سوره حاقه
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيةٍ؛ و اما قوم «عاد» با تندبادي طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند.»(6)
«سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ ؛ (خداوند) اين تندباد بنيانکن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودي) ميديدي که آن قوم همچون تنههاي پوسيده و تو خالي درختان نخل در ميان اين تند باد روي زمين افتاده و هلاک شدهاند!»(7) «فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيةٍ ؛آيا کسي از آنها را باقي ميبيني؟!»(8)
نکته ها:
«صَر صَر» باد سرد و سخت است و «عاتیه» از «عتو» به معنای سرکش است.
»حسوم» جمع «حاسم» یعنی انجام مکرر و پی در پی یک عمل تا قطع و نابودی کامل.
«خاویه» هم به معنای تو خالی است وهم به معنای چیزی که به زمین افتاده باشد.
«صرعی» جمع«صریع» به چیزی گفته می شود که روی زمین افتاده باشد و «اعجاز» به معنای «عَجُز» به معنای تنه درخت است.
در آیه 20 سوره قمر می خوانیم «کأنّهم اعجاز نخل منقعر» یعنی هلاکت قوم عاد آنگونه بود که ویا تنه بلند درخت خرما از ریشه کنده شده باشد.
پیام ها:
1- دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمودرا با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک می کند.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
2- آثار پدیده های هستی به دست خداست. باد یک بار سبب حرکت کشتی ها وابرها ونزول باران می شود و یک بار وسیله هلاکت.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
3- عذابهای الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی. «سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ»
4- تنومندی و نیرومندی مانع هلاکت نیست. اگر قامت و بلندی انسان مثل درخت خرما باشد، در برابر قهر الهی به زمین می افتد. «أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ»
5- کیفرها یکسان نیستند گاهی به کلی محو کننده اند.«فجعلم کصف مأکول» ولی گاهی جسم می ماند.«اعجاز نخل خاویه»
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ج10، جزء 29، ص 196.
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيةٍ؛ و اما قوم «عاد» با تندبادي طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند.»(6)
«سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ ؛ (خداوند) اين تندباد بنيانکن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودي) ميديدي که آن قوم همچون تنههاي پوسيده و تو خالي درختان نخل در ميان اين تند باد روي زمين افتاده و هلاک شدهاند!»(7) «فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيةٍ ؛آيا کسي از آنها را باقي ميبيني؟!»(8)
نکته ها:
«صَر صَر» باد سرد و سخت است و «عاتیه» از «عتو» به معنای سرکش است.
»حسوم» جمع «حاسم» یعنی انجام مکرر و پی در پی یک عمل تا قطع و نابودی کامل.
«خاویه» هم به معنای تو خالی است وهم به معنای چیزی که به زمین افتاده باشد.
«صرعی» جمع«صریع» به چیزی گفته می شود که روی زمین افتاده باشد و «اعجاز» به معنای «عَجُز» به معنای تنه درخت است.
در آیه 20 سوره قمر می خوانیم «کأنّهم اعجاز نخل منقعر» یعنی هلاکت قوم عاد آنگونه بود که ویا تنه بلند درخت خرما از ریشه کنده شده باشد.
پیام ها:
1- دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمودرا با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک می کند.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
2- آثار پدیده های هستی به دست خداست. باد یک بار سبب حرکت کشتی ها وابرها ونزول باران می شود و یک بار وسیله هلاکت.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
3- عذابهای الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی. «سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ»
4- تنومندی و نیرومندی مانع هلاکت نیست. اگر قامت و بلندی انسان مثل درخت خرما باشد، در برابر قهر الهی به زمین می افتد. «أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ»
5- کیفرها یکسان نیستند گاهی به کلی محو کننده اند.«فجعلم کصف مأکول» ولی گاهی جسم می ماند.«اعجاز نخل خاویه»
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ج10، جزء 29، ص 196.
