خلاصه ای از زندگی نامه میزا تقی خان امیر کبیر
«ن وَ القَلَمِ وَما یَسطُرون؛ سوگند به قلمی که می نویسند.» سوگند به قلمی که در ذهن ها و قلب ها می نگارد شخصیت هایی که در جهت صلاح و رشد مملکت یا سقوط و اضمحلال آن گام نهادند. بی شک معرفی شخصیت ها و عبرت های تاریخی می تواند اثر گذار باشد.
در این نوشته برآنیم تا به معرفی یکی از شخصیت های سازنده و اثر گذارتاریخی بر کشور بپردازیم ، شخصیتی چون میرزا تقی خان امبیر کبیر. همان که در سال 1222 ه ق در روستای هزاوه از توابع فراهان متولد شد. فرزند کربلایی قربان آشپز میرزا عیسی(میرزای بزرگ) قائم مقام اول بود. مادر ایشان فاطمه یا فاطمه سلطان ، فرزند استاد شاه محمد بنا و اهل فراهان بود.
امیر کبیر در کودکی از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود ، به گونه ای استعدداد او در کودکی برای قائم مقام که به بازرسی درس فرزندانش رفته بود ، هنگام پرسش و پاسخ از فرزندانش و عدم توانایی آنها در پاسخ سوالات و بیان پاسخ آنها توسط امیر مبنی بر اینکه من هنگام آوردن غذای آقا زاده ها از پشت پنجره به درس استاد گوش می دادم ، همین سبب گردید که قائم مقام زمینه آموزش او را نیز فراهم نماید. او در همان دوران کودکی علاوه بر اینکه در کار آشپزی خاندان قائم مقام به پدرش کمک می کرد با کودکان قائم مقام نیز بازی می کرد ، وقتی که قائم مقام به هوش او پی می برد تلاش زیادی در تعلیم و تربیت او می نماید، انگیزه ای برای تلاش بیشتر در او می گردد به گونه ای که توانست به علوم مختلف تبحر یابد. و در مدت کوتاهی زبانزد خاص و عام گردید و سبب شد که در مدت کوتاهی به منشی گری دستگاه قائم مقام در آید و علی رغم وجود منشیان با سابقه قائم مقام به او اعتماد کرده و حتی نوشتن نامه های مهم اداری را به او بسپارد.
در خشش امیر کبیر در زمانی که دستگاه حاکم در مقابل سیاستگذاری و نفی بیگانه جای خویش را به نفاق و فرصت طلبی ، منفعت طلبی داده بود، با روح ایمانی، اعتقادی و فکری، اراده قوی، اقدام به انجام اصلاحات اساسی در جهت نجات و پیشرفت کشور نمود، و در طول مدت صدارت خویش دارای ویژگی های متمایزی گردد اگر چه تمام این ویژگی ها مهم می باشد اما برای نمونه به چند مورد اکتفا می شود:
1- اراده قوی
میرزا تقی خان در اجرای برنامه ها با مطالعه دقیق و سنجیدن تمام جوانب دست به اقدام و اصلاحات می زد و کسی توان مقابله و عرض اندام در مقابل تصمیمات او را نداشت. حتی کسی حق سرپیچی در مقابل قوانین او را نداشت، او توانست با عزمی استوار و گام های راسخ کشور را از اضمحلال نجات دهد به رشد و شکوفایی برساند به گونه ای که جامعه بین الملل خارجی و افراد ناباور داخلی را متحیر سازد.
2- راستی و درستکاری
از ویژگی های دیگر امیر کبیر می توان به راستی درستکاری او اشاره کرد . او فردی فساد ناپذیر محسوب می شد و در زمانی که مردم ثروت ملت و موقعیت ایجاد شده را نردبانی در جهت رشد و ترقی خویش می پنداشتند او به خویش و منافع شخصی توجهی نداشت، بلکه تنها هدفش نجات کشور و سرو سامان دان به اوضاع مملکت و حفظ بیت المال بود.
3- اهل عمل بودن
امیر کبیر خود را در مقابل سخنانی که بیان می کرد مسئول می دانست و برای آن چیزی که می گفت برنامه دقیق داشت، مرد عمل بود و به آن موضعات و چیزهایی که می گفت اعتقاد و ایمان کافی داشت. غرب زدگی را می شناخت و برنامه های استعماری دولت های بیگانه برای تحمیل علل عقب ماندگی کشور را می شناخت و معتقد بود برای پیشرفت کشور باید با حداقل اتکا به بیگانه در زمینه های مختلف، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گام برداشت. (چهره های تاریخی، امیر کبیر، عباس رمضانی، ص11،12)
دوران صدارت امیر کبیر
اولین مأمورت امیر کبیر این بود که بعد از قتل گریبادوف در ایران از طرف دولت ایران أموریت یافت تا به عنوان عذر خواهی و به عنوان منشی گری نزد تزار روسیخ برود در سن 22 سالگی، در سال 1244انجام داد. دومین مأموریت او یک مأموریت تشریفاتی و سیاسی بود در هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس ارزنه الروم در سال 1259 برای حل اختلاف مرزی با دولت عثمانی بود و دو سال به طول انجامید.
