ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

کشف حجاب

02 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:
 امر عجیب کشف حجاب برای چه بود؟ چرا چادر زن‌های مسلمان باید برداشته شود و چرا باید اتحاد لباس به وجود آید؟ نمی‌دانستیم که از سی‌صد سال قبل در همان عهدنامه آنها این امر بود که این‌گونه کار برای استعباد و نوکری و استثمار [باید] انجام شود.
 در محضر بهجت، ج١، ص۶٠

 نظر دهید »

وقت نماز را شرط کرده بود

02 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

از همان روزهای اول آشنایی با سردار عباس حاجی زاده او را مقید به نماز اول وقت دیدم . در سپاه قم، مأموریت های محوله را به بهترین شکل ممکن انجام می داد. او در بدو ورود به سپاه شرط کرده بود که در هنگام نماز کارها را رها خواهم کرد و به نماز خواهم ایستاد.

عباس نماز اول وقت را بر هر فعالیت و مأموریتی ترجیح می داد، در جبهه بسیار دیده بودم بچه ها مشغول کاری شده اند، مثلا چادری را نصب می کنند، اما او وقت نماز حاضر می شد و از آنان می خواست آن را نیمه تمام بگذارند و در نماز جماعت شرکت کنند.

راوی: سید محمد علی شاه محمد قاسمی.

منبع: کتاب چلچراغ ، ص156. زندگی به سبک شهدا ، مهدی نقدی، ص

شادی روح شهدا و شهید فوق صلوات.144

 نظر دهید »

شهید محمد دشتبانی

02 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

«يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ(الفجر/27)
تو اي روح آرام‌يافته!
ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيةً مَرْضِيةً(الفجر/28)
به سوي پروردگارت بازگرد در حالي که هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است،
فَادْخُلِي فِي عِبَادِي(الفجر/29)
پس در سلک بندگانم درآي،
وَادْخُلِي جَنَّتِي(الفجر/30)
و در بهشتم وارد شو!»

یا غفار الذنوب! تو خود می دانی که تمامی طول زندگی ام را در خسران و معصیت کاری گذرانده ام و هر لحظه که از زندگی ام را در خسران و معصیت کاری گذرانده ام و هر لحظه که از زندگی ام می گذشته در ورطه جهالت و گمراهی بیش از پیش غوطه ور می شدم. حال که تو بله من توفیق دادی و عنایت کردی که با چراغ هدایت راهم را باز شناسم و خودم را در راهت قرار دهم با تمامی وجود هر چند که می دانم:

گر، به هر مویی زبانی باشدم      شکر یک نعمت نتوان گفتن از هزار

ترا سپاس می گویم و شکر این نعمت را به جای می آورم، باشد که بر بنده حقیر و ناتوانت ترحم کرده و مرا به درگاه خودت بپذیری  تا اینکه توانسته باشم لااقل مقداری از گناهانم را بکاهم و بار سنگین و کمر شکن گناه را سبک تر کرده و سریعتربه سویت پرواز کنم.

و اینک شما ای زینبیان این توصیه را می کنم که من خونم و جانم را تنها و تنها به خاطر خدا و برای تقرب به او برای جامه عمل پوشیدن به اهداف امام عزیز ، خمینی کبیر که همانا سخن و کلام او، کلام قرآن است، فدا کردم. گر می خواهید زینب وار حراست . پاسداری کنید از خون حسینی ها، باید نیتتان را خالص کنید و با تمامی وجود گوش به فرمان امام عزیز باشید؛ تا اینکه خداوند نعمتش را بر تمامی زیاد کند و شما هم از این راه شکر گذاری کنید از نعمت های الهی . انشاء الله و باز هم سخنم با زینبیان است و باید شعارتان این باشد که:

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم             موجیم که آسودگی ما عدم ماست

برخیزید و به دشمنان خدا و انسانیت حتی اگر بزرگترین قدرت شیطانی باشد، قتال کنید و در راه خدا جهاد کنی و هر لحظه یاد خدا را در جودتان زنده کنیدکه: (الا بذکر الله تطمئن القلوب) . دل آرام گیرد، به یاد خدا

محمد دشتبانی 30/2/1361. منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور، ص286-287.شادی روح شهدا و شهید فوق صلوات

 نظر دهید »

شهید مختار محسنی

02 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

آرزویش اقامه نماز بود . چون نماز را نه یک عبادت تنها و سفارش پیامبر(ص)، بلکه حق وصل با دوست می دانست.

