ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

شأن نزول و محتوای سوره دهر

25 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

شأن نزول و محتوای سوره دهر

این سوره در عین کوتاهی محتوای عمیق و متنوع و جامعی دارد و از یک نظر می توان آن را به پنج بخش تقسیم کرد: در بخش اول از آفرینش انسان و خلقت او از نطفه امشاج (مختلط) و سپس هدایت و آزادی اراده او سخن می گوید. در بخش دوم سخن از پاداش ابرار و نیکان است که شان نزول خاصی در مورد اهل بیت علیهم السلام دارد که به آن اشاره خواهد شد. در بخش سوم دلائل استحقاق این پاداشها را در جمله هائی کوتاه و مؤثر بازگو می کند. در بخش چهارم به اهمیت قرآن، و طریق اجرای احکام آن، و راه پرفراز و نشیب خود سازی اشاره شده. و در بخش پنجم سخن از حاکمیت مشیت الهی (در عین مختار بودن انسان) به میان آمده است. برای این سوره نامهای متعددی است که مشهورترین آنها سوره (انسان) و سوره (دهر) و سوره (هل اتی) است که هر کدام از آنها از یکی از کلمات اوائل سوره گرفته شده است، هر چند در روایاتی که بعدا در فضیلت سوره می خوانیم تنها از (هل اتی) یاد شده است.
( تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 328)
آیا این سوره در مدینه نازل شده است؟ در اینکه سوره (هل اتی) مدنی یا مکی است؟ در میان مفسران گفتگو است، ولی اجماع علما و مفسران شیعه بر این است که همه یا حداقل قسمتی از آیات آغاز سوره که مقام ابرار و اعمال صالح آنها را بیان می کند در مدینه نازل شده، که شان نزول آن یعنی داستان نذر علی علیه السلام و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیه السلام و فضه مشروحا خواهد آمد. و همچنین مشهور در میان علمای اهل سنت نیز نزول آن در مدینه است، همانگونه که قرطبی مفسر مشهور اهل تسنن در تفسیرش می گوید: و قال الجمهور مدنیة: (مشهور علما معتقدند که در مدینه نازل شده است). از کسانی که تمام این سوره یا قسمتی از آیات آن را که در بالا اشاره شد مدنی می دانند علما زیر را می توان نام برد: 1. حاکم ابوالقاسم حسکانی از ابن عباس تعداد آیاتی را که در مکه و در مدینه نازل شده به ترتیب مشروحا نقل کرده است، و این سوره را جز سوره های مدنی شمرده که بعد از سوره (رحمن)، و قبل از سوره (طلاق) نازل گردیده. صاحب کتاب (ایضاح) استاد احمد زاهد نیز همین معنی را از ابن عباس آورده است. 2. در (تاریخ القرآن) ابو عبدالله زنجانی از کتاب (نظم الدرر و تناسق الایات و السور) از جمعی از بزرگان اهل سنت نقل کرده که سوره انسان را در ردیف سوره های مدنی آورده اند. ( تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 329) 3. و نیز در همان کتاب از (فهرست ابن ندیم) از ابن عباس نقل شده که سوره هل اتی را یازدهمین سوره مدنی می شمارد. 4. در (اتقان) سیوطی از بیهقی در (دلائل النبوة) از عکرمه نقل شده که سوره هل اتی در مدینه نازل شده است. 5. در (در المنثور) نیز همین معنی از ابن عباس به طرق مختلف نقل شده. 6. (زمخشری) در (تفسیر کشاف) شان نزول معروف آیات آغاز این سوره را در مورد نذر علی علیه السلام و همسر و فرزندانش نقل کرده است. 7. گذشته از موارد بالا جمع کثیر دیگری از بزرگان اهل سنت نزول آیات آغاز این سوره را (ان الابرار…) درباره علی علیه السلام و فاطمه زهرا و حسن و حسین علیهما السلام نقل کرده اند که شهادتی است بر مدنی بودن آن (زیرا می دانیم تولد امام حسن و امام حسین علیهما السلام در مدینه بوده است) مانند واحدی در (اسباب النزول) بغوی در (معالم التنزیل) سبط بن جوزی در (تذکره) گنجی شافعی در (کفایة الطالب) و جمعی دیگر. این مساله به قدری معروف و مشهور است که (محمد بن ادریس شافعی) یکی از ائمه چهار گانه اهل سنت، در شعر معروفش می گوید.
( تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 330)

