ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

نسخه آیت الله بهجت(قدس سره) برای گشایش روزی

15 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

گاهی اوقات برای رفع گرفتاریهای روزی و گشایش آن نزد اشخاصی می رویم که با نسخه های عجیب مواجه می شویم ؛ چه بسا آن نسخه ها کار آمد نباشد یا حتی به اوهام و خرافات متعدد نیز سوق دهد، اما کلام بزرگان نافذ است. که با خواندن ذکر و صلوات می تان بهره های کافی برد.

آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

 کسی‌که می‌خواهد روزی‌اش فراوان شود، این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز و پایان آن یک صلوات هم بفرستد: «اللّهُمَّ أغْنِني بِحَلالِکَ عَنْ حَرامِکَ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِواکَ» (خدایا! مرا به‌وسیلۀ حلالت از حرام خویش بی‌نیاز کن؛ و با فضل و بخشش خودت از هرچه غیر خودت، بی‌نیازم ساز!)

 (گوهرهای حکیمانه، ص ٢٨)

 

 2 نظر

کوتاه‌نوشته‌ای از سیره و سبک زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

15 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

ایشان هر سال سر راه مشهد، به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام می‌آمد.
برای استراحت و گرفتن وضو به خانۀ ما می‌آمدند؛
رسمشان این بود که برای همه اهل خانه هدیه‌ای بیاورند.
یک سال نمی‌دانم چه شد که نماز ظهر و عصر را در حرم نخواندند. گفتند: در منزل نماز جماعت می‌خوانند.
وضو گرفتیم و پشت سر ایشان ایستادیم.
آقا شروع به نماز کرد، با آن حال همیشگی‌اش.
حین نماز، صدای قناری‌هایی که در خانه داشتیم، بلند شد،
اما از همیشه قشنگ‌تر!
آن‌قدر زیبا که حضور قلبم در نماز را گرفت.
نماز که تمام شد، به کسی چیزی نگفتم.
با خودم گفتم: «شاید خیالات باشد؛
اگر هم خیالات نباشد، باز هم اتفاق مهمی نیفتاده!
قناری‌اند دیگر، آواز خواندند، فقط این بار زیباتر.»

سال بعد هم ایشان نماز را در خانۀ ما اقامه کرد؛ و باز هم قناری‌ها همان آواز را خواندند.
این ماجرا چند سال تکرار شد، تا بالأخره من جرئت پیدا کردم و جریان را با کسانی که در آن نماز بودند، در میان گذاشتم.
با تعجب دیدم آنها هم گفتند: «بله، ما هم می‌شنویم. اما ترجیح دادیم به کسی نگوییم»؛
حتی یکی از آنها می‌گفت: «حس می‌کردم قناری‌ها همراه با ما، در حال نمازند.»
و من دوسه سال است که دلم برای نماز خواندن قناری‌ها تنگ شده…

(این بهشت، آن بهشت، ص٧۶و٧٧؛ بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین منفرد)

 نظر دهید »

شهید محمد علی علی کاوی

15 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

2/2/1346 وقتی غنچه وجود محمد علی شکفت، فرشتگان شادباش گو شدند و بلبلان سرود خوان و در روستای تنگ حنا از توابع نی ریز، شادمانی خانه مسلمانی متدین را فرا گرفت. دوران کودکی را در کانون گرم خانواده پشت سر گذاشت و در سن 6 سالگی جهت کسب علم و دانش راهی مدرسه ابتدایی جهاد تم شولی شد.

طی مسافت طولانی برای رفتن به دبستان، موجب شد که تا سال سوم ابتدایی تحصیل کند و از ادامه آن منصرف شود. سپس به مشاغل آزاد مشغول شد. مشغله های زندگی او را از نماز و روزه باز نمی داشت و با عشق به ائمه اطهار(ع) بعد از هر نماز به دعا و نیایش مشغول می شد. 3/4/1366 به خدمت سربازی رفت و دوشادوش سایر رزمندگان به دفاع از اسلام و کشور اسلامی پرداخت. همیشه معتقد بود شهادت چیزی نیست که انسان از ان بهراسد و نباید برای شهید گریه کرد. وی معتقد بود چه بسیارند انسانهایی که تا سر حد جان ایستاده اند تا به کربلا و خاکی که امام حسین (ع) در آن به شهادت رسید، قدم بگذارند. به همین دلیل حضور خود در جبهه و به شهادت رسیدن در راه بازگشایی کربلا را منتهای آرزوی خود می داست. سرانجام 18/9/1366 در منطقه شلمچه در عملیات پدافندی شهد شیرین شهادت را نوشید و به آرزوی خود رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای تنگ حنا و با تشیع گرم مردم روستا به خاک سپرده شد.

شادی روح امام، شهدا و شهید فوق صلوات.

منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور، ص558

 نظر دهید »

چگونگی عشق به امام زمان و اولیای الهی به دور از ریا در زندگی و اثر ان و جلب رضایت آنان

15 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

عشق به معنای علاقه به شخص یا شیء است، هنگامی که با احساسات و عواطف عالی آمیخته شد و بر وجود انسان مسخر گشت او را مطیع خویش
خواهد ساخت. علاقه های افراطی اشخاص به یکدیگر که از آن به عشق مجازی تعبیر می شود هنگامی که ریشه نداشته باشد یا عمرش کوتاه است، یا به جدایی می انجامد حتی در بعضی مواقع ممکن است به خون منجر شود.
لذا عشقی پایدار است که اصیل باشد. البته ازلیت و ابدیت مختص به خداوند می باشد که پرتوی از آن نور مطلق است، چه این که «کل شیء هالک إلا وجهه. انبیا و اولیای الهی و امامان معصوم صلوات اللَّه علیهم وجوه اللَّه»(1) ‌اند به همین جهت شیفتگان و دلباختگانشان، آنان را مرده احساس نمی‌کنند. وجه اللّه بودن حضرت علی و فاطمه(سلام الله علیهما) است که عشق را برانگیخته و دل‌ها را شیفته خود ساخته و رنگ جاودانی و ابدی گرفته است. این گونه عشق‌ها است که محو نمی‌شود. هر چه زمان بیشتر می‌گذرد، آتش عشق افروخته‌تر می‌گردد. انسان به گونه ای آفریده شده است که عاشق خدا و هر کسی که تعلق به خدا داشته باشد. اگر چه شعور ظاهری اکثر انسان‌ها، از آن آگاهی ندارد و به اشتباه چون تشنه در پی سراب، به دنبال معشوق نمایانی رفته‌اند که اصل و بقا ندارند، اما شعور باطنی و جان آنان با جان جانان آشنا است.
هیچ موجودی بدون علت نیست و این گونه نیست که بدون فراهم شدن اسباب و مقدماتی ایجاد شده باشد، عشق ورزی نیز مانند امیال درونی دیگر نیازمند شرایط و فضای مناسب است تا به مرحله شکوفایی برسد؛ چرا که اگر بستر مناسب نباشد، معشوق نماها جا خوش خواهند کرد. عاشق امام زمان شدن نیازمند شرایطی می باشد تا زمینه ان فراهخم نباشد ایجاد نمی شود، عشق در اصل از عشقه (نام گیاهی که در فارسی به آن پیچک می‌گویند) گرفته شده است. این گیاه به هر چیزی برسد، دور آن می‌پیچد و به تدریج آن را احاطه می‌کند.وقتی حب و علاقه شدت پیدا کند و همانند پیچک جان و روح مُحِبّ را به تسخیر خویش درآورد، آن را عشق می‌نامند و آن فرد را عاشق گویند.
عاشق به کسی گویند که لحظه‌ای خیال و فکر و ذکرش (همه مغز فعّالش) از معشوق جدا نباشد. عشق و محبت و هجران معشوق آن چنان قلب و جان و روح عاشق را مسخر نموده که آب و خواب و غذا را از او گرفته و او به چیزی جز معشوق نمی‌اندیشد و کسی جز او را نمی بیند. هر کس چنین نیست، عاشق نیست.(2)
آیا ما این چنین هستیم؟ آیا وصف عاشقی در ما هست؟ اگر ما شیعه چون پیچک گرد وجود مقدس آن خورشید محبت بودیم، این همه دشمنی و کینه و عداوت و نامهربانی‌ها برای چیست؟ اگر عشق آن جان جانان و آن گل عصمت را در سر داشتیم ، چرا جان خویش را به انواع گناهان آلوده ساخته‌ایم؟! قلب و جان عاشق، مسخر و مطیع معشوق است. پس چرا دل و جان و زبان و چشم و گوش ما تابع و در تسخیر هوای نفس و شیطان است؟ آیا کارهای ما به عاشق شیطان و هوای نفس بیشتر شباهت ندارد تا عاشق آن سمبل زهد و ورع، آن پاک‌تر از باران بهاری و لطیف‌تر از شبنم صبحگاهی؟!
اگر معشوق و محبوب ما آن شمس عدالت است، چرا این همه ظلم و بی عدالتی؟!اگر ما عاشق آن مصلح خود ساخته و مهذب و مجسمه تقوا و تهجد هستیم، پس نشانه عشق ما کو؟ چرا به فکر اصلاح خویش و تهذیب نفس و تزکیه روح خویشتن نیستیم؟تا زمانی که از خودپرستی و هواپرستی بیرون نیامدیم و دل و جان خود را مسخر مولا نساختیم، به ناحق لاف دوستی می زنیم. عاشق امام زمان(علیه السلام) باید او را بشناسد و بنگرد خواسته حضرت چیست؟ حرکت در مسیر خواسته محبوب است که فاصله‌ها را کم می کند و حصار هجران و دوری را بر می‌دارد و عاشق را به وصال معشوقش می‌رساند.

