم ارزش این روز را میدانستند، بیتردید فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه میکردند.»[5]
منبع:
1. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۸۴
2.شیخ صدوق، امالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۵
3.حرعاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۸۹
4.حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۱۰، ص۴۴۳
5طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۴
ویکی شیعه
تاریخچه عید و جشن غدیر
تاریخچه عید و جشن غدیر
شیعیان از دورههای نخست، روز غدیر را یکی از عیدهای بزرگ میدانستهاند و این روز در میان ایشان به عید غدیر معروف و مشهور است. مسعودی (متوفای 346ق) تاریخنگار قرن چهارم قمری در التنبیه و الاشراف نوشته است که فرزندان و شیعیان امام علی(ع) این روز را بزرگ میدارند.[1] کلینی (متوفای 328ق) محدث قرن چهارم نیز در روایتی جشن گرفتن شیعیان را نقل کرده است.[2]
پیش از آن نیز فیاض بن محمد بن عمر طوسی روایتی نقل میکند که امام رضا(ع) روز غدیر را عید میگرفته است.[3] و در سال 487ق بیعت با مستعلی بن مستنصر (از حاکمان مصر) در روز عید غدیر خم صورت گرفته است.[4]
حکومت آلبویه نیز برای نشان دادن جایگاه این عید، آن را تعطیل و جشن عمومی اعلام کرده و نهادهای حکومتی و مردم را به برگزاری جشنها و آذینبندی شهرها ترغیب کرد.[5]
در مصر خلفای فاطمی عید غدیر را رسمیت دادند و در ایران از سال 907ق که شاه اسماعیل صفوی به سلطنت رسید، عید غدیر از اعیاد رسمی است.
برگزاری جشن عید غدیر خصوصا در قرنهای اخیر از شعائر شیعه محسوب میشود. در نجف همه ساله در روز عید غدیر مراسمی در حرم علوی برگزار میشود و رجال و علمای شیعه و سفرای کشورهای اسلامی در آن حضور یافته، خطابهها و قصائد غدیریه خوانده میشود. در یمن شیعیان زیدی روز غدیر را با جشن و چراغانی برگزار میکنند.
شب عید غدیر نیز در میان مسلمانان از شبهای معروف شمرده میشود.[6]
منبع:
1.کلینی، کافی، 1407ق، ج4، ص149.
2.مجلسی، بحار الانوار، ج 95، ص322
3.ابن خلکان، وفیات الاعیان، 1364ش، ج1، ص180
4.ابن کثیر، البدایة و النهایة، 1408ق، ج11، ص276
5. ثعالبی، ثمارالقلوب، 1424ق، ص511
نظر بزرگان در مورد غدیر
نظر بزرگان در مورد غدیر
آیتالله العظمی سید علی خامنه ای
مسأله غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (ع) به عنوان ولى امر امت اسلامى از سوى پیامبر مکرم اسلام (ص) یک حادثه بسیار بزرگ و پر معناست؛ در حقیقت دخالت نبى مکرم در امر مدیریت جامعه است. معناى این حرکت که در روز هجدهم ذى الحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسأله مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه مىکند. این طور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامى و جامعه اسلامى، رها و بىاعتنا باشد. در باب غدیر، انسان از ابعاد گوناگونی می تواند نظر بیندازد و بهره معنوی و فکری بگیرد. مشکل بشریت امروز، در حقیقت فقدان عدالت و اسلام و حکومت علوی و روش و منهاج امیرالمؤمنین (ع) است. حقیقتاً مسلمین عالم می توانند از همین حادثه غدیر، وسیله ای برای رشد و هدایت وافی و اکمل جهان اسلام پیدا کنند. غدیر نتیجه فضایل، مزایا و کمالات آن حضرت (ع) بود. غدیر یک مفهوم مترقی و نجات بخش است. غدیر یک مسأله اسلامی است، یک مسأله فقط شیعی نیست.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه
چگونه میشود خدا را شناخت و به او تکیه کرد و عاشق او شد؟
چگونه میشود خدا را شناخت و به او تکیه کرد و عاشق او شد؟
پاسخ اجمالی
مفهوم واژه خداوند، از عمومی ترین و ساده ترین مفاهیمی است که هر انسانی حتی منکران وجود خداوند نیز تصویری از آن در ذهن خود دارند، هر چند شناخت حقیقت و کنه ذات خداوند برای انسان ممکن نیست.
راههای شناخت خداوند در یک دسته بندی کلی به راههای زیر تقسیم می شوند:
الف ـ راه عقل مثل برهان امکان و وجوب
ب ـ راه حسی و تجربی مثل برهان نظم
ج ـ راه دل یا برهان فطرت
اما این که چگونه می شود به ذات او تکیه کرد باید گفت: کسی را که بر او توکل می کنیم باید دارای دو فضیلت باشد:
1- علم کافی نسبت به امری که به او محول شده و از او یاری خواسته شده است.
