همه خادم الرضاییم
سال دوم حوزه بودم. بنابر این گذاشته شد که به اتفاق اساتید محترم و دوستان بزرگوار به زیارت مشهد مقدس مشرف شویم، اما بنده احساس می کردم، توانایی و شرایط رفتن برایم مهیا نیست، در یکی از روزها که دختر عمویم برای خدا حافظی به منزلمان آمده بود ، تا چشمش به من افتاد، شروع به گریه کرد و با گریه های او شوق رفتن هم در من زنده شد و من هم آماده این سفر معنوی شدم. روز رفتن فرا رسید. از شهرها و روستای مختلف گذشتیم تا این که به صحرای طبس رسیدیم؛ در این هنگام شب شد؛ جاده خلوت بود، فقط یک ماشینی از دور در حال حرکت بود؛ در بین راه اتوبوس خراب شد، اماخواست و مهر ورزی امام رضا(ع) سبب شد، آن ماشینی که از کمی دورتر می آمد ، به کمک راننده اتوبوس بیاید و آن را درست کند؛ تا بتوانیم به مسیر حرکتمان ادامه دهیم و شب در بین راه و بیابان نمانیم.
#همه_خادم_الرضاییم
#متن_انگیزیشی
بیایید همه خادم رضا شویم و به عشق امام رضا(ع) گره ای از مشکلی بگشاییم، تا روزی گره از کارمان برداشته شود.
#همه_خادم_الرضاییم