مهم ترین اقدامات امیر کبیر
اگر چه در طول دوران صدارت خویش اقداما ت مهم و اساسی انجام داد اما مهمترین آنها موارد زیر می باشد:
ساختار اداری جامعه به دلیل فسادهایی که در رده های مختلف ایجاد شده بود ساختار فاسدی بود. او برای اصلاح امور اداری ترکیبات مختلفی انجام داد، میزان حقوق اشخاص مزایای مستخدمین دولتی را با توجه به نوع کار افراد تعین و مشخص کرد. با رجال فاسد دربار به شدت برخورد کرد و اگر کسی از چاپلوسی و تملق دست بر نمی داشت به شدت او را مجازات می کرد. قبل از امیر کبیر القاب و عناوین ملاک و زمینه شناخت افراد بود و این کار سبب شده بود که افراد بدون شایستگی مستحق احترام گردیده بودند. که در این دوران امیر کبیر با آنها به شدت برخورد کرد و با یک حرکت انقلابی آنها را حذف کرد.
تنظیم امور مالیاتی کشور
دریافت مالیات ها در همه کشوره ها به منظور تأمین مخارج دولت رواج دارد ولی مهم شرایط و نحوه دریافت آن می باشد، درایران این شیوه نیز رواج داشت منتها تغییر در نوع دریافت آن بود به گونه ا ی که از طبقه ضعیف به زور هزینه هایی به عنوان مالیات دریافت می کردند ، اما کسانی که لازم به پرداخت مالیت بودند ، هزینه ای دریافت نمی شد واین مالیاتها نیز نه تنها در سازندگی کشور خرج نمی شد بلکه به جیب افرادی می رفت که هیچ فکری برای کشور نمی کردند . امیر کبیر توانست با یک اقدامی به موقع جلوی عیش و نوشدرباریان و زیاده خواهی آنها بایستد و کسانی که در اطاف شاه بر اثر بذل و بخشش جمع شده بودند پراکنده سازد.
رواج صنعت
پیشرفت و ترقی در کشوری در تمام زمینه ها نیازمند وجود امکانات و صاحبان صنایع مختلف است . ارتباط بین مؤلفه های فرهنگی اقتصادی در هر جامعه مؤثر است که در این دوران امیر کبیر نیز با این مشکل مواجه بود در ایران خبری از صنعت و پیشرفت نبود و کشارزی ایران در بدترین شرایط قرار داشت. از آنجایی که امیر کبیر به فکر پیشرفت و اقتصاد کشور بود ابتدا از صنعت ملی آغاز کرد و سبب شد که ایران در نمایشگاه بین الملل لندن شرکت نماید و از آن طریق بتواند منسوجات و صنایع دستی خویش را در معرض بازدید کنندگان قرار دهد. از این طریق سبب ترقی گردد.(ایران در عصر ناصر الدین شاه ف محمد حکیمی، ص29)
از جمله اقدامات دیگر امیر کبیر : نشر دانش و فرهنگ از طریق تأسیس دارالفنون ، چاپ کتاب،روزنامه وقایع اتفاقیه و .. مخالفت با کاپیتولاسیون بود .
اگر چه در طول دوران صدارت اقدامات بسیاری انجام داد که کشور را از اضمحلال نجات داد اما بودند اشخاصی که توان و تحمل این تغییرات را نداشتند و حتی وجود شخصی به نام امیر کبیر که مانع از شکست و سقوط مملکت شد را مانعی بر سر مقاصد پلید خود می دانستند لذا در صدد عزل و حتی مرگ او برآمدند به این منظور او را عزل کردند. او به همراه خانواده اش در سال 1268 ه ق به کاشان وارد شد میرزا آقا خان براثر یک نیرنگ نقشه قتل او را از ناصر الدین شاه گرفت و برای اجرا به حاج علی خان فراش باش ملقب به اعتماد السلطنه داد. (داستان هایی از زندگی امیر کبیر ، محمد حکیمی، ص180)
پایان زندگی
سرانجام بعد از چهل روز تبعید در هفدهم ربیع الاول سال 1268ه ق به دست حاج علی خان فراش باشی به قتل رسید. وی دستور داد تا باغ، حمام فین کاشان همه را محاصره کرده و کسی اجازه ورود و خروج نداشته باشد ، امیر کبیر با اینکه نسبت به گذشت امیر چیزهایی اظهار کرد اما او قبول نکرد تا خود امیر نحوه قتلش را پیشنهاد بدهد. (گنجینه ایران، ج1، حسن نراقی، ص323) پس از پایان سخنانش حاج علی خان ، امیر کبیر به دلاک دستور داد که تا رگ های دست او را بزننند سپس میر غضب بر پشت امیر زد تا به زمین افتاد و با یک پارچه در گلوی او قرار دادندو او را خفه نمودند.(امیر کبیر و ایران، فریدون آدمیت، ص729) با مرگ امیر کبیر ، بسیاری از افراد نفس راحتی کشیدند و از آن به بعد خواب راحتی داشتند.