شهید غلامرضا جمشیدی
بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم و بسم رب شهداء و الصدیقین
لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
ای مرغ سحر عشق زپروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
پرونه قوت از آتش خورد بر آتش قرار ندارد، چون به آتش رسد خود را بر میان زند، چون سوخته شود، همه ناز شود و از خود چه خبر دارد تا با خود بود، در خود بود.
تولد: نیمه دوم شهریور ماه1347شهرستان نی ریز. 27/11/1364 در آخرین مرحله از عملیات والفجر 8، در امتداد جاده فاو- ام القصر مکان دفن : هنوز پیدا نشده.
من بنده حقیر غلامرضا جمشیدی، به اراده خود به جبهه آمدم و در این راه مقدس هیچ کس مرا مجبور نکرد. بلکه فقط به اراده و میل خود به جبهه آمدم . من کوچکتر از آنم که بخواهم وصیت داشته باشم، ولی از آنجا که هر بنده مسلمانی باید وصیتنامه داشته باشد، چند کلمه ای به روی این کاغذ آوردم. من در این دنیای فانی هیچ چیز ندارم جز کوله باری از گناه و معصیت. خداوندا!پروردگارا! با یک دنیا امید به سویت می آیم، شاید از سر تقصیراتم بگذری. خداوندا! می دانی مدتی است وقتی اسم شهادت می آید، شوق عجیبی در دلم می افتد و از اینکه نکند در بستر بمیرم ، بدنم به شدت می لرزد.خدایا! می دانی در دنیا هیچ کس مرا نشناخت. خدایا! تو را شکر می کنم که در بستر نمردم تا روز قیامت در صحرای محشر جلوی امام حسین(ع) شرمنده باشم، جلوی ابوالفضل(ع) خجالت زده باشم.
برادران و خواهران عزیزم، ملت شهیدپرور، این زمان مهمترین زمانی است که می توانید یاری فرزند امام حسین(ع) خمین روح خدا کنید و می توانید بعد از قرنهاندای«هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) را لبیک بگوید. پس عجله کنید تا از کاروان عقب نمانید. قدر این روح خدا را بدانیند که ما اسلاممان را مدیون این مرد بزرگ هستیم. سایر نهادها و ارگانهای انقلاب اسلامی را یاری کنید. مخصوصا سپاه پاسداران و بسیج مستضعفین را. اما شمائی که به اسلام عزیز ضربه می زنید، ما در روز قیامت جلوی شما را می گیرم و در محضر عدل الهی از شما شکایت می کنیم.
شادی روح شهدا و شهید فوق صلوات . منبع: مهین مهرورزان، غللامرضا شعبانپور، 242-243.