آسودگی ما عدم ماست
30 اردیبهشت 1400 توسط یا کاشف الکروب
آسودگی ما عدم ماست
ششمین شب عملیات کربلای پنج بود. جواد عابدی، ترکش های زیادی در بدن داشت . همراه چند مجروح دیگر او رابه عقب فرستادند.
سه چهار شب گذشت.
وسط درگیری، چشمم به جواد افتاد که با لباس بیمارستان و یک پاکت دارو ، خودش را به خط رسانده است.
از بیمارستان فرار کرده بود . می گفت: « وقتی تو که پیرمرد هستی داری این جا می جنگی، من چطور می توانم روی تخت بیمارستان ، آسوده بخوابم!» همان شب، جواد عابدی هم آسمانی شد.
شادی روح شهید جواد عابدی صلوات.
روای غلامحسین لنگرودی
:books:زندگی به سبک شهدا، مهدی نقدی، ص139