فرازی از خطبه غدیر


آنگاه که خداوند اراده کرد انسان را بیافریند، ساختمان وجودی او را دارای دو بُعد جسم و روح قرار داد. او را ساکن زمین گردانید. در پوششهایی چه از خشت و سنگها و چه از پارچه هایی که به عنوان سیاه چادر در صحراها استفاده می شود. خود را درون آنها قرار دادند تا، از سردی وگرمی هوا در امان بمانند. شی های با ارزش را قرار دادند تا از دستبرد دزدان و جلادان در امان بمانند. مقابل آن دربی نهادند، تا کسی به حریم خصوصی آنها وارد نشود. برای خود قانون و مقرراتی وضع نمودند. این حجاب و مانعی بود از ورود اشخاص تا جسم و اموال آنها محفوظ بماند.
در این میان بُعد دیگری از انسان قرار دارد. بُعد روحی او که ارزش های اخلاقی، فطرت، ملکات و فضایل انسانی و ..است، با قوانینی که خداوند برای آن وضع کرد تا، روحش را به کمال و پرواز برساند. برای آن حجاب، عفت و چادر قرار داد تا، از ستیز هوای نفس، جلادان نفس و انسانیت به حریم روح او در امان بماند.
آن پوشش، ساختمان وجودی اش را از آزار، اذیت و بیماریهای جسمی و روحی حفظ می نماید. تا ارزش های اخلاقی و روحی در پشت پرده حجاب و عفاف محفوظ بماند و به وسیله خیمه شب بازان نفس و چشمان درنده دریده نشود.
پس تا می توانی آن را رها نکن. آنگاه که رهایش کردی، تمام ارزش، هستی و تمام مایملک وجودی به غارت خواهد رفت.
داستان و حکایت پند آموز
ثروتمند زاده ای را در کنار قبر پدرش نشسته بود و در کنار او فقیر زاده ای که او هم در کنار قبر پدرش بود. ثروتمند زاده با فقیر زاده مناظره می کرد و می گفت: صندوق گور پدرم سنگی است و نوشته روی سنگ رنگین است . مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در میان قبر خشت فیروزه به کار رفته است. ولی قبر پدر تو از مقداری خشت خام و مشتی خاک ، درست شده، این کجا و آن کجا؟
فقیر زاده در پاسخ گفت: تا پدرت از زیر آن سنگهای سنگین بجنبد، پدر من به بهشت رسیده است.
ساده زیستی
عن محمد بن علی عن موسی بن سعدانی عن حسین بن ابی العلاء قال خرجنا الی مکه نیّفا و عشرین رجلا فکنت اذبح لهم فی کل منزل شاه فلّما اءردت اءت اءدخل علی ابی عبدالله علیه السلام قال یا حسین و تذّل المومنین قلت اءعوذ بالله من ذلک فقال بلغنی اءنّک کنت تذبح لهم فی کل منزل شاءه فقلت ما اءردت الاالله قا اء ما علامت اءنّ منهم من یحبّ اءن یفعل مثل فعالک فلا تبلغ مقدرته فتقاصر الیه نفسه اءنّ اءستغفر الله و لا اءعود؛ (وسایل الشیعه، ج11، ص416؛ لئالی الاخبار، ص119)
سین بن ابی العلاء می گوید: بیست و چند نفر بودیم که به عزم مکه حرکت نمودیم . من در هر منزل برای غذای جمعیتمان گوسفندی ذبح می نمودم. روزی به قصد زیارت امام صادق(ع) رفتم. تا مرا دید با تأثر فرمود: «ای حسین! آیا مسلمانان را ذلیل می کنی؟»
گفتم: « از این امر به خدا پناه می برم!» امام فرمود: « به من خبر رسید که تو در منزل برای همسفرها، گوسفند ذبح می کنی.»
عر ض کردم: «مولا من! قسم به خدا من از این کار جز رضای الهی قصدی ندارم .»
امام فرمود: « آیا نمی بینی در کاروان کسانی هستند که می خواهند همانند تو عمل کنند؛ اما تمکن مالی ندارند و دچار حقارت روحی می شوند ؟ »
عرض کردم: «یا ابن رسول الله! بر اساس راهنمایی شما از خداوند آمرزش می خوام و از این پس چنین عملی را تکرار نخواهم نمود.» (شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، ج3، ص106)
مولا جان! یا امام رضا(ع)
تو همان مأمن صفا و درخششی که در ابتدای ورودمان گلدسته های طلایی ات به استقبالمان می آیند. صدای نقاره خانه ات ورودمان را گزارش می دهد؛ کبوترانی که در اطراف کعبه عشق به طواف می پردازند، جان خود را از غبار غفلت شستشو می دهند، تا ما را به سوی تو رهسپار نمایند.
