ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

شهید بیگ میرزا فریدونی

31 شهریور 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

بیگ میرزا فریدونی، 9/8/1344 در روستای رودخور و در یک خانواده مذهبی و عشایری به دنیا آمد. دوران کودکی را با زندگی عشایری و تحت مراقبت و سرپرستی پدر، که فردی مؤمتن و با خدا بود، پشت سر گذاشت. هفت ساله بود که برای تحصیل به دبستان عشایر لبو محمدی رودخور رفت. با موفقیت دوره ابتدایی را به پایان رساند.به دلیل بُعد مسافت محل زندگی تا مدرسه، نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به همت دولتمردان ملسلمان، مدرسه راهنمایی رودخور تأسیس شد. شهید فریدونی سال اول راهنمایی را در مدرسه تازه تأسیس شده ارشاد، در سال 1358 با موفقیت سپری نمود. در نیمه سال دوم راهنمایی بود که تصمیم به ترک تحصیل و کمک به امرار معاش خانواده گرفت. شوق آموختن او را واداشت تا در سال 1360 دوباره در مدرسه ثبت نام کند. با ورود او به مدرسه، حملات نیروهای رزمنده به متجاوزین بعثی برای خروج از خاک مقدس ایران اسلامی، شدت یافت. این حرکت مستلزم نیروی فراوان بود. شهید فریدونی نیز به دنبال اعلام نیاز مناطق جنگی به نیرو، سنگر تحصیل را رها و عازم جبهه شد. به مدت سه ماه در جبهه بود و در عملیات طریق القدس شرکت کرد و پیروزمندانه به زادگاهش برگشت. پس از مدتی برای بار دوم، با شور و شوق فراوان عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. در عملیات رمضان شرکت کرد و نبردی دلاورانه بر علیه صدامیان آغاز نمود. دشمن تاب دیدن مردانگی و فداکاری او را نداشت، در نبردی نابرابر، جسمش را هدف تیر کین نمود و خون او را در صحرای کوشک بر خاک مقدس ایران ریخت،23/4/1361 صورت بر خاک نهاد و ندای حق را لبیک گفت. پیکر پاکش پس از تشیع بر دوش مردم مسلمان کگلز ار شهدای رودخور واقع در امامزاده سید محمد به خاک سپرده شد.

شادی روح تمام شهدا و شهید فوق صلوات . منبع: مهین مهرورزان: غلامرضا شعبانپور، ص302.

 نظر دهید »

شهید باقر نگهداری

30 شهریور 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

سال 1343 در روستای حسن آباد کوشکک، در خانواده ای مذهبی و کشاورز، پسری متولد شد که او را باقر نامیدند. دوران کودکی را در دامان پدر و مادری مؤمن و پرهیزگار تربیت و با احکام نورانی اسلام آشنایی پیدا کرد. از سن هفت سالگی، تحصیلات ابتدایی خود را در روستای حسن آباد کوشکک آغاز کرد و این دوره را با موفقیت یه پایان رساند. به دلیل اینکه علاقه فراوانی به ادامه تحصیل داست و با وجود اینکه در روستای حسن آباد مدرسه راهنمایی وجود نداشت، برای ادامه تحصیلات به روستای کوشکک رفت. مدت سه سال در آموزشگاه راهنمایی ارشد کوشکک تحصیل را پی گرفت، سپس مقطع متوسطه را در دبیبرستان آیت الله طالقانی آباده طشک با موفقیت به پایان رسانید و موفق به ورود به مرکز تربیت معلم شد. از آنجا که همسنگران خود را چون: اکبر هاشمی، محمد حسین امیری و ناصر سرچهانی در دفاع از اسلام شهید دیده بود. بی صبرانه انتظار رفتن به جبهه نبرد با دشمن را می کشید. تابستان سال 1361 تصمیم گرفت که به رزمندگان اسلام ملحق شود. سرانجام در تاریخ 26/9/1361 در حالی که راننده آمبولانس و مشغول جمع آوری مجروحان جنگی، در منطقه سر پل ذهاب، وسیله نقلیه او هدف قرار گرفت و در میان آتش و دود، روح مطهرش به سوی خدا پر کشید. پیکر مطهرش در گلزار شهدای روستای حسن آباد به خاک سپرده شده است.
شادی روح تمام شهدا و شهید فوق صلوات. منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور، ص378 .

