سیره امام موسی کاظم(ع)
سیره امام موسی کاظم (ع)
سیره عبادی
بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم (ع) بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل، برای او از لقب عبد صالح استفاده میشود.[1][2] بر پایه برخی گزارشها امام کاظم (ع) آن قدر عبادت میکرد که زندانبانان او نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند.[3] شیخ مفید موسی بن جعفر را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکرد که محاسنش از اشک خیس میشد. او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ» را تکرار میکرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» را در سجده میخواند.[4] حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس میگفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب میکردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس میگویم».[5]
نقش انگشتری امام کاظم(ع) «حَسْبِیَ اللَّهُ حَافِظِی»[6] و ِ «الْمُلْکُ لِلَّهِ وَحْدَهُ»[7] بوده است.
سیره اخلاقی
در منابع شیعه و سنی، گزارشهای مختلفی درباره بردباری[8][9] و سخاوت امام کاظم (ع) وجود دارد.[10][11] شیخ مفید او را بخشندهترین مردم زمان خودش دانسته که شبها برای فقیران مدینه آذوقه میبرد.[12] ابن عنبه درباره سخاوت موسی بن جعفر گفته است: او شبها از خانه بیرون میرفت و کیسههایی از درهم همراه داشت و به هر کس میرسید یا به کسانی که به احسان او چشم داشتند، میبخشید تا بدانجا که کیسههای پول او ضربالمثل شده بود.[13] همچنین گفته شده موسی بن جعفر به کسانی که به او آزار میرساندند نیز بخشش میکرد و وقتی به او خبر میدادند فردی در صدد اذیت او بوده، برایش هدیه میفرستاد.[14] همچنین شیخ مفید امام کاظم(ع) را کوشاترین فرد در صله رحم با خانواده و دیگر بستگان دانسته است.[15]
دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل میکرد.[16][19] گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرو میبرد.[20][21] از جمله گفته شده مردی از نوادگان عمر بن خطاب در حضور امام کاظم، به امام علی(ع) توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و سپس به مزرعهٔ آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند. امام به او نزدیک شد و با خوشرویی پرسید چقدر خرج کاشت مزرعه کردهای؟ مرد گفت: 100 دینار! سپس پرسید: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد غیب نمیدانم. امام فرمود: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: 200 دینار! امام 300 دینار به او داد و گفت: این 300 دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به سوی مسجد رفت. آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن امام کاظم برخاست و این آیه را بلند خواند: اللَّه أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خدا بهتر میداند رسالتش را کجا قرار دهد[ انعام–124] [22]
بشر حافی نیز که بعدها از مشایخ صوفیه گردید، تحت تأثیر سخنان و اخلاق او توبه کرد.[23][24]
منبع:
1.بغدادی، تاریخ بغداد، ج13، ص29.
2. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج2، ص414.
3.بغدادی، تاریخ بغداد، ج13، ص33-32.
4.مفید، الارشاد، ج2، ص232-231.
5.مفید، الارشاد، ج2، ص240.
6.طبرسی، مکارم الاخلاق، 91.
7. مجلسی، بحارالانوار، ج48، ص11.
8.ابن اثیر، الکامل، ج6، ص164.
9.ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص312.
10.بغدادی، تاریخ بغداد، ج13، ص30-33.
11.قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج2، ص154-167.
12. مفید، الارشاد، ج2، ص232-231.
13.ابن عنبه، عمده الطالب، ص177..
14.بغدادی، تاریخ بغداد، ج13، ص29.
15.مفید، الارشاد، ج2، ص232.
16. ابن اثیر، الکامل، ج6، ص164.
17. ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص312.
18.مفید، الارشاد، ج2، ص233.
19.قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج2، ص162-160.
20.بغدادی، تاریخ بغداد، ج13، ص30.
21.حاج حسن، باب الحوائج، ص281.
22. حلی، منهاج الکرامه، ص59.