2- قدرت و توانایی بر انجام آن کار.
خداوند چون دانای به آشکار و نهان است و علم هیچ چیزی بر او پوشیده نیست و نیز بر همه چیز قادر و تواناست، در همه احوال بهترین دوست و اطمینان بخش ترین پشتیبان و وکیل است.
درباره راههای عشق ورزیدن به خداوند نیز باید به چند نکته توجه شود: 1. منشأ و سرچشمه عشق، درک کمال محبوب و معشوق است. 2. انسان موجودی «کمال جو» و «جمال خواه» است. 3. ذات مقدس خداوند کمال و جمال مطلق و منشأ و سرچشمه همه خوبیها و زیباییهاست. بنابراین؛ انسان از درون ذات خود عاشق خداوند است هر چند ممکن است در اثر انحرافات فکری و عملی چیز دیگری را خدای خود قرار دهد، و به همین جهت کار انبیای الهی بر طرف نمودن این انحرافات و زدودن غبار نادانی و غفلت و پاک نمودن صفحه ی دل از آلودگیهاست.
بدون تردید عشق حقیقی را نشانه هایی است و برای این که انسان حقیقتاً به خدای عشق آفرین عاشق شود باید با تهذیب نفس و سلوک در مسیرهای روشن شرعی که توسط عارفان حقیقی یعنی امامان معصوم(ع) تعیین شده است خود را به این نشانه ها نزدیک و نزدیکتر سازد تا به حقیقت و نورانیت او دست یافته و طعم عشق راستین را بچشد.
پاسخ تفصیلی
مفهوم واژه خداوند، از عمومی ترین و ساده ترین مفاهیمی است که هر انسانی حتی منکران وجود خداوند نیز تصویری از آن در ذهن خود دارند. چون همه می دانند خداوند یعنی موجودی که خالق همه موجودات، توانای بر هر کار، آگاه بر همه چیز، بینا، شنوا، حی و… است، اما باید دانست شناخت حقیقت و کنه ذات خداوند برای انسان ممکن نیست، چون ذات خداوند نامحدود و بی نهایت است و علم یعنی احاطه بر معلوم، و انسان چون ذات و خصوصیاتش محدود است نمی تواند به حقیقت ذات خداوند نامحدود پی ببرد. «بر خداوند احاطه علمی پیدا نمی کنند» [1] و به همین جهت در ذات خداوند نباید تفکر کرد.
هر چند ذات خداوند قابل شناخت کامل نیست ولی شناخت صفات خداوند برای ما ممکن است و هر کس باندازه استعداد و تلاش خود می تواند صفات خداوند را بشناسد.
راههای شناخت خداوند در یک دسته بندی کلی به راههای زیر تقسیم می شوند:
الف ـ راه عقل مثل برهان امکان و وجوب
ب ـ راه حسی و تجربی مثل برهان نظم [2]
ج ـ راه دل یا برهان فطرت ، [3] ، [4]
و اما این که چگونه می شود به ذات او تکیه کرد باید گفت: کسی را که بر او توکل می کنیم باید دارای دو فضیلت باشد:
1- علم کافی نسبت به امری که به او محول شده و از او یاری خواسته شده است.
2- قدرت و توانایی بر انجام آن کار.
خداوند چون دانای به آشکار و نهان است و علم هیچ چیزی بر او پوشیده نیست و نیز بر همه چیز قادر توانا است، در همه ی احوال بهترین دوست و اطمینان بخش ترین پشتیبان و وکیل است. [5] على (ع) مى فرماید: توکل نتیجه یقین قوى به خداوند است. [6] و نیز هرکس خدا را تکیه گاه خویش قرار دهد یعنی به او توکل کند خداوند او را کفایت خواهد نمود، حضرت على (ع) مى فرماید: (اَلتَّوَکُّلُ خَیْرُ عِمادٍ) توکل (بر خدا) بهترین تکیه گاه است. [7]
البته مـفـهـوم تـوکـل مـانـنـد بـرخـى دیـگـر از مـفـاهـیـم دیـنـى بـا حـجـاب هـایـى از جـهـل و خـرافـات پـوشـانـده شـده اسـت بـطـورى کـه گـروهـى مـى پـنـدارنـد توکل یعنى این که تصمیم گیر تنها خداست و تلاش و کوشش انسان کمترین اثرى در سرنوشت او و اداره زنـدگـى اش نـدارد. در حالی که از نظر منابع دینی، مورد توکل جایی است که انسان بخواهد کاری را انجام دهد پس توکل همراه با عمل معنا دارد، خداوند در قران می فرماید: وقتی که عزم اراده (بر کاری) کردی برخدا توکل کن. [8]
پیامبر اکرم (ص) به عربی که شتر خود را رها کرده بود و می گفت توکل کردم، فرمود: زانوی شتر خود را ببند و توکل کن. [9]
اما راه رسیدن به مقام عشق به خداوند:
واژه ی «عشق» مشتق از «عشقه» به معنای میل مفرط است. «عشقه» گیاهی است که هر گاه به دور درخت می پیچد، آبِِ آن را می خورد؛ در نتیجه درخت زرد شده، کم کم می خشکد. [10]
اما در اصطلاح، «عشق» عبارت است از: «محبت شدید و قوی». به عبارت دیگر، عشق مرتبه ی عالی محبت است. [11]
اما بیان کلی عقلی راه رسیدن انسان به عشق خداوند با توجه به چند نکته روشن می شود:
1. منشأ و سرچشمه ی عشق درک کمال محبوب و معشوق است. [12]
2. انسان موجودی «کمال جو» و «جمال خواه»است.
