دلگویه
09 تیر 1402 توسط یا کاشف الکروب
مولای من!
سلام
این روزهای وا نفسای عمر همچنان پیش می رود و تازیانه مرگ بر سر م می کوید که آماده شوم دیر یا زود به آن سمت برده خواهم شد.
مولای من! در روزهایی که هر روز آن به اندازه سال ها می گذرد و مرگ در پی است، روح و جسم در تکاپو و خستگی و نجات از این زندان تن است.
مولای من! یاری نما تا ره به سوی معبود حقیقی آورم ، یاری نما که نمی دانم به کدامین سو در حرکتم و در کجا فرود خواهم آمد.