کوچه تنهایی
کسی به کوچه پس کوچه های بی کسی وبلاگ ها گذری نمی زند.
مدت ها است که تنهایی روح و جسمشان را آزار می دهد و کسی در خانه شان را نمی کوبد.
این روزها همه چیز سرد وبی روح شده اند، حتی رفت و آمد های وبلاگی نیز کمرنگ شده است.
چه حس غم انگیزی.
کسی به کوچه پس کوچه های بی کسی وبلاگ ها گذری نمی زند.
مدت ها است که تنهایی روح و جسمشان را آزار می دهد و کسی در خانه شان را نمی کوبد.
این روزها همه چیز سرد وبی روح شده اند، حتی رفت و آمد های وبلاگی نیز کمرنگ شده است.
چه حس غم انگیزی.
سوختن شیرین
در دوران نوجوانی به داستان و داستاننویسی خیلی علاقه داشتم. حتی در آن زمانها از خودم قصههای کودکانه میساختم و برای خودم میخواندم.
علاقه من به کتاب و کتابخوانی تا اندازهای بود که هر هفته یا هر چند روز یکبار پای ثابتم کتابخانه بود. از خواندن کتاب حالم خوب میشد و لذت میبردم و آنچنان عشق و علاقه که به کتاب داشتم که به چیزهای دیگر به آن حد علاقه نداشتم.
برای خودم برنامهای داشتم و حتی هر کتابی حتی خارج از سنم و مناسب سن بزرگترها بود، را هم مطالعه میکردم؛ آن موقع پشتکارم برای نوشتن و .. خوب بود.
کتابخانه شهرمان در خیابان ولیعصر(ع) و در کنار مسجد ولیعصر(ع) بود. مسئول کتابخانه آقای روحانی خوش برخوردی بود که هرگاه به آنجا میرفتم؛ حس عجیب معنوی خاصی داشت. من باید یک یا دو خیابان را طی میکردم تا به آنجا برسم و حتی گرما و سرما برایم معنا نداشت، چون عشق به کتاب و کتابخانه در من شعله میکشید. در یکی از همان روزها من به کتابخانه رفتم و وارد کتابخانه شدم، به سمت قفسه کتاب مورد نظرم رفتم، کتابی را به امانت گرفتم، آقای روحانی کتاب را برایم ثبت کرد و به سمتم تعارف کرد. من کتاب را با تشکر از او گرفتم، از کتابخانه بیرون آمدم، قدم در پیادهروی خیابان گذاشتم و به سمت خانه حرکت کردم. در همین حین ناگهان متوجه صدای مردی از پشت سرم شدم، رویم را که برگردادنم غافلگیر شدم، داییام بدون برنامه قبلی به شهرمان آمده بود و او که در آن خیابان در حال عبور و متوجه حضور من در پیاده رو شده بود، با موتور ایستاد و به من گفت:
سوار شو تا تو را به خانه برسانم.
من هم بعد از روبوسی و تشکر سوار شدم، اما در حین حرکت حواسم نبود، پایم را بر روی اگزوز موتور گذاشتم و تا به خانه رسیدم پایم سوخت، اما من خجالت میکشیدم که به داییام بگویم بایست پایم میسوزد. هنگامی که به خانه رسیدیم با سلام و احوالپرسی عجلهای با زن دایی و فرزندانش به سمت اتاقم رفتم و جوراب را از پایم که بیرون آوردم، پوست پایم همراه با جوراب کنده شد و سوزشی سخت پایم را فرا گرفت که طعم کتابخانه رفتن را برایم تلخ کرد و بعد بدون اینکه چیزی بگویم به نزد دایی و زن دایی رفتم و نشستم و با سوزش پا آن درد را تحمل کردم و فردایش به درمانگاه رفتم و با پماد و باند زخم تا چندین هفته پایم را مداوا میکردم و در آن روزها حسرت دوباره به کتابخانه رفتن بر دلم مانده بود.
آن سوختگی و سوزش پا، درست است که سوزش بود، ولی سوزشش برایم شیرین بود و هر زمان به یاد آن روز و خاطره میافتم؛ لذت مطالعه یا آن سوزش را برایم کمرنگ میکند.
امام علی علیه السلام :
مَن كانَت لَهُ فِكرَةٌ فَلَهُ في كُلِّ شَيءٍ عِبرَةٌ .
هر كه انديشهاى داشته باشد، براى او در هر چيزى عبرتى است.
غرر الحكم : ح۹۲۳۶
#حدیث_روز
گنج های نیک چه چیزهایی هستند؟
برخی ممکن است دارایی ها، مقامات، افتخارات خانوادگی و یا وسایل نقلیه را بهترین گنج های نیکشان بدانند، اما در حدیث گهربار ی پیامبر اکرم (ص) بهترین گنج های نیک را این گونه برشمرده اند:
مِن کُنُوزِ البِرِّ : کِتمانُ المَصائب و الأمراضِ و الصَّدَقةِ .
پوشیده داشتن مصیبتها و بیماریها و صدقه ، از گنجهاى نیکى است .
📚 بحار الأنوار : 82/103/50 .
