ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

احیای خاطرات خانواده و آشنایان شما از دوران دفاع مقدس

19 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

 احیای خاطرات دفاع مقدس چه تلخ و چه شیرین، هر کدام بیانگر معنا، مفهوم و عبرت هایی از تاریخ است. اگر چه ممکن است تلخ باشد، اما یاد آوری خاطرات گذشته می تواند عبرت آموز باشد.

پدرم از خاطرات خویش در سالهای دفاع و مقاومت بیان می دارد که:

 چهارده ساله بودم. در اوایل جنگ، زمانی که جنگ از شهرها به سمت روستاهاکشانده می شد. مشغول کار بنایی ساختمان بودم که، همراه دوستان و عامه مردم می خواستم به خیل راهپیمایان بپیوندم، اما استاد بنا اجازه نمی داد و به من گفت: اگر بروی دستمزدی به تو نمی دهم، من گفتم نمی خواهم و به خیل راهپیمایان پیوستم. در این میان اهالی روستا به این صورت راهپیمایی می کردند که دسته دسته وارد روستاهای بعدی می شدند و یک گروه بزرگی را تشکیل می دادند.

در یکی از همین روزها که همگی به راهپیمایی می پرداختیم، اعضای روستا شعارگویان و کفن پوشان همراه با امام جماعت به مقابل پاسگاه ژاندارمری محل رفتند.زمانی که نزدیک شدند ایست دادند و گفتند، جلو نیایید ما تیراندازی می کنیم. اهالی گفتند اگر ایست هم بدهید ما پاسگاه را از شما تحویل می گیریم. فرمانده بر سر برج نگهبانی رفت و گفت: ما با شما هستیم، خواهش می کنیم نزدیک پاسگاه نشوید ما دستور تیراندازی داریم.

روزها و شب ها می گذشت. در یکی از شب هایی که حکومت نظامی شده بود، من با تنی چند از دوستان شب ها در خیابانها به گشت زنی می پرداختیم و اوضاع را بررسی می نمودیم، حتی در داخل بخشداری نیز به نگهبانی و مراقبت می پرداختیم. باز در همین زمان هنگامی که اولین شهید شهر به نام «شاهپور امینی»را از مناطق جنگی می آوردند علی رغم مخالفت استاد کار مبنی بر عدم پرداخت مزد، باز هم من با چند نفر از دوستان در مراسم این شهید شرکت کردیم.

خاطره ای دیگری که در ذهنم تداعی می شود مربوط به سال 62 است. در آن زمان فراخوان سربازی داده بودند، با آنکه علاقه شدیدی به عضویت در بسیج داشتم اما، با مخالفت اطرافیان و همان اشخاص بسیجی مبنی بر عدم خواستن نیرو مواجه شدم. اما من کوتاهی نکرده به خدمت سربازی رفتم. این دوران مصادف شده بود با زمان جنگ زمانی که دوران آموزشی سپری شد، همراه با سه گروهان ما را به منطقه عملیاتی کردستان فرستادند. دوستان  به علت سختی آن مکان ناراحت بودند. اما من خوشحال بودم، در درون خود می گفتم : خدایا! هر جایی که شرایطش سخت تر است به همان مکان بروم تا اینکه، چهار نفر، چهار نفر به یکی از آخرین نقطه های کردستان به پایگاه شهر سقز به نام پایگاه کُردلان بردند، به ما گفتند تا نُه ماه اینجا بمانید بعد شما را به منطقه ای آرامتر انتقال می دهیم، اما به وعده خویش عمل نکردند و هجده ماه طول کشید. 

پدرم در ادامه می افزاید: حتی در طول این مدت چندین بار کوماله ها(اشخاصی از اهالی کُرد و با لهجه کردی) هنگامی که برای انجام کار یا غذا خوردن به داخل شهر می رفتیم قصد اسارت ما را داشته اند که، با وساطتت اشخاص یا راننده مبنی بر امانت بودن آنها نزد ما و باید آنها را به پایگاه بر گردانیم یا اینکه مهمان بودن آنها مانع از اسارت ما شدند. حتی در همان روز های ابتدایی که ما به این منطقه وارد شده بودیم قبل از اینکه به منطقه آرام تری انتقال پیدا کنیم، هفده نفر از دوستان به شهادت رسیدند که یکی از آنها به نام «شهید فلاح» بود. اگرچه خاطرات این دوران بسیار و گاهی تلخ و گاهی شیرین است باز خاطره دیگری مربوط به شخصی به نام «شهید عباس قلی پور» می باشد. ایشان گروهبان یکم  و گروهبان نگهبان بودند که به مرخصی رفته بودند و بعد از مدتی تازه به مکان خدمت برگشته بودند و خیلی ناراحت بودند.

