سرنوشت ورق زندگی
09 مرداد 1398 توسط یا کاشف الکروب
به قلم خودم
روزی که سرنوشت مان ورق می خورد و برگی از دفتر زندگی بر روی کره خاکی می افتد هزاران انتظار و امید را با خود به همراه دارد اما زمانی که ورق به سمت زمین پرتاب می شد آن ورق مشخص نیست چگونه به زمین بیفتد من هم همین طور شده ام مثل همان ورقی برگی از دفتر زندگی که هر روز به وسیله طوفان ها و بادها یک جوری ورق می خورد نمی دانم به کدامین سو در جریان هستم هر روز ورقی ، هروز سردرگمی و گیجی که از روز قبل بیشتر ، نمی دانم در این کره خاکی به چه دردی می خورم دیگر خسته شده ام از این ورق خوردن ها از این بالا پایین ها ی هر روز ، هر روز و روزهایی که در سردرگمی و گیجی به پایان رسیدند تا برسند ………