در آنجا می توانیم عطر بالهای ملایک را استشمام نماییم. دست و روی خود را می شوییم تا غبار راه را زدوه و وضوی عشق می گیریم و سجده بر آستان دوست می نهییم. با ورودمان به حرم نورانیت، آن مکان تاریکی های درونی مان را روشن می نماید و خوردن آب سقا خانه عطش جسمی و روحیمان را خاموش می نماید که مزه آن را برای همیشه در کام جانمان ماندگار می نماید.
چه مهمانی باشکوهی! در آن مهمانی میزبان رسم مهمانی را به خوبی ادا می نماید و ما را که چون آهوان گریزپایی به او پناهنده شده ایم می پذیرد تا به ما امان دهد و مسیرحرکتمان را با آگاهی طی نماییم و در دام صیادان جسم و روح نیفتیم و ترس از مسیر حرکت، ما را میخ کوب ننماید.
#نکته_های_انتخاباتی
:hibiscus: حجت درونی
بعضیها هستند که خیلی وسوسه میکنند - آیا این، آیا آن؟ آیا این، آیا آن؟ - آخرش هم یا مجبور میشوند به طاق جفت و استخاره متوسل شوند و یا اصلاً از خیر رأی دادن میگذرند. نه، انسان فکر میکند؛ به کسی میرسد و میگوید: خدایا! نتیجهی تحقیقات من این است. من طبق حجت درونی خودم - که عقل و تفکر است- و بر اساس مشورتی که با دیگران داشتهام، رأی میدهم. خدای متعال قبول میکند؛ ولو این تشخیص، درست نباشد. بنابراین نباید وسوسه کرد. معیارها، معیارهای روشنی است. جوسازی و تبلیغات دروغین و براق و رنگین نباید انسان را از شناخت حقیقت دور بدارد.
:books: بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی 5/3/1384
:hibiscus: حرفهای بدون امتیاز
جوانهای ما، اهل فکر ما، اهل فرهنگ ما تأمل کنند؛ مسئولین کشور به سمت سیاستهای اسلامی حرکت کنند. اینی که یا مسئولان ما، یا در دورههای انتخابات مثل وضع کنونی، نامزدهای انتخاباتی ما برای جلب توجه دیگران حرفهای غربیها را تکرار کنند، این هیچ امتیازی محسوب نمیشود. امتیاز این نیست که ما آن چیزی را بگوییم که غرب میپسندد. اینها کسانیاند که با فکر ایرانی، فکر اسلامی، هویت اسلامی و ایرانی مخالفند.
:books: بیانات در دیدار مردم مریوان 26/2/1388
:hibiscus: جوانها بههوش باشند…
نسل جوان ما خوشبختانه امروز یک نسل غالب در سرتاسر کشور است. جوانها بههوش باشند، بیدار باشند. معیارها مشخص است. در انتخابات، این آگاهی باید اثر کند؛ در بیان خواستههای ملت این آگاهی باید تأثیر بگذارد؛ در حضور گوناگون، در مسائل مختلف، این آگاهی بایستی اثر بگذارد. ملت ایران در انتخابهای خود - معیارهای انتخابات را من آن روز عرض کردم، این هم مکمل آنهاست - توجه کند؛ کسانی با رأی ملت سر کار نیایند که در مقابل دشمنان بخواهند دست تسلیم بالا ببرند و آبروی ملت ایران را ببرند. کسانی سر کار نیایند که بخواهند با تملقگویی به غرب، به دولتهای غربی، به دولتهای زورگو و مستکبر، به خیال خودشان بخواهند برای خودشان موقعیتی در سطح بینالمللی دست و پا کنند. اینها برای ملت ایران ارزشی ندارد. کسانی سر کار نیایند که دشمنان ملت ایران طمع بورزند که به وسیلهی آنها بتوانند صفوف ملت را از هم جدا کنند، مردم را از دینشان، از اصولشان، از ارزشهای انقلابیشان دور کنند. ملت باید آگاه باشد. اگر کسانی بر سر کار بیایند که در مراکز گوناگون سیاسی یا اقتصادی به جای اینکه به فکر ادامهی راه امام و ارزشها و اصول ترسیم شدهی به وسیلهی امام باشند، به فکر به دست آوردن دل فلان قدرت غربی و فلان مستکبر بینالمللی باشند، برای ملت ایران مصیبت خواهد بود. این آگاهی برای ملت لازم است.
:books: بیانات در دیدار مردم بیجار 28/2/1388