 نظر دهید »

معنای لغوی و اصطلاحی مباهله

24 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

معنای لغوی و اصطلاحی مباهله
مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است. اما مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.چگونگی مباهله به این‌گونه بوده‌است که افرادی که دربارهٔ مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا زاری کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.

موقعیت جغرافیایی
بخش نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته‌است. در آغاز پیدایش اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی‌نشین حجاز بود که مردم آن، از بت‌پرستی دست کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند.
 ماجرای مسیحی شدن مردم نجران
با توجه به اینکه نجران تنها منطقهٔ مسیحی نشین در حجاز بوده ابن هشام در سیره نبوی دلیل آن را دو داستان مشابه می‌داند.
روایت اول
عالمی به نام فیمیون بود که بسیار پارسا و با خدا بود. در شهرها و ده‌های مختلف می‌گشت و مخفیانه مریض‌ها را با اذن خدا شفا می‌داد. در هیچ شهر و روستایی به مدت طولانی نمی‌ماند و مانند مسیحیان روزهای یکشنبه به بیرون شهر می‌رفت و عبادت خدا را به جا آورد. یک روز مردی صالح نام او را تعقیب کرد و محل عبادت فیمیون را کشف کرد. وقتی ماری بزرگ هنگام عبادت به فیمیون حمله می‌کرد صالح فریاد برآورد و فیمیون را آگاه ساخت. اما فیمیون به عبادت ادامه داد و مار نزدیک سجادهٔ او شد و حلقه زد و جان داد. فیمیون که از نماز فارغ شد به صالح گفت ای مرد تو را چه افتاده که چنین آواز می‌دادی؟ صالح جریان را به او گفت. صالح که معجزات و اعمال نیک فیمیون را دیده بود با خواهش و اصرار خواست تا در کنار فیمیون باشد. فیمیون در پایان راضی شد و اورا به نزد خود گرفت. بزرگ آن شهر که پسری فلج و نا بینا داشت فیمیون را می‌خواست تا پسرش درمان کند اما می‌دانست اگر فیمیون در شهری شناخته شود از آنجا می‌رود. پس روزی به بهانهٔ کاری دیگر فیمیون را به خانه اش برد و پسر بینایی خود را بدست آورد و دیگر مفلوج نبود. فیمیون که دیگر فهمیده بود لو رفته از آن شهر همراه صالح خارج شد. در راه راهزنان او را دزدیدند و در نجران به بندگی فروختند. مردم آن زمان در نجران بیشتر بت‌پرست بودند و شرک می‌ورزیدند؛ و نخلی بزرگ در شهر بود که آن را مقدس داشته و برای آن هدایا و جامه‌ها می‌آوردند و ساعت‌ها کنار آن عبادت می‌کردند. فیمیون روزها کار می‌کرد و شب‌ها در اتاق کوچکش عبادت خدا را. صاحبش که اورا خریده بود شبی اورا دید که در اتاقش بی هیچ چراغی نور پیچیده و علت را از بنده اش جویا شد. فیمیون گفت این نور نور حق است و دین من دین عیسی است و جمله مردم شما در نجران دین گمراهی برگزیده اند. پس صاحبش گفت ثابت کن. روز بعد فیمیون نزد نخل رفت و دعا کرد تا از ریشه گنده شود، و شد. مردم نجران که این معجزه را دیدند جمله تابع او شدند و دین عیسی برگزیدند.
روایت دوم
نزدیکی نجران شهری بود و ساحری آنجا به مردم سحر می‌آموخت. فیمیون از غذا در نزدیکی آنجا چادر زده بود و خدای را عبادت می‌کرد. پسری عبدالله نام که از بقیه زرنگ تر بود قبل از درس سحر نزد چادر رفته و احوال فیمیون می‌دید؛ و دیر به نزد ساحر می‌رسید و هر بار عبدالله عذری می‌آورد. تا اینکه به اعمال فیمیون علاقه‌مند شده و نزد او رفته و آیین عیسی بیاموخت. فیمیون که بیماران را شفا می‌داد و کارهای عجیب می‌کرد رازش را به عبدالله گفت؛ و این راز نام بزرگ خدا بود. پس عبدالله گفت نام خدا را به من بگو. فیمیون نکرد و گفت اگر به تو بگویم خود و مردم را تباه کنی. اما به جای آن تمام نام‌های خدا را به او آموخت. عبدالله جمله نام‌های خدا را نوشته و به آتش انداخت همه بسوختند جز یکی و دریافت که آن نام اصلی خدا است. به گوشه و کنار شهر گذر می‌کرد و هر رنجور و بیمار را با نام خدا شفا می‌داد و در مقابل از آنها پیوستن به دین عیسی و ترک بت‌پرستی و شرک را خواستار می‌شد. پادشاه نجران دید مردم همه پیرو عبدالله بن ثامر و عیسی شده پس ترسید قدرت را از وی بگیرد اورا نزد خود خواند. از کوخ به زیر انداختندش، در آب انداختند. اما هرکار می‌کردند عبدالله با نام اصلی خدا زنده می‌ماند. حاکم که اورا مرده می‌خواست به شدت خشمگین شده بود اما کاری از دستش برنمی‌آمد. خود عبدالله گفت تنها راه کشتن من این است که به عیسی و آیین او ایمان بیاوری، پس شاه چنین کرد و با عصایی او را کشت. بعد از مرگ عبدالله از آیین عیسی بازگشت اما مردم عبدالله را با احترام دفن کردند و اطاعت شاه نبردند و چنین شد که مردم نجران همگی به عیسی ایمان آوردند
منبع: ویکی پدیا #مباهله

