علل سقوط جامعه انسانی
علل سقوط جامعه انسانی
خدا شما را رحمت کند، بدانید که هما نا شما در روزگاری هستیدکه گوینده حق اندک، و زبان راستگویی عاجز، و حق طلبان بی ارزشند ، مردم گرفتار گناه و به سازشکاری همداستانند جوانانشان بد اخلاق، و پیرمردانشان گنهکار ، و عالمشان دو رو ، و نزدیکشان سود جویند. نه خردسالانشان ، بزرگان را احترام می کنند و نه توانگرانشان، دست مستمندان را می گیرند.
ترجمه خطبه 233
دهانتان بوی شیر می دهد
دهانتان بوی شیر می دهد
مهمات می بردم . چند نفر توی جاده دست تکان دادند سوارشان کردم. گفتم: « شما که هنوز دهنتان بوی شیر می دهد. نمی ترسید از جنگ؟ » خندیدند و به جای کرایه، صلوات فرستادند و آمدند بالا کنار مهمات نشستند . جلوتر گفتند با چراغ خاموش برو. عراقی ها روی جاده دید دارند ، بدجوری می زنند . چراغ خاموش یعنی ته دره.
یعنی خط بدون مهمات . یکی گفت: « حاجی ناراحت نباش» چفیه سفید رنگش را انداخت روی دوشش . جلوی ماشین می دوید که من ببینمش تا بدون چراغ برویم. خمپاره ای آمد و او رفت. یکی دیگرشان آمد جلوی ماشین دوید. خمپاره ای آمد. او هم رفت. وقتی رسیدیم خط همه شان پشت ماشین کنار مهمات خوابیده بودند.
با لبخند و چشمهای باز.
شادی روح تمام شهدا صلوات
♣منبع: قصه های کوتاه.
تأثیرسخن
تأثیرسخن
امام جواد علیه السلام :
مَن أصغى إلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ فَإن كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَد عَبَدَ اللّهَ وإن كانَ النّاطِقُ يَنطِقُ عَن لِسانِ إبليسَ فَقَد عَبَدَ إبليسَ؛
هركه گوش به گفته سخنگويى دهد، در واقع او را پرستيده است. اگر [آن سخنگو] از خدا بگويد، خدا را پرستيده و اگر از شيطان بگويد، شيطان را پرستيده است.
گزیده تحف العقول، ص ۶۳
توصیه ای از امام زمان(عج)

اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب؟
#سوال
اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب؟
#پاسخ
قبل از پاسخ به این سؤال می بایست نخست مفهوم و تصویر روشنی از آن دو واژه به دست آوریم تا بتوانیم به پاسخ سؤال فوق برسیم.
همانطور که می دانیم دین در یک تقسیم بندی به اصول و فروع دین تقسیم می شود و منظور از اصول دین، در این تقسیم، هر گونه اعتقاد معتبر دینی است که مربوط به بینش و شناخت خدا و جهان و انسان می شود، و منظور از فروع دین احکام عملی است که وظایف فردی و اجتماعی پیروان آن دین را بیان می کند. به عبارت دیگر منظور از اصول دین، اساسی ترین و زیربنایی ترین امور اعتقادی است، در مقابل سایر امور اعتقادی که نسبت به آنها جنبه تبعی و فرعی دارند، آن اصول عبارت اند از: توحید، نبوت و معاد - که ادیان الهی در سه اصل فوق مشترکند - که این اصول در حقیقت پاسخی به روشن ترین سؤالات فکری انسانند. طبیعی است که انکار هر یک از این سه اصل، موجب خروج از دین و اثبات کفر است.
اما اصول مذهب عبارت از این است که گاهی پیروان یک مکتب که در اصول بنیادی دین با یکدیگر مشترکند، برداشت ها و تلقیات مختلفی از دستورات و پیام های دینی دارند، که موجب پیدایش روش های مختلفی در دین می شود. این برداشت ها و طرز تفکر خاص از مکتب - با حفظ اصول و وجوه اشتراک - را اصول مذهب می گویند. عدم اعتقاد به این اصول موجب خروج از دین نمی شود، بلکه موجب خروج از آن طرز تفکر و برداشت خاص می شود؛ مثل اعتقاد به عدل و امامت، که عدل از امور اعتقادی تابع توحید و امامت تابع نبوت است. از این رو است که می بینیم مذاهب مختلفی پدید آمده همچون شیعه و سنی که هر کدام طرز تفکر خاصی نسبت به امامت دارند.
اعتقاد به رجعت از اصول دین نیست و معتقد نبودن به آن هم موجب کفر و خروج از دین نم باشد، بلکه از اصول مذهب امامیه است. به طوری که اعتقاد به اصل رجعت گروهی از مؤمنان و کافران به دنیا پیش از قیامت، ضروری است. هر چند که باور داشتن جزئیات مسائلی که در رجعت اتفاق می افتد لازم و ضروری نیست.
به هر حال اعتقاد به رجعت همسنگ اعتقاد به صراط و میزان است. مرحوم «شُبَّر» در این باره می گوید:
«اصل رجعت، حق است و شبهه ای در آن نیست و عدم اعتقاد به آن موجب خروج از جرگه مؤمنان و شیعیان می شود. چرا که رجعت از امور ضروری مذهب شیعه بوده و روایاتی که در مورد صراط و میزان و غیر آن دو به دست ما رسیده است، از جهت تعداد و نیز صحت مدارک و وضوح دلالت، افزونتر از روایات رجعت نیست.
با آنکه اعتقاد به صراط و میزان و جز آنها ضروری است، اما، باید توجه داشت که اختلاف و بینش های متفاوت در جزئیات مسأله رجعت، ضرری به اصل آن نمی زند، همانطور که برداشت های متفاوت در ویژگی های صراط و میزان در اصل آن خدشه وارد نمی سازد»
:books:
اصول عقائد، سید عبدالله شُبَّر، بحث رجعت.
خبرگزاری رسمی حوزه