آزادی قدس خونبهایت
آزادی قدس خون بهایت
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ «ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یسْطُرُونَ؛ ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند»(قلم:1)
آری سوگند به قلم و آنچه می نویسند از عبرت های تاریخ بشر از هدایت ها و گمراهی ها از ظلم و غارت ها از صلح و جنگ از رعایت ارزش های انسانی و زیر پا نهادن آن.
ای آفریننده و ای هدایت کننده قلب ها و عقل ها ! مگر تو ما انسانها را خلق نکرده بودی که خلیفه الله باشیم؟مگر تو ارزش های انسانی را در وجود ما به ودیعه ننهاده بودی که یکدیگر را در رسیدن به کمال و قرب الهی یاری نمایم؟ مگرپیمان اَلست نگرفته بودی که به عهد خویش وفادار بمانیم؟ پس چرا به پیمان و عهد خویش وفادار نماندیم؟ و دیو راهزن جاده عقل، عقل ها را به غارت برده و سرگردان در جاده های گمراهی رها کرده است.
انسانها بر انسانهای دیگر مسلط شده اند. قوانینی ساخته و آن را براساس اصول و ارزش های انسانی می دانند و همچنان در پی گمراهی انسانهای مظلوم، به ستم کشیدن، بردگی، تجزیه و تحلیل شهرهای آنها و اکنون نیز در پی معامله قرن می باشند و با این ستم ها و بردگی ها خود و قوانینشان را وسیله نجات و هدایت بشر می دانند. حقوق و قوانینی که جوابی قاطع بر ناملایمات و خونریزیها ندارد و نقض کننده حقوق بشری می باشد نه تنها نجات دهنده و هدایت کننده نیست بلکه هلاک کننده است.
کاش! بشر سرگردان در پشت دیوار طبیعت مادی به نقص، ضعف، ناتوانی حقوق و قوانین خود پی ببرد و پیمان اَلست خویش را دوباره زنده نماید و تنها ره به سوی آفریننده حقیقی پوید تا از سرگردانی های گمراه و هلاک کننده رهایی یابد به کمال و قرب الهی دست یابد؛ چرا که تاکنون قوانین خود ساخته اش نتوانسته است دردی از دردهای او را درمان نماید و چه بسا بر آن افزوده است.