3. ذات مقدس خداوند کمال و جمال مطلق و منشأ و سرچشمه ی همه ی خوبیها و زیباییهااست.بنابراین انسان از درون ذات خود عاشق خداوند است هر چند ممکن است در اثر انحرافات فکری و عملی چیز دیگری را خدای خود قرار دهد. و به همین جهت کار انبیای الاهی بر طرف نمودن این انحرافات و زدودن غبار نادانی و غفلت و پاک نمودن صفحه ی دل از آلودگی هاست.
نکته ی دیگر این که، عشقی که دین برای انسان ترسیم می کند، متاُثر از دیدگاه خاصی به انسان، عالم هستی و خداوند متعال و نسبت این سه با یکدیگر است این عشق، عشقی دو طرفه است؛ [13] بدین صورت که در قبال عشق انسان به خداوند، او نیز به انسان عشق می ورزد. [14]
راه شناخت عشق حقیقی
از مجموع آیات و روایات و سخن عارفان راستین، می توان نشانه های عشق حقیقی را دریافت. دانستن این علائم، انسان را قادر می سازد تا عشق خود را ارزیابی کند. و برای این که حقیقتاً به خدای عشق آفرین عاشق شود می بایست با تهذیب نفس و سلوک در مسیرهای روشن شرعی که توسط عارفان حقیقی یعنی امامان معصوم علیهم السلام تعیین شده است خود را به این نشانه ها نزدیک و نزدیکتر سازد تا طعم عشق راستین را بچشد. در این مجال نشانه های عشق حقیقی در دو قسمت، به صورت کلی و اجمالی اشاره می شود:
الف. نشانه های عشق انسان به خداوند:
1. خدا را بر همه محبوب های خود ترجیح دهد؛ در باطن و ظاهر مطیع خدا و در همه ی امور موافق او باشد.
2.اولیا و همه بندگان مطیع خدا را به جهت او دوست بدارد؛ و با همه مهربان باشد.
3. لقای خدا را بر بقای خود ترجیح دهد.
4.هر چیزی را در برابر عشق به خداوند حقیر شمارد؛ با مال و جان در راه محبوب، مجاهده کند.
5. همه اوقات، مستغرق ذکر خدا باشد.
6. آسایش و آرامشش در قرب او باشد.
7. از حضرت حق راضی و خشنود باشد.
8. به کلام محبوب (قرآن) عشق ورزد.
9. بر خلوت و مناجات با محبوب، حریص باشد.
10. عبادت برای او آسان باشد.
11. همه کافران و عاصیان را دشمن بدارد. [15]
[1] لا یحیطون به علما، طه، 110.
[2] تجربی نامیدن این راه به معنای استقلال آن از هر گونه استلال عقلی نیست، بلکه ناظر به این واقعیت است که یکی از مقدمات اساسی آن بر مشاهده تجربی پدیده های طبیعی استوارمی گردد.
[3] معارف اسلامی، ج1، ص41.
[4] برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به نمایه: شناخت خدا؛ اقتباس از سؤال 479 (سایت: ۵۲۰).
[5] و من یتوکل علی الله فهو حسبه، طلاق، 3 .
[6] (اَلتَّوَکُّلُ مِنْ قُوَّةِ الْیَقینِ)، شرح غررالحکم الحکم ، ج 1 ، ص 184 .
[7] شرح غررالحکم ، ج 1 ، ص 133 .
[8] آل عمران، 159.
[9] فی الخبر النبوی أنه ع قال للأعرابی الذی ترک ناقته مهملة فندت فلما قیل له قال توکلت فترکتها فقال ع اعقل و توکل (شرح البلاغه،ج11، ص201.)
[10] «ابن منظور»؛ لسان العرب، ج9، ص224.
[11] محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج4، ص275.
[12] شرح اشارات، ج3، ص360
[13] مائده، 54؛ آل عمران، 31.
[14] نک: احیاء علوم الدین، ج 4، صص 302303؛ چهل حدیث، صص 390 و 391؛ رساله ی عشق بوعلی، صص 4-6.
[15] برای آشنایی تفصیلی، ر.ک: محمدرضا کاشفی، آیین مهرورزی، صص 85-98؛ رساله عرفان و تصوف، مجموعه پرسش و پاسخ دانشجویی، چاپ دوم، صص219 الی237.