عروج روح ها در شب آن هنگام که روح از بدن جدا شده و به سمت ملکوت می رود
عروج روح هاشب آرام است. همه چیز در خواب، کار و تلاش به پایان رسیده است صدای بانگ و فریاد زمینیان به گوش نمی رسد
انسانها در خواب بی خبری به سر می برند چه سکوت عجیبی شیپور مرگ را زده اند قیامتی عظیم بر پا شده است «
هُوَ الَّذِی یتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیلِ وَیعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ یبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَیهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ ینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ؛ او کسی است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) میگیرد؛ و از آنچه در روز کردهاید، با خبر است ؛ سپس در روز شما را (از خواب) برمیانگیزد؛ و (این وضع همچنان ادامه مییابد) تا سرآمد معینی فرا رسد؛ سپس بازگشت شما به سوی اوست؛ و سپس شما را از آنچه عمل میکردید، با خبر میسازد.» (آیه60 سوره انعام)
روح ها در حال عروج به ملکوت آسمانها می باشند، نجواهای آسمانیان فضا را پر کرده است صدا ها آرام در گلو ها حبس شده است سرنوشت ها رقم می خورد صفی با شکوه از عروج رو ح ها کشیده شده است هر کدام در وادی خود در حال سیر و سلوک می باشند. جایگاها مشخص چه منظره ای! عده ای اوج می گیرند با لامی روند و بالاتر دلبستگی ها فارغ شده، آزاد و رها در آسمانها سرود آزادی می خوانند زمان در گذر اما آنها همچنان به سیر ملکوتی خود ادامه می دهند همچنان پیش به سوی ملکوت می روند.
نا گهان صدایی همه را از حرکت باز می دارد چه اتفاقی افتاده؟ باید دوباره بر گردید به سمت زمین و به سوی انسانها نگاه ها به هم گره می خورد چاره ای به باز گشت نیست پس از سفری طو لانی از حرکت باز می ایستند به جایگاه خود در انتظار سفر ملکوتی دیگر. اما روح ها همچنان بی صبرانه منتظر تا ادامه سفر در وقت دیگر تا سر آمدی دیگر و کنار رفتن پردها تا اسرار درون بر ملا شود.
آنچه کردی اندر این خواب جهان گردت هنگام بیداری عیان