 4 نظر

اعمال روز مباهله

24 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

اعمال روز مباهله
در کتاب مفاتیح الجنان برای روز شریف مباهله(بیست و چهارم ذی الحجه) توصیه به اعمال زیر شده است: اوّل: غسل دوّم: روزه سوّم: دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت و کیفیّت و ثواب و آیة الکرسى که در نماز مباهله است تا هُمْ فیها خالِدُونَ است. چهارم: خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و من اختیار مى کنم روایت شیخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روایت شده است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 2 نظر

شرح واقعه مباهله

24 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

شرح واقعه مباهله
واقعه مباهله با نامه پیامبر(ص) به مسیحیان نجران و دعوت آنان به اسلام شروع شد و در نهایت با عقب‌نشستن نجرانیان و ایمان‌آوردن عده‌ای از آنان پایان یافت.
نامه پیامبر(ص) و دعوت به اسلام
پیامبر اسلام(ص) هم‎زمان با مکاتبه با سران حکومت‌های جهان و مراکز مذهبی، نامه‌ای به اسقف نجران نوشت و در آن نامه از ساکنان نجران خواست که اسلام را بپذیرند. مسیحیان تصمیم گرفتند که گروهی را به نمایندگی از خود به مدینه بفرستند تا با پیامبر سخن بگویند و سخنان او را بررسی کنند.
هیأت نجران که شامل بیش از ده نفر از بزرگان آنان بود، به ریاست و سرپرستی سه نفر به نام‌های عاقب، سید و ابوحارثه به مدینه آمدند. هیأت نمایندگان در مسجد مدینه با پیامبر اسلام گفتگو کردند. پس از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، تصمیم بر این شد که مسئله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنۀ صحرا برای مباهله آماده شوند.
حاضرشدن افراد و گفتگوها
بامداد روز مباهله، حضرت رسول(ص) به خانه حضرت علی(ع) آمد. دست امام حسن(ع) را گرفته و امام حسین(ع) را در آغوش گرفت، و به همراه حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای مباهله، از مدینه بیرون آمد. چون نصارا آنان را دیدند، ابوحارثه پرسید که این‌ها کیستند که با او همراهند؟ پاسخ شنید:
آن که پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوب‌ترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش؛ و آن زن، فاطمه دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست.
پیامبر(ص) برای مباهله، به دو زانو نشست. سید و عاقب، پسران خود را برای مباهله برداشتند. ابوحارثه گفت: به خدا سوگند چنان نشسته است که پیغمبران برای مباهله می‌نشستند، و سپس برگشت. سید گفت: کجا می‌روی؟ گفت: اگر محمد بر حق نبود با عزیز‌ترین افرادش نمی‌آمد و اگر با ما مباهله کند پیش از آنکه سال بر ما بگذرد، یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
