ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

راننده یا فرمانده لشکر

14 آذر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

راننده یا فرمانده لشکر

مهدی شیشه سمت راست را پایین کشید .

حید گفت:«سلام اخوی».

مهدی گفت: «سلام کجا می روی؟»- پادگان- سوار شو.

سه روز بعد، گرما گرم ظهر تابستان، وحید، بی حالی و کلافه از گرما، در حال گذر از کنار ساختمان ستاد لشکر بود که که مهدی را دید.

مهدی در حال جمع کردن کاغذ پاره ها و زباله های دور و اطراف ساختمان بود.

وحید گفت: «پدر آمرزیده، مگر عقل نداری؟ مگر اینجا نیروی خدماتی نیست که تو آشغال جمع می کنی؟ برو به رانندگی ات برس!»

وحید به دوستش، حسین گفت: خیلی دوست دارم آقا مهدی را از نزدیک ببینم.»

- خوب این که کاری ندارد، موقع نماز بیا ستاد لشکر. من آنجا هستم، می رویم و آقا مهدی را می بینی.

هنوز به اتاق فرماندهی نرسیده بودند که چشم وحید به مهدی افتاد… وحید با خوشحالی جلو رفت و گفت: «سلام تو، اینجا چه کار می کنی؟ مثل اینکه راننده فرمانده لشکری؟ آره؟» حسین ،رنگ پریده و هراسان، دست وحید را کشید او را گوشه ای برد و غرید: وحید چرا اینطوری می کنی؟ مگر تو او را نمی شناسی؟»

- نه اما می دانم که راننده است.

- بنده خدا  او آقا مهدی است فرمانده لشکر عاشورا….

شادی روح تمام شهدا و شهید مهدی باکری صلوات

منبع: خبرگزاری دفاع مقدس.

زندگی به سبک شهدا، مهدی نقدی، ص105.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: راننده فرمانده لشکر مهدی باکری کاغذ پاره زباله

موضوعات: خاطره شهدا لینک ثابت

نظر از: فاطیما [عضو] 
  • پوشیه سفید طلبه
5 stars

احسنت

1398/09/14 @ 08:19
پاسخ از: شهید محمود رضا بیضائی [عضو] 
  • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)
5 stars

با سلام و احترام. تشکر از حضور شما. موفق باشید التماس دعا یاحق.

1398/09/14 @ 08:23


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