 نظر دهید »

شهید رمضان آفتابی

29 شهریور 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

روستای مشکان از توابع نی ریز در سال 1337 شاهد تولد کودکی بود که خانواده اش بعد از گفتن اذان و اقامه به گوش وی، نامش را رمضان نهادند. گذشت فصلها یکی پس از دیگری، او را چالاک و برومند کرد و برای کسب دانش راهی مدرسه اش نمود. دوره ابتدایی را در مدرسه جاماسب پشت سر گذاشت. نبودن مدارس سطوح بالا در روستا و مشکلات راهها برای رفت  آمد، دست به دست هم دادند و علی رغم شوق و اشتیاق فراوان، او را از ادامه تحصیل باز داشتند. 

خُلق پسندیده و حسن رفتارش ، او را محبوب دوستان و بستگان نموده بود. لباس مقدس سربازی به تن داشت و در مرکز پیاده شیراز مشغول خدمت بود. در آخرین دیدار با همسر و فرزندانش، آنها را بوسیده و گفت: من می روم و شما را به خدای بزرگ می سپارم. اصلا نگران و ناراحت نباشید، به خدا توکل کنید. چون خدا از همه مهربانتر است. اگر من به شهادت رسیدم، از خبر شهادت من ناراحت نشوید و بعد از من، از فرزندان و یادگاران من مراقبت نمائید و آنها را نوازش کمنید. 

از شیراز عازم جبهه آبادان- ماهشر شد. 19/10/1359 دلاورانه به میدان نبرد رفت. اما دشمن بال و پرش را شکست و بار خلعت زیبای شهادت را به قامتش پسندید. جسم زخم خورده اش از تیر دشمن نه ماه در بیابانها ماند، سپس به همت دلاور مردان دیگری، در تاریخ 19/7/1360 کشف و به روستای مشکان منتقل و در گلزار شهدا به خاک سپرده شد. 

شادی روح شهدا و شهید مذکور صلوات. منبع : مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور، ص65.

 نظر دهید »

معرفی یا بیان خاطره ای از شهدای دفاع مقدس شهرتان

28 شهریور 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

زندگینامه ادبی شهید محمد حسین امیری
هوای مطبوع بهاری کوچه پس کوچه های باران خورده روستای کوشکک را دل انگیز کرده بود. بلبان و چکاوک ها سرود زندگی می خواندند، جویبارها به جوشش و خروش در آمده بودند. لباس سبز طبیعت سنگ فرش زمین شده بود. غنچه ها لب به خنده گشوده بودند. طبیعت نوید زندگی و شکوفایی را مژده می داد. عطر وجود غنچه تازه شکفته ای به نام محمد حسین در 2/1/1243در گلستانی زیبا در دامان باغبانی مهربان در فضا پیچید. عطر وجود این غنچه همراه با لبخند خدا، زندگی را برای پروانه ها لذت بخش می نمود، پروانه هایی که اطراف او به طواف می پرداختند.
روزها و شب ها می گذشت. غنچه تازه شکفته همه را مجذوب خویش کرده بود. و در دامان باغبان مهربان زیباتر و شکوفاتر می شد. کم کم زمان آن فرا رسید که، به دوستانش بپوندند و در مسیرکمال و دانایی همراه با دوستانش شکوفاتر گردد.
در حالی که هفتمین بهار از شکوفایی اش او را به وجد آورده بود در دبستان  محل زندگی اش مشغول تحصیل شد علاقه شدید او را به ادامه مسیر جهت شکوفایی بیشتر سوق می داد، مسیری که زندگی اش را به گونه ای دیگر تغیر داد، او اکنون شکوفاتر، معطر تر و دانا تر شده بود. روح بلندش در پی یافتن مسیر آلاله های بی قرار، راهی مسیر نا آشنا گردید تا در کنار دوستانی جدید به پرواز در آید. درمراسم های مذهبی روح ملکوتی همراه با عطر وجودش و جذابیت صدایش در هوای عرفانی همه را به پرواز در می آورد تا بلندای ایثار تا بلندای رسیدن به سرزمین آلاله های بی قرار.
اکنون اعمالش، نشانگر مسیر عروج روح ها تا ملکوت بود. او پروانه وار در شمع وجود رهبر می سوخت که در سجده گاه عشق دعاهایش بالهایی شدند تا او را به سرزمین آلاله های بی قرار یاری نمایند. سرانجام روح ناآرامش در 5/1/1361 به پرواز در آمد و در دامان خاک شهرش سپرده شد تا او و دوستانش را به سر منزل مقصود برساند .. تا آرامشی نزدیک  در ملاقاتی دیگر در فردایی نه چندان دور.
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ »(سوره آل عمران، آیه 169.)

