چه انتظار فرجى صحیح و چه انتظار فرجى غلط است؟
#پرسمان_مهدویت
#پرسش :
چه انتظار فرجى صحیح و چه انتظار فرجى غلط است؟
#پاسخ :
انتظار فرج، دو گونه است:
1. انتظارى که سازنده، نگهدارنده، تعهدآور، نیرو آفرین و تحرک بخش است، به گونه اى که مى تواند نوعى عبادت و حق پرستى شمرده شود.
2. انتظارى که گناه، ویرانگر، اسارت بخش، فلج کننده است. انتظار این چنینى، همان دست بر روى دست گذاشتن، کار نکردن، قبول ظلم و تعدى است.
این دو نوع انتظار، معلول دو نوع برداشت از ظهور مهدى موعود(علیه السلام) است. این دو نوع برداشت، به نوبه ى خود، از دو نوع بینش درباره ى تحوّلات و انقلاب هاى تاریخى ناشى مى شود.
انتظار ویران گر
برداشت عدّه اى از مردم از مهدویت و انقلاب مهدى موعود (علیه السلام) این است که این انقلاب، صرفاً، ماهیّت انفجارى دارد و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم و تبعیض و اختناق و تباهى، ناشى مى شود. به بیان دیگر، نوعى سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح (خیر و نیکى) از بین برود و حق و حقیقت، هیچ طرفدارى نداشته باشد، باطل، یکه تاز میدان گردد و جز باطل، نیرویى حکومت نکند و فرد صالحى در جهان یافت نشود، این انفجار رخ مى دهد و دست غیب براى نجات حقیقت، از آستین بیرون مى آید.
طبق این تعریف، هر اصلاحى قبل از قیام حضرت مهدى (علیه السلام) محکوم است؛ زیرا، هر اصلاحى، یک نقطه ى روشن است و تا وقتى که در صحنه ى اجتماع نقطه ى روشنى هست، دست غیب ظاهر نمى شود، بلکه برعکس، هر گونه گناه، فساد، ظلم، تبعیض، حق کشى و پلیدى، به حکم این که مقدمه ى صلاح کلى است و انفجار را قریب الوقوع مى کند، روا است؛ زیرا، هدف، وسیله را توجیه مى کند، هر چند وسیله اى نامشروع باشد. پس بهترین کمک به تسریع ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه ى فحشا و فساد است! این جا است که گناه هم لذّت و کام جویى است و هم کمک به انقلاب مقدّس! این جا است که این شعر معنا پیدا مى کند که:
در دل دوست، به هر حیله رهى باید کرد *** طاعت از دست نیاید، گنهى باید کرد
انتظار سازنده
آیات قرآن، در جهت عکس برداشت بالاست؛ زیرا از آیات استفاده مى شود که ظهور مهدى (علیه السلام) حلقه اى است از حلقه هاى مبارزه ى اهل حق با اهل باطل که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مى شود؛ چنان که خداوند مى فرماید:
(… فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ)؛[1] حزب و جمعیّت خداوند، پیروز است.
و درباره ى شکست و نابودى حزب شیطان مى فرماید:
(… أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ)؛[2] بدانید حزب شیطان زیانکاران اند.
سهیم بودن یک فرد در پیروزى حزب خداوند، موقوف به این است که آن فرد، عملا، در گروه حق و حزب خداوند باشد. خداوند مى فرماید: (… فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً…)؛[3] در نیکى ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید. هر جا باشید، خداوند، همه ى شما را حاضر مى کند…».
وقتى از امام کاظم(علیه السلام) درباره ى این آیه سؤال مى شود، آن حضرت مى فرماید: «ذلک والله أنْ لوقد قام قائمنا یجمع الله إلیه شیعتنا من جمیع البلدان؛[4] قسم به خدا! وقتى قائم ما(علیه السلام) قیام کند، خداوند، شیعیان ما را از همه ى شهرها، دور او جمع مى کند.».
پس، عمل به نیکى و خوبى و سبقت گرفتن، شرط شیعه بودن است و چنین شیعه اى مى تواند جزء یاران امام مهدى (علیه السلام) باشد، نه آن که گناهکار است و براى هیچ کار نیکى تلاش نمى کند.
بنابراین، مهدى موعود، مظهر نویدى است که به اهل ایمان و صاحبان عمل صالح داده شده است و مظهر پیروزى نهایى اهل ایمان بر حزب شیطان مى باشد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خطاب به اصحاب خود فرمودند:
… شما، اصحاب من هستید، لکن برادران من، مردمى هستند که در آخرالزمان مى آیند، آنان، به نبوّت و دین من ایمان مى آورند، با آن که مرا ندیده اند. هر یک از آنان، اعتقاد و دین خویش را با هر سختى نگاه مى دارد، چنان که گویى درخت خار مغیلان را در شب با دست، پوست مى کند یا آتش پردوام چوب تاغ را در دست نگاه مى دارد. آن مؤمنان، مشعل هاى فروزان اند در تاریکى ها. خداوند، آنان را از آشوب هاى تیره و تار (آخرالزمان) نجات خواهد داد.[5]
طبق این حدیث، هر چند داشتن ایمان و عمل به احکام اسلام در دوره ى آخرالزمان، مشکل و سخت است، ولى تنها همین افراد هستند که به دلیل حفظ دین و ایمان خود و عمل به صالحات، برادران پیامبر(صلى الله علیه وآله) هستند و به هنگام ظهور امام(علیه السلام) به یارى او خواهند شتافت، نه آنان که با ترویج گناه و اشاعه ى فساد، ناخواسته، به گروه شیطان پیوسته اند.
:books:
[1]. مائده: 56.
[2]. مجادله: 19.
[3]. بقره: 148.
[4]. بحارالأنوار، ج 52، ص 291.
[5]. محمدرضا حکیمى، خورشید مغرب، ص 278.
منبع: امام مهدى علیه السلام، رسول رضوى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).