ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

کوچه تنهایی

15 دی 1402 توسط شهید محمود رضا بیضائی

کسی به کوچه پس کوچه های بی کسی وبلاگ ها گذری نمی زند.

مدت ها است که تنهایی روح و جسمشان را  آزار می دهد و کسی در خانه شان را نمی کوبد. 

این روزها همه چیز سرد وبی روح شده اند، حتی رفت و آمد های وبلاگی نیز کمرنگ شده است. 

چه حس غم انگیزی. 

 نظر دهید »

تفسیر

04 آذر 1402 توسط شهید محمود رضا بیضائی

تفسیر سوره حمد

آیه 1: «بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم»
به نام خداوند بخشنده مهربان

✴نکته ها:
در میان اقوام و ملل مختلف رسم است که کارهای مهم و با ارزش را با نام بزرگی از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقه آنهاست، شروع می کنند تا آن کار میمون و مبارک باشد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل می کنند.

گاهی به نام بت‌ها یا طاغوت‌ها و گاهی با نام خدا و به دست اولیای خدا، کار را شروع می‌کنند. چنانکه در جنگ خندق، اوّلین کلنگ را رسول خدا(ص) بر زمین زد. (بحار، ج20، ص218)

«بِسمِ الله الرَّحمن الرَّحیم» سرآغاز کتاب الهی است.«بِسمِ الله» نه تنها در ابتدای قرآن، بلکه در آغاز تمام کتاب های آسمانی بوده است.
در سرلوحه‌ی کار و عمل همه‌ی انبیاء«بِسمِ الله» قرار داشت. وقتی کشتی نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح(ع) به یاران خود گفت: سوار شوید «بسم الله مجراها و مرساها»( هود، 41) یعنی حرکت و توقف این کشتی با نام خدا است.

حضرت سلیمان(ع) نیز وقتی ملکه سبا را به ایمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله‌ی «بِسمِ الله الرَّحمن الرَّحیم»(نمل،30) آغاز نمود.
#ادامه_دارد….

📚 تفسیر نور، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، سوره حمد، ص22

#تفسیر
#قرآن

 نظر دهید »

سوختن شیرین

18 آبان 1402 توسط شهید محمود رضا بیضائی

سوختن شیرین
در دوران نوجوانی به داستان و داستان‌نویسی خیلی علاقه داشتم. حتی در آن زمان‌ها از خودم قصه‌های کودکانه می‌ساختم و برای خودم می‌خواندم.
علاقه من به کتاب و کتابخوانی تا اندازه‌ای بود که هر هفته یا هر چند روز یک‌بار پای ثابتم کتابخانه بود. از خواندن کتاب حالم خوب می‌شد و لذت می‌بردم و آن‌چنان عشق و علاقه که به کتاب داشتم که به چیزهای دیگر به آن حد علاقه نداشتم.
برای خودم برنامه‌ای داشتم و حتی هر کتابی حتی خارج از سنم و مناسب سن بزرگترها بود، را هم مطالعه می‌کردم؛ آن موقع پشتکارم برای نوشتن و .. خوب بود.
کتابخانه شهرمان در خیابان ولیعصر(ع) و در کنار مسجد ولیعصر(ع) بود. مسئول کتابخانه آقای روحانی خوش برخوردی بود که هرگاه به آنجا می‌رفتم؛ حس عجیب معنوی خاصی داشت. من باید یک یا دو خیابان را طی می‌کردم تا به آنجا برسم و حتی گرما و سرما برایم معنا نداشت، چون عشق به کتاب و کتابخانه در من شعله می‌کشید. در یکی از همان روزها من به کتابخانه رفتم و وارد کتابخانه شدم، به سمت قفسه کتاب مورد نظرم رفتم، کتابی را به امانت گرفتم، آقای روحانی کتاب را برایم ثبت کرد و به سمتم تعارف کرد. من کتاب را با تشکر از او گرفتم، از کتابخانه بیرون آمدم، قدم در پیاده‌روی خیابان گذاشتم و به سمت خانه حرکت کردم. در همین حین ناگهان متوجه صدای مردی از پشت سرم شدم، رویم را که برگردادنم غافلگیر شدم، دایی‌ام بدون برنامه قبلی به شهرمان آمده بود و او که در آن خیابان در حال عبور و متوجه حضور من در پیاده رو شده بود، با موتور ایستاد و به من گفت:
سوار شو تا تو را به خانه برسانم.
من هم بعد از روبوسی و تشکر سوار شدم، اما در حین حرکت حواسم نبود، پایم را بر روی اگزوز موتور گذاشتم و تا به خانه رسیدم پایم سوخت، اما من خجالت می‌کشیدم که به دایی‌ام بگویم بایست پایم می‌سوزد. هنگامی که به خانه رسیدیم با سلام و احوالپرسی عجله‌ای با زن دایی و فرزندانش به سمت اتاقم رفتم و جوراب را از پایم که بیرون آوردم، پوست پایم همراه با جوراب کنده شد و سوزشی سخت پایم را فرا گرفت که طعم کتابخانه رفتن را برایم تلخ کرد و بعد بدون این‌که چیزی بگویم به نزد دایی و زن دایی رفتم و نشستم و با سوزش پا آن درد را تحمل کردم و فردایش به درمانگاه رفتم و با پماد و باند زخم تا چندین هفته پایم را مداوا می‌کردم و در آن روزها حسرت دوباره به کتابخانه رفتن بر دلم ‌مانده بود.
آن سوختگی و سوزش پا، درست است که سوزش بود، ولی سوزشش برایم شیرین بود و هر زمان به یاد آن روز و خاطره می‌افتم؛ لذت مطالعه یا آن سوزش را برایم کمرنگ می‌کند.