کلیدواژه ها: شهید، محمد حسین امیری، نردبانی از جنس نور، معطر،عروج،آله های بی قرار، ملکوت

مشخصات و تاریخ شهادت از منبع: مهین مهروزان غلامرضا شعبانپور، به متن ادبی برگرداندن به قلم خودم.

 2 نظر

شهید بهمن امیری

27 شهریور 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

شهیدان اهل عهد و پیمانند، آنان به پیمانی که در روز الست با خدای بستند که حسین(ع) را از سر و جان خویش بیشتر دوست بدارند، پایبند ماندند. و با خون خود این عهد را محکم نمودند. از تبار وفاداران به عهد و پیمان، یکی بهمن امیری است که در 1/6/1348 در روستای جهان آباد از توابع شهرستان نی ریز در خانواده ای مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در کانون خانواده پشت سر گذاشت. هفت ساله بود که راه دبستان را پیش گرفت. در دبستان شهدای فتح المبین جهان آباد در زمره دانش آموزان ممتاز، توانست تحصیلات ابتدایی را با نمرات عالی به پایان ببرد. برای ادامه تحصیل راهی روستای کوشکک شد و در دوره راهنمایی را در مدرسه ارشد کوشکک آغاز نمود. 

سال سوم راهنمایی تحصیلی به فرمان امام خود لبیک گفت و به جبهه های حق علیه باطل عازم شد. از نظر اخلاقی فردی بسیار مؤدب بود و تمامی همسنگران او همگی بر این عقیده بودند که او واقعا عاشق امام خمینی(ره) بود . در نامه هایش همیشه اصرار داشت که برای سلامتی امام دعای توسل و دعای کمیل برگزار و برای امام دعا کنید. می گفت آرزو دارم اولین شهید روستا باشم. شهید امیری در تاریخ 4/1/1361 در عملیات محرم - منطقه شرهانی- تپه 175، به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای روستا جهان آباد به خاک سپرده شد. 

شادی روح تمام شهدا و شهید مذکور صلوات 

 منبع : مهین مهرورزان، غلامرضا،شعبانپور، ص366.

 نظر دهید »

شهید بهمن امیری

27 شهریور 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

عملیات: محرم           عضویت: تیپ المهدی(بسیج)

« و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»(سوره آل عمران، آیه169)

یک پیام برای ملت ایران دارم و ان اینکه: ای برادران حزب الله! امام را هرگز تنها نگذارید و برادران در سنگر را هم یاری کنید. ای بی بندو بارها! دست کثیف رهبرانتان، بنی صدر و رجوی در دست امریکاست و با او همکاری می کنند، از این کارها دست بردارید و هر چه زودتر به دامان اسلام باز گردید. 

شادی روح تمام شهدا و شهید مذکور صلوات. 

منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا، شعبانپور، ص367.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