پیغام
18 تیر 1402 توسط یا کاشف الکروب
مولای من!
سلام
در آمد و شدروزگار انگار نمی دانم به کدامین سو در حرکتم و انگار تاریخ مرا از این سو به آن سوی زمان می کشاند و همچنان سردرگم نظاره گر طلوع و غروب خورشید هستم.
مولای من! نظری گر از سوی شما شود، من هم راهم را به خوبی طی خواهم کرد و لایق سربازی ات باشم.
اللهم عجل لولیک الفرج