یکی از برادران متوجه ناراحتی او می شود از او سؤال می کند چرا نارحتی؟ او گفت: من شهید می شوم، اما برای شهید شدن ناراحت نیستم بلکه، برای دخترم زهرا ناراحت هستم چون من یک مادر و پدر دارم که دخترم شب ها به آنجا می رفت و در کنار آنها به خواب می رفت اما، این چند شب از کنار من تکان نمی خورد حتی، خانه پدرم نیز نمی رفت و مدام دست به گردن من می انداخت و می گفت: پدر تو این سری شهید خواهی شد من می خواهم کنارت باشم. فردای همان روز با همان شخصی که علت ناراحتی اش را سؤال کرده بود به همراه چند نفر دیگر شهید شدند. این خاطره و خاطرات دیگر را فراموش نمی کنم و در ذهنم ماندگار شده است.

نوشتن خاطرات و تداعی آنها می تواند گذشته و ارزشهای مقدس را که انسانها به خاطر آن خود را فدا کردند دوباره زنده نماید.

شادی روح تمام شهدا صلوات. ان شاء الله ادامه دهنده و زنده کنننده راه و هدف آنها باشیم .

 نظر دهید »

این گونه بود

15 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره:
از کانادا آمده بود آقا را ببیند، از پدر و مادری لبنانی و کانادایی بود. چیزهایی شنیده بود و کنجکاو بود.
دلهره و شک در چهره‌اش پیدا بود. وارد اتاق شد، دید آقا دارد تسبیح می‌چرخاند. به لب‌های آقا خیره شد، دید تکان نمی‌خورند. با خود گفت: «این چه عالمی است که تسبیح می‌گرداند و ذکر نمی‌گوید؟!»
هنوز ننشسته بود که آقا فرمود: «بله! ذکری از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده است که هر کس آن ذکر را بعد از نماز صبح بخواند، تا غروب هر چه تسبیح بگرداند، برای او ذکر می‌نویسند.» رنگش پرید. فقط سکوت کرد.
آن‌هایی که نشسته بودند، چیزی نفهمیدند؛ نمی‌دانستند چه خبر است؟!
بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت

 این بهشت، آن بهشت، ص۵۶

 2 نظر

احتمال سحر یا چشم خوردن

15 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:
کسی که سحر شده[یا چشم خورده یا احتمال آنها را می‌دهد].
این هفت دستور را عمل کند:
?هنگام اذان در جایی که زندگی می‌کند، به‌صورت جهر و آشکار (با صدای نسبتا بلند) اذان بگوید؛
?پس از نماز صبح پنجاه آیه را به صورت جهر و آشکار تلاوت کند؛
?دو سوره معوذ(فلق و ناس) را بسیار بخواند؛
?پیش از خواب چهار قل(یعنی سوره‌های کافرون، توحید، فلق و ناس) را بخواند؛
?همراه خود(مثلا در جیبش) قرآن داشته باشد؛
?آیت‌الکرسی را فراوان بخواند و ان را نوشته در خانه نصب کند؛
?حرز امام جواد(ع) را همراه داشته باشد[مثلا در انگشتری] و این حرز باید روی پوست آهوی شش ماهه تهامه نوشته شود.

? گوهرهای حکیمانه، ص۲۶

 2 نظر

حکایت آموزنده

15 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

روزی مبلغی جوان، هیزم شکنی را در
حال کار در جنگل می بیند و با فهمیدن
اینکه هیزم شکن در تمام عمر خود
حتی اسمی از عیسی نشنیده است،
با خود می گوید:
«عجب فرصتی است برای به
دین آوردن این مرد!»