#گنج
#نیکی
بسم الله الرحمن الرحیم
#تفسیر_قرآن
#سوره_حمد
✳ سیمای سوره حمد
سوره حمد که نام دیگرش «فاتحه الکتاب» است، هفت آیه دارد.(عدد هفت، عدد آسمان ها، ایّام هفته، طواف، سعی بین صفا و مروه و پرتاب سنگ به شیطان نیز می باشد.) و تنها سوره ای است که بر هر مسلمانی واجب است، روزانه ده بار آن را در نمازهای شبانه روزی بخواند و در صورت تکرار عمدی نماز او باطل است. «لا صلاه الا بفاتحه الکتاب» (مستدرک ، ج4، ح4365)
بنابه روایت جابربن عبدالله انصاری از پیامبر (ص) این سوره بهترین سوره های قرآن است. و به نقل ابن عباس؛ سوره حمد اساس قرآن است. در حدیث نیز آمده است: اگر هفتاد مرتبه این سوره را بر مرده بخوانید و زنده نشد، تعجّب نکنید.(بحار،ج92، ص257)
از نامگذاری این سوره به فاتحه الکتاب توسط پیامبر(ص) (عیون اخبار الرضا، ج2، ص27) معلوم می شود که تمام آیات قرآن در زمان رسول خدا(ص) جمع آوری شده و به صورت کتاب در آمده است و به امر ایشان این سوره در آغاز و شروع کتاب (قرآن) قرار گرفته است.
همچنین در حدیث ثقلین می خوانیم که پیامبر(ص) فرمود: «انّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»( بحار، ج2، ص100)
من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم؛ کتاب خدا و خاندانم.
از این حدیث نیز معلوم می شود که آیات الهی در زمان پیامبر(ص) به صورت «کتاب الله»جمع آوری شده و به همین نام در میان مسلمانان معروف و مشهور بوده است.
آیات سوره مبارکه فاتحه، اشاراتی دربارهی خداوند و صفات او، مسأله معاد، شناخت و در خواست رهروی در راه حقّ و قبول حاکمیت و ربوبیت خداوند دارد. همچنین به ادامهی راه اولیای خدا ، ابراز علاقه و از گمراهان وغضب شدگان اعلام بیزاری و انزجار شده است.
سوره حمد -همانند خود قرآن- مایه شفاست، هم شفای دردهای جسمانی و هم شفای بیماری های روحی.(علامه امینی(ره) در تفسیر فاتحه الکتاب، در این زمینه روایت زیادی را نقل نموده است.)
ادامه دارد….
📚 تفسیر سوره نور، جزء 1، ص 15
زن و آشپزی
یکی از هنرهای زن هنر آشپزی است. خانمها با به نمایش گذاشتن هنر آشپزیشان حس خوشایندی در خانواده ایجاد میکنند. چه قدر خوب میشود که روزهای تعطیل که افراد خانواده در کنار یکدیگر هستند، به انجام آشپزی دسته جمعی بپردازند. مادر وقتی که غذا را درست میکند؛ هنگامی که غذا را سر سفره میآورد و همه در کنار سفره جمع میشوند؛ جلسه تعامل و جلسه آرامش و هم فکری هم ایجاد میشود که همه دارند یک کار و هدف مشترکی را انجام میدهند. در جامعه کنونی بیشتر افراد از لذت غذای خانگی محروم هستند و به مغازههایی روی میآورند که غذاهای بیرون بر دارد و در این جامعه صنعتی تعاملات اعضاء با یکدیگر کاهش یافته است و اکثر خانواده از نشستن سر سفره و در کنار یکدیگر محروم هستند و هر کدام از اعضاء برای خود جدا تدارک غذا میبینند و در اتاق جدا یا پشت میز کارش غذا را میل میکند، در این صورت از لذت همراهی و در کنار یکدیگر بودن، بی بهره هستند.
شبکه های مجازی افراد را به تنهایی و دوری از خانواده سوق دهند که هر کسی در صفحه شخصی خودش در حال تعامل است و با تنهایی دست و پنجه نرم میکند، اما با برنامهریزی مناسب هنگامی که بچهها کوچک هستند، شیرینی بپزد یا برای آنان غذای مورد علاقهشان را درست کند. حال با توجه به اینکه آشپزی یک هنر است و طعم غذای خانگی و سلامت آن غذا با غذای بیرون قابل مقایسه نیست، اما اگر اعضای خانواده می خواهند از یک غذای سالم و در عین حال از یک دورهمی مسالمت آمیز برخوردار شوند، باید در تهیه غذا همفکری کنند، یک برنامه غذایی بنویسند و این گونه نباشد که هر کدام بهانه بگیرند که من این غذا را دوست ندارم یا غذای دیگری مطابق میل من است، بلکه با همدیگر به یک توافقی برسند و به گونهای شرایط را مدیریت کنند که هیچکدام به زحمت زیادی درخرج و تدارک آن غذا نیفتند و با بهانهگیریهای بیمورد همدیگر را آشفته نکنند، چرا که وقتی محیط خانواده محیط پر تنشی شود، مادر خانواده هنوز عشق و علاقه بر پختن غذا را ندارد و فقط خواهان این است که غذای را تدارک ببیند که خانواده میل کنند و آن عشقش را در غذا خوردن از دست میدهد؛ چه بسا اینکه از آن غذا غافل شود و آن غذا آن طور که انتظار میرود؛ آماده نشود. آن لحظه باید خوددار بود و به خانم سخت نگرفت و او را مورد انتقاد یا تحقیر قرار نداد و چه بسا در بارهای قبل آشپزی خوبی داشته و همه چیز مطابق میل اعضای خانواده بوده است و آن یکبار که این اتفاق افتاد، باز هم بابت زحمات خانم از او تشکر نماید تا حس بهتری داشته باشد و در زمانهای بعد جبران کند.