در روایتی دیگر آمده است که وی گفت: من صورت‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا درخواست کنند کوهی را از جای خود برکَنَد، هر آینه کنده خواهد شد. پس مباهله مکنید که هلاک می‌شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
عقب‌نشستن نجرانیان
سپس ابوحارثه نزد پیامبر آمد و گفت: ای ابوالقاسم! از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت ادای آن را داشته باشیم. پس، حضرت با ایشان مصالحه نمود که هر سال، دو هزار حلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد، و نیز اگر جنگی با یمن روی دهد، سی زره، سی نیزه و سی اسب را به مسلمانان، عاریه دهند، و پیامبر(ص) ضامن برگرداندن این ابزار خواهد بود. پس از نوشته‌شدن صلح‎نامه آنان برگشتند.
پیامبر بعدها فرمود: سوگند به آن خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست، که هلاکت اهل نجران نزدیک شده بود و اگر با من مباهله می‌کردند هر آینه همگی به میمون و خوک مسخ می‌شدند و هر آینه تمام این وادی برایشان آتش می‌شد و می‌سوختند و حق تعالی جمیع اهل نجران را نابود می‌کرد و حتی پرنده بر سر درختان ایشان نمی‌ماند و همه نصاری پیش از سال می‌مردند.[1]
پس از برگشتن نصارا به نجران طولی نکشید که سید و عاقب، با آوردن هدایایی، نزد پیامبر(ص) آمده، مسلمان شدند.[2]
منبع:
ویکی شیعه
1.قمی، منتهی الآمال، 1374ش، ج1، ص182-184؛ مفید، الارشاد، 1413ق، ج1، ص166-171
2.طبرسی، مجمع البیان، 1415، ج2، ص310؛ همچنین نک: ابن سعد، الطبقات الکبری، خامسة1، ص392

 نظر دهید »

زیارت امام زمان(عج) در روز جمعه

24 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

زیارت امام زمان(عج) در روز جمعه

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ، عَجَّلَ اللَّهُ لَکَ مَا وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ، أَنَا مَوْلاکَ عَارِفٌ بِأُولاکَ وَ أُخْرَاکَ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِکَ وَ بِآلِ بَیْتِکَ، وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَکَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى یَدَیْکَ،

سلام بر تو ای حجّت خدا در زمینش، سلام بر تو ای دیده خدا در میان مخلوقاتش، سلام بر تو ای نور خدا که رهجویان به آن نور ره می یابند، و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده می شود، سلام بر تو ای پاک نهاد و ای هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو ای همراه خیرخواه، سلام بر تو ای کشتی نجات، سلام بر تو ای چشمه حیات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاکیزه و پاکت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعده ای که به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرماید، سلام بر تو ای مولای من، من دل بسته تو و آگاه به شأن دنیا و آخرت توأم، و به دوستی تو و خاندانت به سوی خدا تقرّب می جویم، و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار می کشم،

وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لَکَ وَ التَّابِعِینَ وَ النَّاصِرِینَ لَکَ عَلَى أَعْدَائِکَ، وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْکَ فِی جُمْلَةِ أَوْلِیَائِکَ، یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ، هَذَا یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَوْمُکَ الْمُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُکَ، وَ الْفَرَجُ فِیهِ لِلْمُؤْمِنِینَ عَلَى یَدَیْکَ، وَ قَتْلُ الْکَافِرِینَ بِسَیْفِکَ، وَ أَنَا یَا مَوْلایَ فِیهِ ضَیْفُکَ وَ جَارُکَ، وَ أَنْتَ یَا مَوْلایَ کَرِیمٌ مِنْ أَوْلادِ الْکِرَامِ، وَ مَأْمُورٌ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ، فَأَضِفْنِی وَ أَجِرْنِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِکَ الطَّاهِرِینَ.
و از خدا درخواست می کنم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستد، و مرا از منتظران و پیروان و یاوران تو در برابر دشمنانت، و از شهدای در آستانت در شمار شیفتگانت قرار دهد، ای سرور من، ای صاحب زمان، درودهای خدا بر تو و برخاندانت، امروز روز جمعه و روز توست، روزی که ظهورت و گشایش کار اهل ایمان به دستت در آن روز و کشتن کافران به سلاحت امید می رود، و من ای آقای من در این روز میهمان و پناهنده به توأم، و تو ای مولای من بزرگواری از فرزندان بزرگواران، و از سوی خدا به پذیرایی و پناه دهی مأموری، پس مرا پذیرا باش و پناه ده، درودهای خدا بر تو و خاندان پاکیزه ات.
سیّد بن طاووس فرموده: من پس از این زیارت به این شعر تمثل می جویم و به آن حضرت اشاره نموده، می گویم:
نَزِیلُکَ حَیْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِکَابِی وَ ضَیْفُکَ حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْبِلادِ
در هر کجا و بر سر هر خوان من میهمان توام اى صاحب الزّمان

 نظر دهید »

تسبیح روز جمعه

24 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

تسبیح روز جمعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ تَأَزَّرَ بِهِ، سُبْحَانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْمَجْدِ وَ تَکَرَّمَ بِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَنْبَغِی التَّسْبِیحُ إِلَّا لَهُ، سُبْحَانَ مَنْ أَحْصَى کُلَّ شَیْ‏ءٍ بِعِلْمِهِ سُبْحَانَ ذِی الطَّوْلِ وَ الْفَضْلِ، سُبْحَانَ ذِی الْمَنِّ وَ النِّعَمِ سُبْحَانَ ذِی الْقُدْرَةِ وَ الْکَرَمِ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الْأَعْلَى وَ بِکَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ وَ تَمَّتْ کَلِمَاتُکَ (صِدْقاً وَ عَدْلًا)[ سوره انعام، آیه 115٫) لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِکَ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ، أَسْأَلُکَ بِمَا لَا یَعْدِلُهُ شَیْ‏ءٌ مِنْ مَسَائِلِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ أَنْ تُوَسِّعَ عَلَیَّ رِزْقِی فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَةٍ، سُبْحَانَ الْحَیِّ الْحَلِیمِ سُبْحَانَ الْحَلِیمِ الْکَرِیمِ سُبْحَانَ الْبَاعِثِ الْوَارِثِ، سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ سُبْحَانَهُ وَ بِحَمْدِهِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
:books: کتاب قُرب نَوافل، تألیف زهرا پاشنگ، جلد2، ص 348-347 : به نقل ازبلدالامین؛ جمال الاسبوغ.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 158
  • 159
  • 160
  • ...
  • 161
  • ...
  • 162
  • 163
  • 164
  • ...
  • 165
  • ...
  • 166
  • 167
  • 168
  • ...
  • 419
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