خواندن خطبه
#قسمت_چهارم
ای پسر آزادشدگان آیا این قانون عدل و انصاف است که زنان وکنیزان خود را پشت پرده جای دهی ولی دختران رسول خدا را به صورت اسیران بدین سوی وآنسو ی کشانی؟پرده حجاب ایشان رابدری وسر ورویشان رابگشایی ودشمنان ،ایشان را ازشهری به شهری ببرند وافراد بیگانه وفرومایه چهره آنان رابنگرند؟نه مردی برای سرپرستی آنان به جای گذارده ای ونه حمایت کننده ای دارند !آری چگونه می توان امیر عاطفه ودلسوزی داشت از کسی که جگر پاکان را بجود ؟و ازدهان بیرون افکند؟ وگوشتش از خون شهیدان کربلا روئیده شده ؟ و چگونه از دشمنی وعداوت نسبت به ما کوتاهی کند کسی که همواره با دیده بغض و کینه به ما نگاه می کند ؟وآنوقت با کمال گستاخی وبی باکانه وبدون آنکه عمل خود را گران بدانی اجدادخود رابه یاد آورد واین درحالی بود که با چوب برثنایای امام حسین (علیه السلام )سید جوانان اهل بهشت می زد قرائت می کرد.آنگاه حضرت زینب(سلام الله علیها) فرمود: چراچنین نگویی؟تویی که باریختن خون فرزندان پیغمبر وستارگان خاندان عبدالمطلب زخم دل را جریحه دار کردی وریشه ما را سوزاندی؟اکنون بزرگان خودرا صدا می زنی ؟و می پنداری که آنها را می خوانی (واز آنها ناز وآفرین می خواهی؟)غافل ازاینکه خودت نیز به زودی به آنها ملحق می شوی و می پیوندی وآن وقت در آنجا آرزو می کنی که ای کاش دستت خشک شده بود وزبانت لال گشته شده بود وآنچه را گفتی نمی گفتی وآنچه را کردی انجام نمی دادی ». (بابایی آملی)
حضرت زینب (سلام الله علیها)درشام با ایراد خطبه آتشین خود حکومت یزید را به محاکمه کشید و بزرگترین ضربه را برپیکر یزید وارد کرد و بیان کردکه ما اهل بیت (علیهم السلام) جانشین حقیقی به حق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستیم و هر کس با عناد به ایشان برخیزد با خدا و رسولش به مخالفت برخواسته است و به او فهماند که جنایاتش با خواندن شعر و امثال آن قابل جبران نیست وطولی نکشید که یزید را ناچار کرد تا ازجنایاتی که انجام داده بود اظهار پشیمانی و ندامت کند وگناه را به گردن پسر یزید بیندازد و خود را درقتل امام حسین (علیه السلام ) بیگناه جلوه دهد و درصدد دلجویی خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) برآید و از اهانتها ومصیبتها عذر خواهی نماید تا بدین وسیله احساسات مردم شام را که برضد او تحریک شده بود و بیم یک انقلاب می رفت آرام کند .خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)که می دانستند این پیشنهاد یزید جز از روی ناچاری وترس از عکس العمل مردم شام صورت نگرفته وهدفی جز عوام فریبی ندارد باز هم از این فرصت کوتاه به دست آمده برای بهره برداری بیشتر و کامل کردن رسالت تاریخی خویش بدو گفتند : نخست مارا آزاد بگذارید تا برای کشته های خود عزاداری نماییم چون از روزی که عزیزان ما کشته شده اند نگذاشته اند ما برای آنها گریه کرده و اشک بریزیم .یزید به خوبی می دانست تشکیل چنین مجلسی به زیان او وسلطنت او پایان می پذیرد، اماچون خودش قول داده بود هر خواسته ای دارند انجام دهد ناچار خانه وسیعی در اختیار آنان گذاشت وآنان شروع به عزاداری نمودند بنابراین اهل بیت سید الشهدا (علیه السلام) درمدت اسارت کارهایی انجام داده اند1. حادثه کربلا رابه طور صحیح به گوش مردم کوفه وشام برسانند تا از تحریف مصون بماند .2. حکومت بنی امیه رارسوا ساختند . 3. مردم کوفه و شام را نسبت به یزید بدبین ساختند.».
7. بازتاب خطبه حضرت زینب( سلام الله علیها)
خطبه های کوبنده حضرت زینب( سلام الله علیها) آنچنان اوضاع را آشفته کرد که یزید نتوانست آن را مهار کند خصوصاً هنگامی که خطبه های افشاگرانه امام سجاد (علیه السلام) با خطبه های حضرت زینب (سلام الله علیها )به هم آمیخته شد یزید موقعیت خود را متزلزل می یافت و ازآن بیم داشت مردم که از حقایق دور بودند متوجه نقشه های او شوند و به شورش و قیام برخیزند سخنان جانسوز امام سجاد( علیه السلام )وحضرت زینب (سلام الله علیها) آنچنان اثر عمیق در مردم گذاشت که همگان از شدت خشم و ناراحتی صدا به ضجه وناله بلند کردند و یزید با آن قدرتش نتوانست آنها را مهار کند و برای اینکه خود را از این خطر سهمگین برهاند راهی جز عذر خواهی ندید اما این از نیرنگ یزید بود که با آن عذرخواهی میخواست عمل ننگین خود را پرده پوشی نماید و جو آشفته را آرام نماید به همین خاطر گاه و بی گاه پشیمانی خودرا ازشهادت امام حسین (علیه السلام)ابراز می داشت اما حضرت زینب (سلام الله علیها )با نطق شور انگیز خود ماسک فریب را از چهره یزید آنچنان درید که ماهیت ضداسلامی او برکسی پوشیده نماند و با بیان زندگی وجنایت او فطرت مردم را بیدار نمود و یزید را در موجی از خشم و نفرت قرار داد و به آنها فهماند که هدف ما از این خطبه ها بیان این حقیقت است که ما حق وحقیقت هستیم و رسالت ازآن خاندان ماست نه شما حرامزادگان ، بدیهی است کسی که نمی تواند از عمل خود دفاع نماید و از بیان آن شرم دارد شکست خورده است وکسی که از عمل خود دفاع نماید پیروز است .
یزید آنچنان خود را درمانده یافته بود که از عمل خود شرم داشت لکن حضرت زینب (سلام الله -علیها)درهر فرصتی فریاد می کشید و از اهداف شیعیان کربلا سخن می گفت منطق حضرت زینب( سلام الله علیها) به قدری روشن بود و بردلها می نشست که با همین منطق رسا بود که توانست از آرمان بلند ومقدس برادرانش دفاع نماید وآن را به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مبارزان به ثبت برساند. (شبیری ، ص176)
ادامه دارد ………