 نظر دهید »

اندیشه

16 آبان 1402 توسط شهید محمود رضا بیضائی

امام علی علیه السلام :

مَن كانَت لَهُ فِكرَةٌ فَلَهُ في كُلِّ شَيءٍ عِبرَةٌ .
هر كه انديشه‌اى داشته باشد، براى او در هر چيزى عبرتى است.
غرر الحكم : ح۹۲۳۶

 نظر دهید »

#زن_و_ورزش

13 آبان 1402 توسط شهید محمود رضا بیضائی

#زن_و_ورزش

یکی از مواردی که هم مردان و هم زنان به آن نیاز دارند، ورزش است. ورزش کردن سبب می‌شود که فرد به وسیله آن نشاط روحی و جسمی خویش را بازیابد. ورزش کردن شرایطی را فراهم می‌کند که سلول‌های بدن انرژی بیشتری برای ادامه فعالیت کسب نمایند. ورزش کردن علاو بر این‌که یک نشاط روحی و جسمی می‌دهد؛ همچنین سبب می‌شود که فرد استرس‌ها و ناملایمات و بعضاً درگیری‌های ذهنی خود را بهتر کنترل نماید. در طول زمان‌های مختلف ورزش وجود داشته است، اما مقتضای آن زمان ایجاب می‌کرده است که ورزش متناسب با آن زمان و امکانات موجود صورت گیرد و در زمان‌های گذشته که امکانات ورزشی کنونی کمتر وجود داشت، کودکان و حتی بزرگترها با همان امکانات دم دستی لحظات شاد و خوبی را برای همدیگر فراهم می‌نمودند و بدون این‌که دچار تنش یا پرداخت هزینه‌ای گزاف شوند.
در آن زمان شرایط به گونه‌ای بود که زنان بیشتر درگیر فعالیت‌های مربوط به خانه‌داری بودند و یا فرسنگ‌ها راه را طی می‌کردند تا آب یا وسایل مورد نیاز منزل را تهیه کنند که این خود گاه به عنوان ورزش و زمینه‌ای برای پیاده‌روی آنان محسوب می‌شد و چه بسا با همان فعالیت‌های همیشگی توانایی جسمی یا روحی آنان کاهش نمی‌یافت و بحث رقابت و مدال و … کمتر و یا اصلاً وجود نداشت، اما در جامعه کنونی که به نحوی شرایط گذشته را کمتر دارد و یا اصلاً ندارد، خانم‌ها که درگیر زندگی ماشینی هستند، کمتر به پیاده روی می روند و امورات منزل نیز به اندازه آن فعالیت‌ها نیست که برای آنان ورزش حساب شود و همه چیز به نوعی فراهم و آماده است و برخی نیز که ممکن است برای ورزش اقدام کنند، گاه به ورزش‌هایی روی می‌آورند که ممکن است به خاطر بحث چشم و هم چشمی بین آنان باشد که توان جسمی و روحی یا حتی هزینه‌های زیادی از آن بطلبد که در این میان چه بسا بحث رقابت و مدال و .. نیز پیش بیاید که گاه خانم را دچار استرس نماید و یا نسبت به امورات منزل کم توجه شود، پس در این زمینه باید توجه شود که زمینه ناراحتی‌های مختلف برای آن خانم یا خانواده‌اش فراهم نشود، در آن فعالیت ورزشی به جسم و روح و عفاف زن خدشه وارد نشود و محیط به گونه‌ای نباشد که مردان حضور داشته باشند، بلکه باید در محیط یا شیفتی متفاوت باشند که از آن‌طرف آسیب‌های دیگری نیز بر خانم وارد نشود و اخلاق و شئونات اسلامی‌اش حفظ شود، چون ورزشکار بودن با روحیه اخلاق اسلامی بیشتر پسندیده تر است تا این‌که فرد قهرمان و مدال‌آور باشد، اما شئونات و پوشش نامناسب داشته باشد یا از اخلاق اسلامی بهره‌مند نباشد و یا از خانواده‌اش غافل شود.

