سوغات جبهه
25 مرداد 1398 توسط یا کاشف الکروب
رفته بودیم برای بسته بندی آجیل رزمنده ها، خواهرش روی یک کاغذ نوشت: خدایا می شه این بسته آجیل به دست برادرم محمد حسین ربانی نژاد برسه؟! داداش! یه یادی هم از ما بکن، خیلی دلمون برات تنگ شده. این نوشته را تا کرد و گذاشت توی یک بسته. چند روز بعد که محمد حسین آمد مرخصی -، گفت: «برای خواهر خودم یه سوغاتی آوردم»گفتم:«خب، ببینم». قبول نکرد تا خواهرش آمد و گفت: حالا چی هست؟» محمد حسین دست کرد توی جیبش و یک بسته آجیل در آورد. اصلا باور کردنی نبود. همان بسته آجیلی که برابی محمد حسین نوشته بود، به دست داداشش رسیده بود و حالا او، این بسته رو برای خودش سوغاتی آورده بود. شادی روح همه شهدا و شهید محمد حسین ربانی نژاد صلوات .
راوی: مادر شهید. زندگی به سبک شهدا، مهدی نقدی، ص108