در اثنایی که هیزم شکن تمام روز به طور یکنواخت مشغول تکه کردن هیزم و حمل آنها با گاری بود، مبلغ جوان یک ریزصحبت می کرد، عاقبت از صحبت کردن باز می ایستد و می پرسد: «خب، حالا حاضری دین عیسی مسیح را بپذیری؟»
هیزم شکن پاسخ می دهد: «نمی دانم شما تمام روز درباره عیسی مسیح و اینکه وی در همه مشکلات زندگی به
یاری ما خواهد شتافت، حرف زدید،
اما خود شما هیچ کمکی به من نکردید.»


حکایت خیلی از آدماست که
فقط بلدند خوب حرف بزنند!

 داستانهای آموزنده



 نظر دهید »

رباب همسر امام حسین(ع)

15 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

شخصیت نگاری محرم
رباب دخترامروالقیس بن عدی بن اویس بن کعب ومادرش میسوردخترعمروبن ثعلبه است، پدرش نصرانی بود و در زمان عمر اسلام آورد. امام علی(علیه ا لسلام) دختر قیس، رباب را برای فرزندش امام حسین (علیه السلام) خواستگاری کرد و پس از ازدواج صاحب دو فرزند به نامهای سکینه وعبدالله (علی اصغر)گردید رباب همراه امام حسین(علیه السلام) به کربلا رفت و در زمره اسیران واقعه کربلا بود وهمراه سایر بانوان به کوفه و شام برده شد در زمانی که بنی امیه می خواست واقعه عاشورا به فراموشی سپرده شود رباب با عزاداری خود واقع، عاشورا رازنده نگه داشت.

منبع:حمد بن یعقوب ، کلینی ، اصول کافی ، هاشم ، رسولی محلاتی (مترجم) جلد14، چاپ نهم ، تهران ، دارالکتب اسلامیه

 نظر دهید »