 نظر دهید »

زن و هنر آشپزی

09 آبان 1402 توسط شهید محمود رضا بیضائی

#زن_و_هنر_آشپزی

یکی از هنرهای زن هنر آشپزی است. خانم‌ها با به نمایش گذاشتن هنر آشپزیشان حس خوشایندی در خانواده ایجاد می‌کنند. چه قدر خوب می‌شود که روزهای تعطیل که افراد خانواده در کنار یکدیگر هستند، به انجام آشپزی دسته جمعی بپردازند. مادر وقتی که غذا را درست می‌کند؛ هنگامی که غذا را سر سفره می‌آورد و همه در کنار سفره جمع می‌شوند؛ جلسه تعامل و جلسه آرامش و هم فکری هم ایجاد می‌شود که همه دارند یک کار و هدف مشترکی را انجام می‌دهند. در جامعه کنونی بیشتر افراد از لذت غذای خانگی محروم هستند و به مغازه‌هایی روی می‌آورند که غذاهای بیرون بر دارد و در این جامعه صنعتی تعاملات اعضاء با یکدیگر کاهش یافته است و اکثر خانواده از نشستن سر سفره و در کنار یکدیگر محروم هستند و هر کدام از اعضاء برای خود جدا تدارک غذا می‌بینند و در اتاق جدا یا پشت میز کارش غذا را میل می‌کند، در این صورت از لذت همراهی و در کنار یکدیگر بودن، بی بهره هستند.
شبکه های مجازی افراد را به تنهایی و دوری از خانواده سوق دهند که هر کسی در صفحه شخصی خودش در حال تعامل است و با تنهایی دست و پنجه نرم می‌کند، اما با برنامه‌ریزی مناسب هنگامی که بچه‌ها کوچک هستند، شیرینی بپزد یا برای آنان غذای مورد علاقه‌شان را درست کند. حال با توجه به این‌که آشپزی یک هنر است و طعم غذای خانگی و سلامت آن غذا با غذای بیرون قابل مقایسه نیست، اما اگر اعضای خانواده می خواهند از یک غذای سالم و در عین حال از یک دورهمی مسالمت آمیز برخوردار شوند، باید در تهیه غذا همفکری کنند، یک برنامه غذایی بنویسند و این گونه نباشد که هر کدام بهانه بگیرند که من این غذا را دوست ندارم یا غذای دیگری مطابق میل من است، بلکه با همدیگر به یک توافقی برسند و به گونه‌ای شرایط را مدیریت کنند که هیچ‌کدام به زحمت زیادی درخرج و تدارک آن غذا نیفتند و با بهانه‌گیری‌های بی‌مورد همدیگر را آشفته نکنند، چرا که وقتی محیط خانواده محیط پر تنشی شود، مادر خانواده هنوز عشق و علاقه بر پختن غذا را ندارد و فقط خواهان این است که غذای را تدارک ببیند که خانواده میل کنند و آن عشقش را در غذا خوردن از دست می‌دهد؛ چه بسا این‌که از آن غذا غافل شود و آن غذا آن طور که انتظار می‌رود؛ آماده نشود. آن لحظه باید خوددار بود و به خانم سخت نگرفت و او را مورد انتقاد یا تحقیر قرار نداد و چه بسا در بارهای قبل آشپزی خوبی داشته و همه چیز مطابق میل اعضای خانواده بوده است و آن یک‌بار که این اتفاق افتاد، باز هم بابت زحمات خانم از او تشکر نماید تا حس بهتری داشته باشد و در زمان‌های بعد جبران کند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 419
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