تفسیر سوره بروج
بسم الله الرحمن الرحیم
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ؛ و براي کساني که ايمان آوردند و اعمال شايسته انجام دادند، باغهايي از بهشت است که نهرها زير درختانش جاري است؛ و اين نجات و پيروزي بزرگ است!»(11)
«إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ؛ گرفتن قهرآميز و مجازات پروردگارت به يقين بسيار شديد است!»(12)
«إِنَّهُ هُوَ يبْدِئُ وَيعِيدُ؛ اوست که آفرينش را آغاز ميکند و بازميگردان.»(13) «وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ؛ و او آمرزنده و دوستدار (مؤمنان) است.»(14) « ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ؛ صاحب عرش و داراي مجد و عظمت است.»(15) « فَعَّالٌ لِمَا يرِيدُ؛ و آنچه را ميخواهد انجام ميدهد!»(16)« هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ؛ آيا داستان لشکرها به تو رسيده است.»(17)
نکته ها:
*«رجع» به معنای باران است، شاید به خاطر رجوع بخار آب به زمین به صورت باران.
*«صَدع» به معنای شکافته شدن زمین برای رویش گیاهان است.«هَزل« به معنای سخن بی محتوا است.«کید» یعنی طرح و نقشه مخفیانه و غافلگیرانه .
«مَهّل» و «أمهِل» به یک معنا هستند وبرای تأکید دو قالب آمده اند. هر دو به معنای مهلت دادن است.«رویدا» به معنای مهلت اندک است.
*آسمان و زمین برای تولید گیاه، نظیر پدر و مادر برای تولد انسان هستند.
*نزول باران و آمادگی زمین بستری برای رشد گیاهان است. نزول قرآن و آمادگی انسان نیز زمینه برای رشد انسان هاست. نام قرآن در کنار نام باران آمده است.
*برای زدودن شک هم باید منطقی سخن گفت و هم قاطع .سوگندهای پی درپی خداوند برای رفع هر گونه شک و تردید از مخالفان و تقویت اعتقاد و باور مؤمنان است.
*لقول الفصل » به جای «لقول فاصل»یعنی قرآن، سراسر فصل است و میان حق و باطل فاصله می اندازد.
نظیر اینکه می گوییم فلانی شکر است، یعنی یک پارچه شیرینی است.
*پیامبر اکرم(ص) فرمودند: به زودی فتنه ها در میان شما ظاهر خواهد شد. پرسیدند راه نجات چیست؟ فرمود: «کتاب الله فیه نبأ من قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم هو الفصل» قرآن که اخبار پیشینیان و آیندگان و داوری شما در آن است. آن کلامی است که حق را از باطل جدا می کند. در ادامه فرمودند: «و من ابتغی الهدی فی غیره اضلّه الله»هرکس هدایت را در غیر قرآن جستجو کند، خداوند او را گمراه می کند.(تفسیر نمونه)
تفسیر نور حجت الاسلام قرائتی، ج10، جزء 30، ص445