هدف از خلقت و آفرینش انسان

15 مهر 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

فلسفه آفرینش انسان، در فلسفه عمومی خلقت همه موجودات تعریف شده است. این دو ماهیتی جدای از هم ندارند. باید دید که هدف خداوند از آفرینش همه موجودات چیست تا آن گاه فلسفه آفرینش انسان و هدف اصلی آن برای ما روشن گردد.
تصور ما از انجام کارها، معمولا به دست آوردن سود یا رفع یک نیاز است؛ زیرا ما انسان ها موجوداتی محدود و ناقص هستیم و همواره اعمال ما به یکی از این دو امر برمی گردد؛ اما خداوند، هیچ نقصی ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد . خدا فاقد هیچ کمالی نیست تا به کمال رسیدن برای او متصور باشد؛ بلکه خدایی او اقتضای آفرینش دارد؛ زیرا «آفریدن» به معنای ایجاد کردن است. هر وجودی، خیر است و لازمه فیاض (بخشنده) بودن خداوند، عطا کردن او است. خداوند در قرآن می فرماید:
«و ما کان عطاء ربک محظورا»؛(1) «عطای پروردگارت منع نشده است».
هر چیزی که اقتضای وجود و هستی داشته یا امکان وجود داشتن آن باشد، فیض وجود از خدا دریافت می کند. خداوند بخل در وجود و هستی دادن ندارد تا موجودی که امکان وجود آن است، وجود را دریافت نکند.
جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت و حکمت خداست؛ به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند.
هر «بود»ی، «نمود»ی دارد. نمی شود خدا فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد. همان گونه که نمی تواند نور باشد. اما روشنایی نداشته باشد و رحمت باشد، اما بخشش نداشته باشد. بنابراین، از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان و از جمله انسان، نتیجه صفات خداوند است.
خداوند فیض و بخشش دارد و لازمه آن این است که هر چه امکان وجود دارد، فیض و هستی خداوند را دریافت کند. چون قابلیت وجود برای جهان هستی بود، خداوند آن را آفرید. بنابراین، جهان هستی نشان دهنده و نتیجه صفات خداوند است . از این رو، خلقت جهان هستی با تمامی نظم و زیباییش، جلوه گر جلال و جمال خداست.
خداوند از آن جا که “علم” و “قدرت” و “فضل” و “جود” بی نهایت دارد، جهان و انسان را آفریده است. لازمه این صفات آن است که اولا، جهان را بیافریند. ثانیا، خلقت او بهترین و کامل‏ترین آفرینش باشد. در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند؛ زیرا عدم خلقت آن موجود، ناشی از عدم اطلاع و آگاهی از زیبایی آن است، یا در اثر ضعف و ناتوانی از خلقت آن است.
چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بی نهایت، باز آن زیبایی را خلق نکند، ناشی از عدم “فضل” و “جود” و بخشندگی است و خدا از بخل، منزه است. “جود” و رحمت و بخشندگی او بی نهایت است. پس جهانی که خدا خلق می کند، باید کامل‏ترین صورت ممکن را داشته باشد. هر چه امکان تحقق دارد، از طرف خداوند فیض وجود دریافت می کند. هدف نهایی تک تک موجودات و مجموعه عالم هستی، اعم از دنیا و آخرت، همین است.
در حقیقت، غایت و هدف افعال الهی همان خود اوست . خداوند چون خداست، می‌آفریند. آفرینش، لازمه خدایی اوست؛ زیرا وجود بهتر و ارزشمند تر از عدم است. خداوند این فیض را از عام دریغ نمی نماید؛ در عین حال، آفرینش خداوند هم بر اساس صفات حکمت و علم او در نهایت اتقان و استحکام و هدف مندی است . همچنین مسیری معین برای موجودات آن تعبیه شده است . سرانجامی دقیق و محاسبه ای کامل در برابر رفتارها و کنش های اختیاری موجودات مختار، در نظر گرفته شده است.
بر این اساس، آخرت و معاد هم در همین جهت، ضرورت وجود می یابد؛ چون به شکوه بیش از پیش این مجموعه و عادلانه بودن ساختار عالم کمک می کند. این امر همخوان با روح جاودانگی طلب انسان است و بستر رسیدن به کمالات وجودی انسان را که برترین مخلوق خداوند است، مهیا می سازد.
البته این موضوع از منظر غایت فاعل و هدفی است که علت ایجاد عالم در آفرینش دارد. در کنار این امر، این عالم و خود مخلوق خداوند هم به نوعی دارای هدف و مقصدی است که در مسیر حرکت خود در نهایت به آن منتهی می گردد.
در پایان، برای درک حقیقت هدف خداوند تذکر این نکته ضروری است که ما دو هدف داریم: یکی هدف فعل و دیگری هدف فاعل. بین این دو تفاوت وجود دارد. به این مثال توجه نمایید:
صنعتگری موتوری را می سازد که قادر به حرکت با سرعت 800 کیلومتر در ساعت است. هدف این موتور که فعل صنعتگر است، رسیدن به سرعت مورد نظر است. اما هدف اصلی سازنده موتور، نشان دادن توانمندی خود یا رسیدن به شهرت و مانند آن است. با این توضیح باید گفت که فارغ از هدف خداوند در خلقت عالم و اقتضای ذات و صفاتش، این عالم هم مسیر و مقصدی را در پیش دارد که هدف آن به شمار می رود. این هدف، تکامل انسان و رسیدن به غایت نهایی ذات انسانی اوست.
در آیات قرآن آزمایش (2) و عبادت (3) به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده است. در عین حال، آفرینش بسیاری از مظاهر خلقت مانند آنچه در زمین است، برای او تعریف شده است. (4) از این امر می توان نتیجه گرفت که غایت حکیمانه ای که خداوند در مسیر خلقت عالم در نظر گرفته، تکامل انسان و رسیدن او به درجات والای وجودی و در نهایت، بهره مندی او از این کمالات و رشد و پیشرفت آدمی است.
پی نوشت ها :
1. اسراء (17) آیه‏ 20.
2. ملک (67) آیه 2.
3. ذاریات (51) آیه 56.
4. بقره (2) آیه 29.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 139
  • 140
  • 141
  • ...
  • 142
  • ...
  • 143
  • 144
  • 145
  • ...
  • 146
  • ...
  • 147
  • 148
  • 149
  • ...
  • 151
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