سفارش به پاشیدن گلاب به صورت و دستها
✍️پیامبر مهربانی ها(ص) فرموده اند:
هرکس به صورت خود گلاب بپاشد درآن روز پریشانی و بدحالی به او نمیرسد و هنگام مالیدن گلاب به صورت و دست ها حمد وثنای خدا را گوید وبر محمد وال محمد صلوات بفرستد
?مکارم اخلاق ص۴۴
✍️پیامبر مهربانی ها(ص) فرموده اند:
هرکس به صورت خود گلاب بپاشد درآن روز پریشانی و بدحالی به او نمیرسد و هنگام مالیدن گلاب به صورت و دست ها حمد وثنای خدا را گوید وبر محمد وال محمد صلوات بفرستد
?مکارم اخلاق ص۴۴
وَ قالَ (ع) لَاغِنَی کَالعَقلِ وَ لَا فَقرَ کَالجَهلِ وَ لَا میرَاثَ کَالأدَبِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالمُشَاوَرَهِ؛ هیچ ثروتی چون عقلف و هیچ فقری چون نادانی نیست. هیچ ارثی چون ادب، و هیچ پشتیبانی چون مشورت کردن نیست.
لَا غِنی: هیچ بی نیازی نیست.
ظَهیرِ : پشتیبان
در حالی که بسیاری از مردم، بی نیازی و میراث گذشتگان را در ثروت و مال دنیا جست و جو می کنند و بزرگ ترین پشتیبان را خویشان و دوستانشان می دانند. امیر المومنین(ع) بر این نوع اندیشه ها خط بطلان می کشد و می فرماید که بالاترین بی نیازی و ثروتف داشتن عقل و بهره مندی از آن است. بدترین فقر و بی چیزی، جهل است. بهترین ارثی که والدین برای فرزندانشان به جای می گذارند ادب، و بهترین پشتیبان وکمک کننده به انسان، مشورت کردن است.
منبع: برگزیده راه روشن، ترجمه و مفاهیم حکمت های 1تا110 نهج البلاغه، محمد رضازداه جویباری و همکاران، ص128.
جلوی مادر با ادب می نشست و می گفت:
من رو بیشتر دوست داری یا خدا رو؟
مادر: خب معلومه خدا رو
امام حسین(ع) رو بیشتر دوست داری یا خدا رو؟
مادرک امام حسین(ع) رو هم برای خدا می خوام.
پس راضی هستی من شهید بشم.
فدای امام حسین(ع) بشم؟
اینجوری مادرش رو راضی کرد
و رفت فدای امام حسین(ع) شد.
روحانی شهید مصطفی ردانی پور.
منبع: سایت خاکریز خاطرات . زندگی به سبک شهدا، مهدی نقدی ص87
ما بارها زیارت عاشورا را خوانده ایم و از برکات آن استفاه کرده ایم که، هر کدام از لعن ها و سلام ها در بردارنده درس ها و عبرت هایی است. اما نباید این نکته را فراموش کنیم که خداوند با این سلام ها می خواهد امام حسین(ع) را به ما معرفی کند، که این امام حسین(ع) چه کسی است. که از نظر اسم و نسب فرزند پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) می باشد. اکنون در این قسمت به بحث پیرامون لعن خداوند می پردازیم که شامل: لعن بر کسانی است که اساس ظلم و جور را گذاشتند، لعن بر دفع کنندگان امام از مقام امامت و حاکمیت، لعن بر قاتلین امام و لعن بر ممهدین(پشتیبانی کنندگان) این لعن ها با وجود تفاوت بر معناها اما مشخص کننده مراحل مقابله کفر با اهل بیت(ع) است. که در مورد اهل بیت(ع) این سه مرحله انجام گرفته است. سه مرحله اجرایی شامل ظلم بر امام(در حالی که مقام حاکم شرع را دارد) دفع از مقام حاکمیت و سوم هم به شهادت رساندن. و یک گروهی هم به عنوان ممهدین(کار پشتیبانی) را انجام می دهند و گروهی که اساس ظلم را پی ریزی نمودند.