عشق قهار است

و من مقهور عشق

چون قمر روشن شدم از نور عشق

برگ کاهم در کفت ای تند باد

من چه دانم تا کجا خواهم فتادمعشوق،

خود عاشق و سجاده نشین عشق است.
امام کاظم(علیه السلام) یکی دیگر از عشاق آن حضرت می‌فرمود: امام قائم(علیه السلام) رخسارش گندمگون است. در اثر بیداری شبها جهت عبادت، رنگ چهره‌اش با زردی به هم آمیخته است. سپس فرمود: پدرم به قربان آن امامی که شبش را با مراقبت ستارگان، در حال رکوع و سجود به سر می‌برد.(3(ای عزیز! آن چه لازم بود به تصریح و اشاره بیان گشت. این پاسخ را با پیام آن فروغ حیات و معشوق و عشاق حقیقت طلب و مخلصان حقیقت گام، به یکی از شیفتگان دلباخته‌اش یعنی شیخ مفید(رحمت الله علیه) به اتمام می‌رسانیم، بین عاشق و معشوق چه عبارات لطیفی رد و بدل می‌شود. آن معشوق که صد قافله جان فدای خاک قدمش باد، در نامه‌اش به عاشق خود می‌نویسد:«ای رفیق مخلص و ای دوست مجاهد ما – که خداوند با نصرت خاص خویش تو را بر دشمنانت پیروز گرداند – هر گاه برادران و خواهران شیعه تو، تقوای پروردگار پیشه کنند و حقوق مالی را که بر ذمه دارند، ادا نمایند، از فتنه‌های نابود کننده در امان خواهند بود. آنان که بخل بورزند و وظایف خود را در قبال مستمندان انجام ندهند، در دنیا و آخرت به زیان و خسران دچار خواهند شد.اگر شیعیان ما – که خداوند آنان را به عبادت و طاعتش توفیق دهد – با دل‌های متحد و قلب‌هایی هماهنگ و یکپارچه، به عهد و پیمانی که با دارند، وفا می‌کردند. (یعنی از ما اطاعت می‌کردند و فرمان ما را اجرا می‌نمودند و خود را به گناه و معصیت آلوده نمی‌ساختند) هرگز از فیض ملاقات ما محروم نمی‌شدند و غیبت ما این قدر طولانی نمی‌شد، بلکه سعادت دیدار ما با معرفتی کامل و شناختی راستین، نصیب شان می‌شد. پس ما را از شیعیان غایب نساخته و پنهان ننموده است مگر آن دسته از کارهای آنان که مطلوب و خوشایند ما نیست. کارهایی که ما از دوستان خود توقع نداریم.»(4)
پی نوشت ها:
1-در دعای توسل هر یک از چهارده معصوم را به وجه اللّه می‌خوانیم
2-مجمع البحرین، ماده عشق
3-فلاح السائل، ص 200، به نقل از پیام امام زمان(ع)، ص 127، اثر سید جمال الدین حجازی
4– شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 39، ناشر، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365

 نظر دهید »

مفقود الاثر حمید رضا عطائیان

14 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

حمید رضا 26/3/1348 در شهرستان نی ریز، میان خانواده ای متدین و مذهبی چشمان زیبای خود را به جهان هستی گشود. از همان دوران کودکی علاقه خاصی به اسلام، قرآن و نماز داشت و در کنار خانواده به انجام فرائض دینی می پرداخت. دوره ابتدایی را در دبستان طباطبایی و راهنمایی را در مدرسه ولی عصر(عج)با موفقیت سپری کرد. سپس ترک تحصیل کرد و به کار پرداخت. حمید، فردی سخت کوش و مهربان بود و تا حد ممکن افراد مستضعف و فقیر را کمک می کرد.

سال 1365 از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان پاسدار وظیفه، به خدمت سربازی اعزام شد. دوران سربازی را در جبهه های نبرد حق علیه باطل سپری کرد. سرانجام 4/4/1367 در منطقه شلمچه، روح بلند و آسمانی او به پرواز در آمد و جسم مطهرش برای همیشه از دید خاکیان پنهان ماند. نام مقدس اش در لوح مفقود الاثر یا بهتر است بگوئیم جاوید الاثرهای انقلاب اسلامی ثبت شد.

یادش گرامی و نامش جاودان صلوات

منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور، ص700

 4 نظر

فلسفه حکومت اسلامی

14 آبان 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

خدایا تو می دانی که جنگ و درگیری ما، برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش باز گردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم، تا بندگان ستمدیده ات در أمن و أمان زندگی کنندو قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجراء گردد.

ترجمه خطبه 31

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 327
  • 328
  • 329
  • ...
  • 330
  • ...
  • 331
  • 332
  • 333
  • ...
  • 334
  • ...
  • 335
  • 336
  • 337
  • ...
  • 419
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