او که در 20/1/1346 همراه با شکوفایی گلهایی بهاری در روستای مشکان از توابع شهرستان نی ریز در میان خانواده ای زحمتکش و متدین غنچه وجودش شکوفا شد. نام مختار را بر او پسندیدند و با مهربانی و همت در تربیت اش کوشیدند. در سن شش سالگی پا به دبستان گذاشت و تحصیلات ابتدایی را در روستا به اتمام رساند. از دوره راهنمایی، دو سال اول را طی کرد، سپس تحصیل را رها و در امور دامداری و کشاورزی همراه پدر شد.

از زمانی که با معرف دینی آشنا شده بود، از یاد خدا غافل نشد و انس خود با مسجد و مراسم عبادی را محکمتر نمود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به اردوی ارتش بیست میلیونی پیوست و در اطلاعت از فرمان رهبر و مقتدای خود و دفاع از کیان اسلامی، دوبار در جبهه حضور پیدا کرد. اولین بار 24/6/1361 بود و بار دوم 25/11/1361 که در جمع به مدت پنج ماه به نبرد با متجاوزین برخاست.

سرانجام در تاریخ 22/1/1362 در جبهه شرهانی- عملیات والفجر یک- در میان آتش و خون و رگبار مسلسل ها، روح را از قفس تن آزاد نمود و جسم اش را در سال بر روی خاک های سرخ منطقه شرهانی، میهمان شقایق های خونین کرد . پیکر مطهرش در سال 1372 به زادگاهش روستای مشکان منتقل و در گلزار شهدای این روستا به خاک سپرده شد.

شادی روح شهدا و شهید فوق صلوات. منبع مهین مهرورزان غلامرضا شعبانپر، ص400.

 نظر دهید »

سفینه النجاه

02 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

تقدیم به یکی از دوستانم که دردهایش را با جانم لمس می کردم و سخنانش آرامشم می داد و صبوریش اصالت انسان را در جانم زنده می کرد و برای التیام زخمهای دلش، گاهی با هم گریه می کردیم. حمید

قایقم

نشسته ای به گل به خون به بندر

قایقم

رسیده ای به اوج دریا

قایقم

تمامی وجود تو دریاست

قایقم تو دل زدی به دریا

گشته ای رها زبند بندر

رفته ای بسوی موج یکسر

رسته ای زآسمان بندر

قایقم تو ساحلی به دریا

دامن تو آستان دریا

قایق من ای گسسته هر بند

از حریم بی امید بندر

رفته ای تو روی پهنه آب

تا افق به موج موج دریا

سینه تو روی آب لغزید

کوسه ای زآب سر برکشید

قایقم سینه تو دادی به موج

تیغ کوسه از ره رسید

قایق من ای چراغ ساحل

ای رهائی غریق دریا

تیغ تیز کوسه خون آفرید

سینه قایق من را درید

گشته قایقم رها به دریا

شد وجود او همیشه جاوید چو دریا

قایقی ندارم اکنون به آب

گشته قایقم تمام دریا .

30/2/1359 . شب عربو .

اشعار شهید مجید محمد زاده، مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور، ص203-204.

 نظر دهید »

افکارتان را آزاد کنید

01 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی باشد تمام چیزهای آن ملت وابستگی پیدا می کند ، عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرت های بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می توانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما می توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست.
امام سیدروح الله موسوی خمینی
صحیفه امام
امام خمینی
صحیفه نور،جلد 14،صفحه 194
بیانات امام خمینی(ره) در جمع پرسنل صنایع نظامی کشور و اعضای مکتب الزهرای یزد
مورخ : 1360/01/31

 6 نظر
  • 1
  • ...
  • 368
  • 369
  • 370
  • ...
  • 371
  • ...
  • 372
  • 373
  • 374
  • ...
  • 375
  • ...
  • 376
  • 377
  • 378
  • ...
  • 419
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