ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

در هر حال مشکل گشا

13 مهر 1400 توسط شهید محمود رضا بیضائی

 

صدای مؤذن از گلدسته های مسجد گوش را نوازش می داد.
مشهدی علی آستین هایش را بالازد و به سمت حوض رفت. دست در حوض آب برد، مشتی بر صورتش ریخت، دوباره دستش را در حوض فرو برد و خواست مشتی دیگر بر صورتش بریزد که کسی با عجله و تند تند به درحیاط می کویید. مشهدی علی وضو را نیمه کاره رها کرد و به سمت در حیاط رفت. ملیحه خانم همسایه شان را پشت در  با ناراحتی  و اخم و چشمانی اشک آلود دید. مشهدی علی پرسشگرانه به سمت او نگاه کرد و گفت:
-سلام ملیحه خانم! خیر است چه شده؟ چرا گریه می کنید؟
ملیحه خانم! هنگامی که مشهدی علی را دید، صدای هِق هِق گریه اش بلند شد.

گریه نکن! به داخل حیاط بیا
ملیحه خانم در حالی که با گوشه ی چادرش اشک هایش را پاک می کرد، قدم در داخل حیاط گذاشت.
مشهدی علی او را به سمت سالن تعارف کرد و گفت:
- دخترم شما به سمت سالن به نزد حاج خانم برو من  نمازم را بخوانم خدمتتان می رسم.
ملیحه خانم به سمت سالن رفت. مریم خانم زن مشهدی علی که در آشپزخانه در حال تدارک شام بود؛ با صدای کوبیده شدن به در سالن از آشپزخانه بیرون آمد، با دیدن چهره ی ناراحت و پریشان و اشک آلود ملیحه خانم متعجب شد و به سمتش رفت، دستانش را فشرد و گفت:
-چی شده؟ چرا گریه می کنی؟ چه اتفاقی افتاده؟
ملیحه خانم در حالی که اشکهایش را با گوشه‌ی چادرش پاک می کرد گفت:
-چه بگویم از کدام درد بنالم؟
امروز رفتم جواب آزمایش پیمان را گرفتم، دکترش گفت: یکی از کلیه‌هایش از کار افتاده و آن دیگری هم چند درصد بیشتر کار نمی کند! الان مانده ام در این شهر غریب چه کار کنم؟ نه شوهری ، نه کسی که به ما کمک کند. چند روز قبل به برادرم و اقوام گفتم آن ها هم حال و روز خوبی نداشتند، درگیر مشکلات بودند و در آن حد نتوانستند کمکم کنند؛ به بانک رفتم، حسابم خالی بود! چند تکه از وسایل خانه را فروختم؛ ولی باز پول کم آوردم؛ از همه جا بریدم! خسته شدم، اگر پدرش خدا بیامرز زنده بود، ما این قدر به سختی نمی افتادیم!
مریم خانم در حالی که ملیحه خانم را دلداری می داد گفت:
-ملیحه خانم نگران نباش! خدا بزرگ است. توکل بر خدا داشته باش، ما در کنارت هستیم کمکت می کنیم و راه چاره ای پیدا می کنیم.
ملیحه خانم گفت:
- خدا شما را از بزرگی کم نکند، شما همیشه مثل خانواده ام بودید؛ در خانه‌تان همیشه به رویم باز بوده است، مشهدی علی هم که حق پدری را برای من تمام کرده است. الهی عاقبت به خیر باشید.
در همین هنگام که ملیحه خانم با مریم خانم صحبت می کردند؛ مشهدی علی نیز یا الله گویان وارد اتاق شد. در گوشه ی سمت چپ بالای اتاق نشست و ماجرا را از ملیحه خانم جویا شد، ملیحه خانم ماجرا به طور مفصل توضیح داد.
مشهدی علی در حالی که سرش را پایین انداخته بود و در فکر فرور رفته بود. گفت:
ان شاء الله فردا صبح ساعت هشت به در خانه ما بیا تا با همدیگر به بانک سرکوچه برویم؛ مقداری پس انداز در حسابم برای مکه کنار گذاشته بودم؛ همان را بر می دارم و به یکی از آشنایان هم می گویم تا وام به تو بدهد. بعد از آن جا پیمان را به بیمارستان می بریم و بستری می کنیم. نگران نباش همه چیز درست می شود، خدا بزرگ است.
ملیحه خانم در حالی که برق خوشحالی در چشمانش می درخشید، گفت:
- الهی مشهدی علی خیر ببینید که در حق من همیشه پدری کردید.


«. أَرْخِصْ نَفْسَکَ وَ اجْعَلْ مَجْلِسَکَ فِی الدِّهْلیزِ وَ اقْضِ حَوائِجَ النّاسِ.؛ خودت را [برای خدمت]در اختیار مردم بگذار، و محلّ نشستن خویش را درِ ورودی خانه قرار بده، و حوائج مردم را برآور.»
کلمة الامام المهدی علیه السلام، ص ۵۶۵

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: برق خوشحالی به قلم خودم در هر حال مشکل گشا

موضوعات: به قلم خودم لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