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيةٍ؛ و اما قوم «عاد» با تندبادي طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند.»(6)
«سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ ؛ (خداوند) اين تندباد بنيانکن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودي) ميديدي که آن قوم همچون تنههاي پوسيده و تو خالي درختان نخل در ميان اين تند باد روي زمين افتاده و هلاک شدهاند!»(7) «فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيةٍ ؛آيا کسي از آنها را باقي ميبيني؟!»(8)
نکته ها:
«صَر صَر» باد سرد و سخت است و «عاتیه» از «عتو» به معنای سرکش است.
»حسوم» جمع «حاسم» یعنی انجام مکرر و پی در پی یک عمل تا قطع و نابودی کامل.
«خاویه» هم به معنای تو خالی است وهم به معنای چیزی که به زمین افتاده باشد.
«صرعی» جمع«صریع» به چیزی گفته می شود که روی زمین افتاده باشد و «اعجاز» به معنای «عَجُز» به معنای تنه درخت است.
در آیه 20 سوره قمر می خوانیم «کأنّهم اعجاز نخل منقعر» یعنی هلاکت قوم عاد آنگونه بود که ویا تنه بلند درخت خرما از ریشه کنده شده باشد.
پیام ها:
1- دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمودرا با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک می کند.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
2- آثار پدیده های هستی به دست خداست. باد یک بار سبب حرکت کشتی ها وابرها ونزول باران می شود و یک بار وسیله هلاکت.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
3- عذابهای الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی. «سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ»
4- تنومندی و نیرومندی مانع هلاکت نیست. اگر قامت و بلندی انسان مثل درخت خرما باشد، در برابر قهر الهی به زمین می افتد. «أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ»
5- کیفرها یکسان نیستند گاهی به کلی محو کننده اند.«فجعلم کصف مأکول» ولی گاهی جسم می ماند.«اعجاز نخل خاویه»
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ج10، جزء 29، ص 196.
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيةٍ؛ و اما قوم «عاد» با تندبادي طغيانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسيدند.»(6)
«سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ ؛ (خداوند) اين تندباد بنيانکن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودي) ميديدي که آن قوم همچون تنههاي پوسيده و تو خالي درختان نخل در ميان اين تند باد روي زمين افتاده و هلاک شدهاند!»(7) «فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيةٍ ؛آيا کسي از آنها را باقي ميبيني؟!»(8)
نکته ها:
«صَر صَر» باد سرد و سخت است و «عاتیه» از «عتو» به معنای سرکش است.
»حسوم» جمع «حاسم» یعنی انجام مکرر و پی در پی یک عمل تا قطع و نابودی کامل.
«خاویه» هم به معنای تو خالی است وهم به معنای چیزی که به زمین افتاده باشد.
«صرعی» جمع«صریع» به چیزی گفته می شود که روی زمین افتاده باشد و «اعجاز» به معنای «عَجُز» به معنای تنه درخت است.
در آیه 20 سوره قمر می خوانیم «کأنّهم اعجاز نخل منقعر» یعنی هلاکت قوم عاد آنگونه بود که ویا تنه بلند درخت خرما از ریشه کنده شده باشد.
پیام ها:
1- دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمودرا با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاک می کند.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
2- آثار پدیده های هستی به دست خداست. باد یک بار سبب حرکت کشتی ها وابرها ونزول باران می شود و یک بار وسیله هلاکت.« بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»
3- عذابهای الهی گاهی دفعی و گاهی تدریجی. «سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ»
4- تنومندی و نیرومندی مانع هلاکت نیست. اگر قامت و بلندی انسان مثل درخت خرما باشد، در برابر قهر الهی به زمین می افتد. «أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيةٍ»
5- کیفرها یکسان نیستند گاهی به کلی محو کننده اند.«فجعلم کصف مأکول» ولی گاهی جسم می ماند.«اعجاز نخل خاویه»
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، ج10، جزء 29، ص 196.