ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

نحوه ناخن گرفتن

01 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

 هر چیزی که در جهان آفرینش است بر اساس یک نظم خاصی تنظیم شده است به گونه ای که اگر بر اساس آن نظم و قاعده انجام نشود نظام به هم ریزد حتی در کوچکترین موارد مانند ناخن گرفتن.

در هر چیزی قانون و نظم وجود دارد. در ناخن گرفتن، باید از انگشت کوچک دست چپ شروع بشود و به انگشت کوچک دست راست ختم شود.

فِي قَصِّ الْأَظْفَارِ تَبْدَأُ بِخِنْصِرِ الْأَيْسَرِ ثُمَّ تَخْتِمُ‌ بِالْيَمِينِ‌. در گرفتن ناخن از انگشت کوچک چپ شروع کن و به انگشت کوچک راست ختم نما.

 کتاب کافی، شیخ کلینی، ج ۶، ص ۴۹۲

 نظر دهید »

ماجرای عجیب ابن زیاد و ماری که در بینی اش بود

01 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

✨﷽✨

«عبیدالله بن زیاد» در کنار شهر موصل به دست ابراهیم بن مالک اشتر، کشته شد، ابراهیم سرهای بریده ابن زیاد و سران دشمن را برای مختار فرستاد، مختار در این هنگام غذا می خورد که سرهای بریده دشمنان را کنار مسند مختار به زمین ریختند. در این هنگام دیدند مار سفیدی در میان سرها پیدا شد و وارد سوراخ بینی ابن زیاد شد و از سوراخ گوش او بیرون آمد، و از سوراخ گوش او وارد گردید و از سوراخ بینی او بیرون آمد، و این عمل چندین بار تکرار گردید.

مختار پس از صرف غذا برخاست با کفشی که در پایش بود به صورت نحس ابن زیاد زد، سپس کفشش را نزد غلامش انداخت و گفت: «این کفش را بشوی که آن را بر صورت کافر نجس نهادم» مختار سرهای نحس دشمنان را برای محمد حنفیّه در حجاز فرستاد، محمد حنفیّه سر ابن زیاد را نزد امام سجاد (ع) فرستاد، امام سجاد در آن وقت، غذا می خورد، فرمود: روزی سر مقدس پدرم را نزد ابن زیاد آوردند، او غذا می خورد، عرض کردم: خدایا مرا نمیران تا اینکه سر بریده ابن زیاد را در کنار سفره ام که غذا می خورم بنگرم، حمد و سپاس خدا را که دعایم را اکنون به استجابت رسانیده است.

نکته قابل توجه اینکه مرحوم حاج شیخ عباس محدث قمی می نویسد: آن مار، مکرر از بینی ابن زیاد وارد می شد و از گوش او بیرون می آمد، و تماشاچیان می گفتند: قََد جائت قَد جائت: «مار باز آمد، مار باز آمد» و می نویسد: همان هنگام که ابن زیاد در مجلس خود با چوب خیزران مکرر بر لب و دندان امام حسین (ع) می زد، شاید بر اساس تجسم اعمال، همان چوب خیزران (در عالم برزخ) به صورت مار درآمده و مکرر از بینی او وارد می شده و از سوراخ گوش او بیرون می آمده، تا در همین دنیا، مردم مجازات ننگینش را ببینند.

منابع:
1- منتهی الآمال، ج۱:۲۹۹
2- بحارالانوار، ج۶: ۲۴۸
3- عالم برزخ در چند قدمی ما:۱۷۵

 

 نظر دهید »

تیر و بلا بر سر مسلمین

01 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

 اگر مورچه‌ای ما را گاز بگیرد قرار و آرام نداریم، و از گزیدن یک کک و پشه ناراحت می‌شویم؛ پس چرا بر سر مؤمنین و مؤمنات از زمین و هوا آتش و موشک می‌بارد، ولی ما ناراحت نمی‌شویم؟ چگونه ما که از نیش یک پشه قرار و آرام نداریم، حاضر می‌شویم این همه تیر و بلا و عذاب بر سر مسلمانان بریزد؟
 در محضر بهجت، ج۲، ص۳۱۶

 نظر دهید »

عدم رفع گرفتاری مسلمین موجب معاقب

01 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

از مسلمات واضح در دین مبین اسلام این است هنگامی که ملاحظه شود کسی اندک مشکل یا گرفتاری برایش ایجادشده باید برطرف کند؛ چرا که عدم برطرف کردن آن مشکل در هرزمینه ای که باشد مورد عقاب واقع می گردد. چون این شخص باید خودش را جای طرف مقابل بگذارد بعد تصمیم بگیرد.

حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:
این نکته از معلومات و واضح و آشکار و از مسلّمیات شرع است که چنانچه مسلمانی دید که مسلمانی گرفتار است و با اندک همت، گرفتاری او رفع می‌شود، در این صورت اگر همت نکند، معاقَب(عقاب شده) خواهد بود.
در محضر بهجت، ج3، ص28

 نظر دهید »

فرمانده ای که پله شد برای بقیه

01 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

تازیانه ی باران بی امان می ریخت روی سر و رویمان ….

لباسهای خیس به تنمون سنگینی می کرد…..

ستون گردان پایین ارتفاع زیر پای عراقی هابود….

همهمه ی بسیجی ها میان رعد  و برق و شُرشُر باران گم شده بود…

حالا گونی هایی رو که عراقی ها پله وار زیرکوه چیده بودن

از گل و لای لیز شده بود و اسباب درد سر…

بچه ها از کت و کول هم بالا می رفتند

که از شر باران خلاصی یابند و خودشان را به داخل غار بزرگ زیر قله برسانند.

انگار یه گونی، جنسش با بقیه فرق داشت. لیز و سُر نبود..

بسیجی ها پا روش که می گذاشتند، می پریدند اون ور آب و بعد داخل غار.

اما گونی هرزگاهی تکان می خورد!!

شاید اون شب هیچ بسیجی ای نفهمید که علی آقا فرمانده شون پله شده بود برای بقیه …

حدود یکی دو نفر هم که متوجه شدیم، دم غار، اشکهایمان با باران قاطی شده بود.

شهید علی چیت سازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشکر 32 انصار الحسین .

منبع: سایت افسران . زندگی به سبک شهدا، مهدی نقدی، ص95و96

شادی روح شهدا صلوات

 نظر دهید »

شهید شهریار عجم زاده

01 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

دفتر زندگی شهریار سال 1343 در خانواده ای مذهبی و متدین در شهر آباده طشک از توابع شهرستان نی ریز گشوده شد. در کنار پدر و مادری مهربان فرار و فرود زندگی را لمس کرد. سپس برای دانش اندوزی راهی مدرسه شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. مشکلات زندگی مانع از تحصیل او در مقاطع بالاتر شد. برای کمک در تأمین معاش زندگی، با عزمی راسخ و مردانه مشغول تلاش گردید و در جهت رفع مشکل اقتصادی خانواده از هیچ تلاشی دریغ نورزید. گرچه در زمان تحصیل هم، تابستانها به کارگری مشغول می شد و تا حدودی مخارج تحصیل خود را تأمین می کرد. اما پس از دوره تحصیلات راهنمایی، تمام وقت خود را صرف کار کردن می نمود. 1361/4/18 به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و پس از طی دوره آموزش نظامی، در کنار مرزداران غیور ژاندارمری قرار گرفت و به منطقه غرب کشور اعزام شد. در مقابل ضد انقلاب داخلی ایستادو به مدت شش ماه به نبرد دلاورانه و حضور فعال در مبارزه علیه دشمنان قسم خورده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پرداخت.1362/10/9 در منطقه بانه، با نشستن تیر دشمن به سینه اش، رام و بی صدا در کرانه های خاکی، در میان شقایق های خونین دیگران ایران زمین سر به سجده نهاد و به جمع شهیدان این مرز وبوم پیوست. پیکر پاک آن شهید بزرگوار پس از تشیع بی نظیری که به عمل آمد در رضوان شهدای آباده طشک به خاک سپرده شد.

شادی روح امام وشهدا و شهید فوق صلوات

منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور. ص448.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 341
  • 342
  • 343
  • ...
  • 344
  • ...
  • 345
  • 346
  • 347
  • ...
  • 348
  • ...
  • 349
  • 350
  • 351
  • ...
  • 419
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