حضور در زمان
حضور در زمان
مولای من !
می گویندشما غایبید؛ اما این گونه نیست شما که غایب نیستید این ما هستیم که غایب شده ایم و در هیاهوی زمانه به وسیله ابر های تیره گناه و غفلت آسمان قلبمان را تیره و تار ساخته ایم و قفلی بزرگ از جهل ، نادانی و غرور بر درب بصیرت و بینشمان زده ایم ، کلید آن را در چاه حیرت و سر گردانی انداخته ایم و اجازه نمی دهیم باران توبه پرده غفلت و گناه را شستشو دهد و برای لحظه ای آفتاب صداقت و مهربانی بر آسمان قلبمان پر تو افشانی نماید؛ شاید به خود آییم ، اجازه دهیم آن حضرت به سرزمین قلبمان قدم گذارند شاید که دوباره سرسبزی خود را باز یابد و کلید درب بصیرت و بینشمان را با طنابی از امید و استغفار از چاه حیرت و سرگردانی بیرون آوریم شاید که قفل آن باز شده و آنگاه ما را حاضر در زمان سازند چون ایشان حاضر هستند حتی بیشتر از حاضران این ما هستیم که غایب شده ایم شاید که ما نیز حاضر در زمان شویم …………