عشق به معنای علاقه به شخص یا شیء است، هنگامی که با احساسات و عواطف عالی آمیخته شد و بر وجود انسان مسخر گشت او را مطیع خویش
خواهد ساخت. علاقه های افراطی اشخاص به یکدیگر که از آن به عشق مجازی تعبیر می شود هنگامی که ریشه نداشته باشد یا عمرش کوتاه است، یا به جدایی می انجامد حتی در بعضی مواقع ممکن است به خون منجر شود.
لذا عشقی پایدار است که اصیل باشد. البته ازلیت و ابدیت مختص به خداوند می باشد که پرتوی از آن نور مطلق است، چه این که «کل شیء هالک إلا وجهه. انبیا و اولیای الهی و امامان معصوم صلوات اللَّه علیهم وجوه اللَّه»(1) اند به همین جهت شیفتگان و دلباختگانشان، آنان را مرده احساس نمیکنند. وجه اللّه بودن حضرت علی و فاطمه(سلام الله علیهما) است که عشق را برانگیخته و دلها را شیفته خود ساخته و رنگ جاودانی و ابدی گرفته است. این گونه عشقها است که محو نمیشود. هر چه زمان بیشتر میگذرد، آتش عشق افروختهتر میگردد. انسان به گونه ای آفریده شده است که عاشق خدا و هر کسی که تعلق به خدا داشته باشد. اگر چه شعور ظاهری اکثر انسانها، از آن آگاهی ندارد و به اشتباه چون تشنه در پی سراب، به دنبال معشوق نمایانی رفتهاند که اصل و بقا ندارند، اما شعور باطنی و جان آنان با جان جانان آشنا است.
هیچ موجودی بدون علت نیست و این گونه نیست که بدون فراهم شدن اسباب و مقدماتی ایجاد شده باشد، عشق ورزی نیز مانند امیال درونی دیگر نیازمند شرایط و فضای مناسب است تا به مرحله شکوفایی برسد؛ چرا که اگر بستر مناسب نباشد، معشوق نماها جا خوش خواهند کرد. عاشق امام زمان شدن نیازمند شرایطی می باشد تا زمینه ان فراهخم نباشد ایجاد نمی شود، عشق در اصل از عشقه (نام گیاهی که در فارسی به آن پیچک میگویند) گرفته شده است. این گیاه به هر چیزی برسد، دور آن میپیچد و به تدریج آن را احاطه میکند.وقتی حب و علاقه شدت پیدا کند و همانند پیچک جان و روح مُحِبّ را به تسخیر خویش درآورد، آن را عشق مینامند و آن فرد را عاشق گویند.
عاشق به کسی گویند که لحظهای خیال و فکر و ذکرش (همه مغز فعّالش) از معشوق جدا نباشد. عشق و محبت و هجران معشوق آن چنان قلب و جان و روح عاشق را مسخر نموده که آب و خواب و غذا را از او گرفته و او به چیزی جز معشوق نمیاندیشد و کسی جز او را نمی بیند. هر کس چنین نیست، عاشق نیست.(2)
آیا ما این چنین هستیم؟ آیا وصف عاشقی در ما هست؟ اگر ما شیعه چون پیچک گرد وجود مقدس آن خورشید محبت بودیم، این همه دشمنی و کینه و عداوت و نامهربانیها برای چیست؟ اگر عشق آن جان جانان و آن گل عصمت را در سر داشتیم ، چرا جان خویش را به انواع گناهان آلوده ساختهایم؟! قلب و جان عاشق، مسخر و مطیع معشوق است. پس چرا دل و جان و زبان و چشم و گوش ما تابع و در تسخیر هوای نفس و شیطان است؟ آیا کارهای ما به عاشق شیطان و هوای نفس بیشتر شباهت ندارد تا عاشق آن سمبل زهد و ورع، آن پاکتر از باران بهاری و لطیفتر از شبنم صبحگاهی؟!
اگر معشوق و محبوب ما آن شمس عدالت است، چرا این همه ظلم و بی عدالتی؟!اگر ما عاشق آن مصلح خود ساخته و مهذب و مجسمه تقوا و تهجد هستیم، پس نشانه عشق ما کو؟ چرا به فکر اصلاح خویش و تهذیب نفس و تزکیه روح خویشتن نیستیم؟تا زمانی که از خودپرستی و هواپرستی بیرون نیامدیم و دل و جان خود را مسخر مولا نساختیم، به ناحق لاف دوستی می زنیم. عاشق امام زمان(علیه السلام) باید او را بشناسد و بنگرد خواسته حضرت چیست؟ حرکت در مسیر خواسته محبوب است که فاصلهها را کم می کند و حصار هجران و دوری را بر میدارد و عاشق را به وصال معشوقش میرساند.
عشق قهار است
و من مقهور عشق
چون قمر روشن شدم از نور عشق
برگ کاهم در کفت ای تند باد
من چه دانم تا کجا خواهم فتادمعشوق،
خود عاشق و سجاده نشین عشق است.
امام کاظم(علیه السلام) یکی دیگر از عشاق آن حضرت میفرمود: امام قائم(علیه السلام) رخسارش گندمگون است. در اثر بیداری شبها جهت عبادت، رنگ چهرهاش با زردی به هم آمیخته است. سپس فرمود: پدرم به قربان آن امامی که شبش را با مراقبت ستارگان، در حال رکوع و سجود به سر میبرد.(3(ای عزیز! آن چه لازم بود به تصریح و اشاره بیان گشت. این پاسخ را با پیام آن فروغ حیات و معشوق و عشاق حقیقت طلب و مخلصان حقیقت گام، به یکی از شیفتگان دلباختهاش یعنی شیخ مفید(رحمت الله علیه) به اتمام میرسانیم، بین عاشق و معشوق چه عبارات لطیفی رد و بدل میشود. آن معشوق که صد قافله جان فدای خاک قدمش باد، در نامهاش به عاشق خود مینویسد:«ای رفیق مخلص و ای دوست مجاهد ما – که خداوند با نصرت خاص خویش تو را بر دشمنانت پیروز گرداند – هر گاه برادران و خواهران شیعه تو، تقوای پروردگار پیشه کنند و حقوق مالی را که بر ذمه دارند، ادا نمایند، از فتنههای نابود کننده در امان خواهند بود. آنان که بخل بورزند و وظایف خود را در قبال مستمندان انجام ندهند، در دنیا و آخرت به زیان و خسران دچار خواهند شد.اگر شیعیان ما – که خداوند آنان را به عبادت و طاعتش توفیق دهد – با دلهای متحد و قلبهایی هماهنگ و یکپارچه، به عهد و پیمانی که با دارند، وفا میکردند. (یعنی از ما اطاعت میکردند و فرمان ما را اجرا مینمودند و خود را به گناه و معصیت آلوده نمیساختند) هرگز از فیض ملاقات ما محروم نمیشدند و غیبت ما این قدر طولانی نمیشد، بلکه سعادت دیدار ما با معرفتی کامل و شناختی راستین، نصیب شان میشد. پس ما را از شیعیان غایب نساخته و پنهان ننموده است مگر آن دسته از کارهای آنان که مطلوب و خوشایند ما نیست. کارهایی که ما از دوستان خود توقع نداریم.»(4)
پی نوشت ها:
1-در دعای توسل هر یک از چهارده معصوم را به وجه اللّه میخوانیم
2-مجمع البحرین، ماده عشق
3-فلاح السائل، ص 200، به نقل از پیام امام زمان(ع)، ص 127، اثر سید جمال الدین حجازی
4– شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 39، ناشر، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365