خسته ام خسته
02 شهریور 1403 توسط یا کاشف الکروب
خسته ام، انگار سال ها است که می دوم؛ اما به مقصد نمی رسم.
خسته ام انگار سال ها است متعلق به مکانی هستم، اما نمی دانم کجا است.
خسته ام، سال ها است در راه رسیدن به تو تلاش نمودم، اما به نتیجه نرسیدم.
من خسته جان و تن در هیاهوی زمانه و تلاطم روزگار و حوادثی که هر روز نمایان می شوند نمی دانم چگونه خود را به تو برسانم ونمی دانم تو از کدامین مسیر در حرکت هستی تا به سوی تو بشتابم.