حکم خوردن غذای شبهه ناک
خوردن غذای شبه ناک چه حکمی دارد؟
آیت الله بهجت:
خوردن غذای شبهه ناک و خوردن غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد هر چند جایز است؛ ولی انسان را مریض و از عبادات محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود.
خوردن غذای شبه ناک چه حکمی دارد؟
آیت الله بهجت:
خوردن غذای شبهه ناک و خوردن غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد هر چند جایز است؛ ولی انسان را مریض و از عبادات محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود.
ویژگی ها و برخورد رسول الله(ص) با مردم
واعظ دیلمی در ارشاد القلوب: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم … به هر کس برخورد می نمودند، از بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر، سلام میکردند و اگر به جایی حتی برای خوردن خرمایی خشک دعوت می شدند، آن را کوچک نمیشمردند.
زندگیشان کم هزینه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بی آنکه بخندند، همیشه متبسم بودند.
بی آنکه اخمو باشند، محزون بودند، بی آنکه از خود ذلّتی نشان دهند، متواضع بودند، می بخشیدند ولی اسراف نمی نمودند، دل نازک و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند.
متن حدیث:
کانَ النَّبیُّ صلی الله علیه و آله و سلم … یُسَلِّمُ عَلی مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ کَبیرٍ وَ صَغیرٍ وَ غَنیٍّ وَ فَقیرٍ و لا یُحَقِّرُ ما دُعِیَ اِلَیهِ و لو اِلی خَشفِ التَّمْرةِ وَ کانَ خَفیفَ المَؤونَةِ کَریمَ الطَّبیعَةِ، جَمیلَ المُعاشَرَةِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَیرِ ضِحکٍ، مَحْزونا مِن غَیرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَیْرِ مَذَلَّةٍ، جَوادا مِن غَیْرِ سَرَفٍ، رَقیقَ القَلبِ، رَحیما بِکُلِّ مُسْلِمٍ… ؛
“ارشاد القلوب، جلد 1، صفحه 115″
تأملی در معراج السعاده
ترکیب انسان از جسم و نفس
هر شخصی از دو چیز آفریده شده است. یکی بدن ظاهریش که به آن تن می گویند و از گوشت، پوست، استخوان، رگ و غیر اینها تشکیل شده است که از جنس مخلوقات عالم مادی و از نوع عالم جسمانیات می باشد. اما اصل آن از عناصر چهارگانه ای چون«خاک، آب، باد و آتش» است . به طوری که هر شخصی می تواند با چشم ظاهری آن را ببیند. اما ترکیب دوم «نفس» است که به آن روح، جان، عقل و دل نیز می گویند که آن ذاتی است، از عالم غیر دنیایی و ظاهری به نام ملکوت و گوهری با ارزش از جنس فرشتگان و عقل های قدیسه و از نوع مجردات که ، خداوند بنابر حکمت و قدرت خویش بین آن و بدن ظاهری ارتباط برقرار نموده و او را ملزم به علاقه به بدن کرده و در تن زندانی شده است تا زمان و اجلی معین که در آن هنگام علاقه خود را از بدن قطع نماید و به عالم خود باز گردد. این نفس با چشم ظاهری دیده نمی شود بلکه با بصیرت باطنی پس زمانی که سخن از نفس، روح، جان، عقل، انسان و آدم شود منظور همین نفس می باشد؛ چرا که حقیقت انسان و آدم تنها همین است. بدن وسیله ای است برای نفس که بایدکارها و امورهایی را که مأمور شده انجام دهد. اکنون شناختن حقیقت بدن چیزی است آسان چون از جنس محسوسات و مادیات است و اما نفس چون از جنس مادیات نیست بلکه از جنس مجردات است پس در این عالم قابل شناخت نیست. ??
خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
یکی از شاگردان، بچه ی تازه به دنیا آمده اش را آورده بود نزد آقا تا ایشان اذان و اقامه در گوشش بگوید. یکی از حضار بچه را دیدید و گفت:
من بچه تازه به دنیا آمده را دوست ندارم …اصلا قابل بوسیدن نیستند…
حضرت آقا تا نوزاد را دید، لبخندی بر لبانشان نشست و رو به او گفت: چرا نمی شود؟! … خوب هم می شود بوسید …
نوزاد را در بغل گرفت و دستی بر سرش کشید.بعد در گوشش اذان و اقامه گفت…
براساس خاطره اي از همراهان آقا
سه جایی که خداوند به کمک بندگان می آید
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
هر کس غمی از غمهای دنیا را از مسلمانی برطرف نماید، خداوند غمی از غمهای روز قیامت را از او برطرف کند.
هر کس بر شخص تنگدستی آسان بگیرد، خداوند در دنیا و آخرت بر او آسان گیرد.
و هر کس راز مسلمانی را بپوشاند، خداوند در دنیا و آخرت راز پوش وی شود.
متن حدیث:
قال النبی صلی الله علیه و آله:
مَنْ نَفَّسَ مِنْ مُسْلِمٍ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ الدُّنْیا نَفَّسَ اللّهُ عَنْهُ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ یَوْمِ الْقیامَةِ وَ مَنْ یَسَّرَ عَلی مُعْسِرٍ یَسَّرَ اللّهُ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ مَنْ سَتَرَ عَلی مُسْلِمٍ سَتَرَ اللّهُ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ؛
"نهج الفصاحه، صفحه 723″