رویکرد آنها در استفاده ابزاری و تبلیغ بر علیه امام، تحت فشار اقتصادی و اجتماعی قرار دادن امام و یاران امام، ناکار آمد جلوه دادن روش مدیریتی امام، ایجاد شبهه در روش امام، دشنام، توهین و دروغ بستن به امام، پایین آوردن جایگاه معنوی امام در حد خودشان در تفکر مردم بوده است. در مرحله دفع نیز به ایجاد بهانه های قدیمی این که شما بروید و رهبری معنوی مردم را انجام دهید و حکومت را بسپارید به ما این که چرا ما رهبر نباشیم یا این که بیایید با هم رهبری کنیم(تفکراتی که هنوز عده ای در داخل کشور به آن دامن می زنند) با بهانه تراشی، شرط گذاشتن به این که امام باید از فلان قبیله باشد یا طبق سلیقه فلان گروه امامت کنم یا این که امام مصلحت خواص را داشته باشد نه دین را. در واقع تمام تلاشها به جهت این بود که امام را از مقام امامت و حکومت اسلامی (که حکومت اسلامی یک بعد از مقام امامت و ولایت است) کنار بگذارند و هنگامی که وجه ی امام در بین مردم از بین رفت و از جایگاه خود کناره گرفت و به حاشیه فرستاده شد به عنوان یک خارجی ایشان را به شهادت برسانند. .(منبع: کاظم، اسماعیلی شعار، مشکات صالحین، نشریه معونت تعلیم و تربیت بسیج سپاه فجر پاییز 1394)
در کنار آن مراحل گروهی بودند که به تهیه غذا و مایحتاج قاتلان می پرداختند، حتی کسانی هم که کاری انجام نمی دادند و فقط نگاه کردند در چگونگی شهادت اهل بیت(ع) جرم آنها نیز کم نیست. اکنون به بررسی مقابله دشمنان در جامعه کنونی در مورد نایب امام زمان(عج) می پردازیم. حجمه گسترده دشمن خارجی و داخلی بر علیه کلام رهبری، رفتار رهبری، مواضع رهبری، تمسخرها، دشنام ها نسبت به یاوران و همراهان رهبری همه نمونه ایی از ظلم کردن در زمان کنونی به رهبری است. حتی در مورد فتنه88 که عده ای وارد میدان شدند تا به بهانه تقلب در انتخابات اصل ولایت فقیه را نشانه بگیرند. حتی مواضع خواص در سخنرانی ها و مراحل مختلف نمونه هایی از این بود که توسط دشمنان خارجی اداره می شد تا جایی که اشک رهبری را در آوردند. اگر از این گذشته بودند باز دوباره واقعه کربلایی دیگر تکرار خواهد شد. حتی ممهدین هم در این چند سال پشتیبانی فکری، تسلیحاتی، میدانی، اطلاعاتی، مالی را انجام می دهند.
اگر دقت کنیم وضعیت ما شبیه به واقعه کربلاست میدان سخت فتنه، خواص بی بصیرت، دشمن قوی و مجهز در یک طرف و یک ولی تنها در طرف دیگر. عمل ما مشخص می کند حسینی هستیم یا یزیدی آیا ما هم با امام خود می جنگیم یا فقط نظاره گر هستیم که بار دیگر ولی دیگری را در جامعه اسلامی سر ببرند یا این که نه مثل عمار مقداد و سلمان در کنار امام می ایستیم و نه تنها به فکر بلکه به زبان و عمل خود دفاع می کنیم حتی اگر شهید شویم پس عاقبت به خیری و عاقبت به شری ما در گرو عمل ما در دفاع از ولایت فقیه است.(منبع: کاظم، اسماعیلی شعار، مشکات صالحین، نشریه معونت تعلیم و تربیت بسیج سپاه فجر پاییز 1394)
روح و جسمم در تلاطم، هیجان و کشش های درونی هر روز متلاطم تر است. امروز هم تکرار روزهایی است که قطار تصمیماتم بر روی ریل افکار در حال عبور است ایستگاهها را یکی پس از دیگری طی می نمایم، افکارم به جنگ با من برخاسته و تصمیماتم بر مدار خواست هایی است که، نمی دانم در کدامین ایستگاه توقف خواهد نمود. در حرکتم از ایستگاه حیرت و سرگردانی به سوی ایستگاهی که فانوسی بر سر رهم باشد، و به دنبال یافتن مسیری که به ایستگاه اجرا رهنمون آید.
اما هر روز نالان تر و خسته تر از قبل و روزهای که تصویر تصمیمات بی انتخاب و بی پایان چشمانم را به سوزش و مغزم را به چالش می کشاند. ایستگاه مورد نظر کجاست، ایستگاههایی که هر کدام رنگ و لعابی به خود گرفته اند و مرا در توقف در آن ایستگاه دچار سردر گمی می نماید. اکنون ای ایستگاهها به سخن آید؛ چراکه به ایستگاه آخر نزدیک می شوم. بین ماندن و رفتن، بین نوشتن و ننوشتن در این وادی که قلم در قلب کاغذ فرو نمی رود تا بنگارداز حیرت و سرگردانی…..
شهید غلامرضا اکبری در سال 1339 در خانواده ای ممتدین و دوستدار اهل بیت(ع) در نی ریز پا به عرصه وجود گذاشت. برای بار های مختلف به جبهه رفت و سرانجام در حالی که گروهان تحت امرش را هدایت می کرد -8/9/1360- در کنار پل سابله، ترکش خمپاره دشمن پیکرش را پاره پاره کرد. و پیکرش در گلزار شهدای نی ریز به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیت نامه
«ما اراده کردیم که سرانجام مستضعفان زمین را وارثان حقیقی زمین گردانیم.»(قصص، آیه5)
من داوطلب شدم برای اسلام و در راه اسلام و برای به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی به رهبری امام امت، خمینی کبیر، به جبهه بروم و علیه دشمنان خدا، قرآن و جمهوری اسلامی با نثار خون ناچیز خود مبارزه کنم. جبهه های که آکنده از عشق است اگر چه میدان مبارزه است، ولی اکنده از عشق است؛ عشق به خدا، عشق به امام و ولایت فقیهاست و نگهداری و حراست از جمهوری اسلامی و خون شهدای کربلای ایران ضمن تأیید و حمایت بی دریغ خود از ولایت فقیه و روحانیت متعد و مبارز به رهبری امام عزیزمان، تنفر و انزجار خود را از فرصت طلبان منافق و غرب زده که زیر چتر حمایت از اسلام و در عمل درصدد بر انداختن اسلام می باشند، عاجزانه از مردم مسلمان و همیشه در صحنه می خواهم، نگذارند که این روباه صفتان پست فطرت بیش از این قلب امام را بیازارند. این تنها وصیت من است.
منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور، ص103.