سوال
چگونه نگاه اصلاحگرایانه امام عصر (عج) در امتداد اصلاحات امام حسین (ع) است؟
پاسخ :
انسانهای آرمانخواه و اصولگرا، همیشه نسبت به انحراف از مسیر حق حساس هستند و كجرویها را برنمیتابند. در این میان، انحرافات حاكمان به دلیل تأثیرگذاری وسیع و غیرقابل انكار آن بر جامعه، بیشتر، گروه اصولگرا را به فعالیتهای بازدارنده وا میدارد. حركتهای آشكار و نهان امامان شیعه(ع) نیز از همین دیدگاه، قابل تفسیر است.
یكی از اهداف امام حسین(ع) از قیام، ایجاد اصلاحات اساسی در پندارها، گفتارها و رفتارهای نادرست بود؛ چراکه دستگاه اموی، آموزههای دینی را تحریف کرده، برداشتهای شخصی را جایگزین دینِ نبوی و علوی نموده و جامعه را دچار نفاق، دنیا زدگی و فساد کرده بود.
به همین خاطر امام حسین(ع)فرمودند: «قیام من نه برای خوشگذرانی، فساد و ستم است؛ بلكه تنها برای اصلاح[1] امت جدّم و نیز امر به معروف و نهی از منكر است؛ كه این، روش پیامبر و علی(ع) میباشد.»[2]
حضرت مهدی(عج) نیز پس از ظهور، دست به اصلاح كجاندیشیها و كجرویها خواهند زد و بدعتها، خودخواهیها، فسادها، نفاقها و قرائتهای خودخوانده از دین را مورد اصلاح قرار خواهند گرفت. چنانچه رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: «هرگاه خداوند اراده فرماید كه اسلام را عزیز نماید، پشت هر جبار كینه توز را بشكند؛ زیرا او بر هر کاری تواناست و امت را بعد از فسادش اصلاح میكند.»
اصلاح مفاسد، ابتدا به صورت مسالتآمیز و با كار فرهنگی انجام میگیرد؛ اما در صورت عدم موفقیت، به مبارزه رو در رو نیاز دارد. با این بیان، مناسب است برخی از گونههای اقدامات اصلاحی را در دو نهضت امام حسین و امام مهدی(ع) بر شماریم:
الف) گونههای اصلاحگری حسینی
1. اصلاح باطلگرایی
در جایی كه ناراستی و فسادهای گوناگون، نه تنها ناپسند نیست، كه به اندازهای سریان یافته است كه حتی یادی از حق نمیشود، جای دارد كه حقگرایان و حقطلبان، تمام داشتههای خود را برای احیای حق، فدا كنند. به همین جهت، امام حسین(ع) در بیان علت قیام خود، میفرمایند: «آیا نمیبینید كه به حق عمل نمیشود و از باطل نهی نمیگردد؟»[3]
2. اصلاح تبعیض و بیعدالتیها[4]
عدالتخواهی، بانگی است که از سرشت تمامی انسانها، بلند میشود و هیچگاه به خاموشی نگراییده است. تا زمانی که ندای مظلومان در دادخواهی و عدالتطلبی بلند است، جای سكوت برای هیچ انسان آزادهای نیست.
3. اصلاح جامعه
از وظایف مهم رهبران جامعه، تربیت، هدایت و ارشاد مردم است. هنگامی که موتورِ حركتِ جامعه، بر اثر انواع فسادها و بیعدالتیها خاموش گشته، بپاخاستن برای اصلاح آن، یک تكلیف الهی است. بر همین اساس، سید شهیدان(ع) فرمود: «…برای اصلاح در امت جدم قیام نمودهام».[5]
4. اصلاح و پاکسازی حکومت از حاكمان ستمگر
امام حسین(ع) حکومت زمان خود را ظالم میدانست و میفرمود: «…من مرگِ در راه خدا را جز سعادت، و زندگی همراه ستمگران را چیزی جز هلاكت و شقاوت نمیدانم.»[6]
سرانجام گفتار و رفتار امام حسین(ع) باعث شد مردمی که غرق در فساد بودند، بیدار و هوشیار شوند و نسبت به عملکرد بنیامیه در حوزه دین و فرهنگ، اعتراض نمایند و حاكمیت آنها را بر اندازند.
ب) گونههای اصلاحگری مهدوی
1. اصلاح اخلاق مردم
یكی از مهمترین وظایف و اهداف اولیای الهی، رشد و تكامل انسانهاست؛ چنانچه پیامبر خدا(ص) در اینباره فرمودهاند: «من برای رشد و به كمال رساندنِ مكارم اخلاق مبعوث شدم.»
امام مهدی(عج) نیز با وجود آنكه در غیبت به سر میبرد، اما این وظیفه را ترک نكرده است. دعا یكی از ابزارهایی است كه ایشان، به وسیله آن، مردم را به سوی رشد اخلاقی سوق میدهند. شایسته است این نكته را یادآوری كنیم كه برخی از ادعیه، بیشتر برای اصلاح اخلاقِ فردی و برخی دیگر برای اصلاح اخلاقِ اجتماعی است.
از جمله ادعیهای كه از امام زمان(عج) در قالب توقیعات وارد شده است، میتوان به این موارد اشاره نمود:
الف) دعای افتتاح: این دعا توسط محمد بن عثمان بن سعید عمری- نائب خاص امام زمان(عج)- گزارش شده است و خواندن آن در شبهای ماه مبارک رمضان ـ كه ماه خودسازی است ـ بسیار سفارش شده است.
ب) دعای سمات: این دعا در قالب توقیع برای نایب خاص امام، عثمان بن سعید عمری نگاشته شده است و قرائت آن در عصرهای جمعه، مؤكد است.
ج) دعای “اللهم ارزقنا توفیق الطاعه…": این دعا از ادعیه بسیار ارزشمند است و به خواندن و عمل به آن، اهمیت زیادی داده شده است.
د) زیارت ناحیه مقدسه: این زیارت، غمنامه امام زمان برای امام حسین(ع) در روز عاشوراست.
2. اصلاح جامعه از فساد و مُفسد
یكی از وظایف امام، اصلاح جامعه فاسد است كه گاهی به وسیله اصلاح درونیِ افرادِ جامعه صورت میگیرد ـ همچنان كه در مورد قبل، بیان شد ـ و گاه به صورت برخورد عملی و جرّاحی غدد فسادانگیز جامعه؛ و این، همان كاری است كه امام حسین(ع) انجام داد.
3. اصلاح برداشتها و قرائتهای نادرست از دین
تا زمان ظهور، به قدری دین، دچار بدعت و تحریف و قرائتهای خودخوانده از متون دینی خواهد شد كه با وجود آنكه امام زمان(عج) اسلام ناب را ارائه خواهد كرد، مردم، آن را جدید میبینند!
4. اصلاح رابطه مردم با خود، دیگران و خدا
امام علی(ع) در حدیثی فرمودند: «سه چیز است كه سومی ندارد: اگر كسی تمام فكر و توجهش به آخرت باشد، خدا دنیای او را به عهده میگیرد و حل میكند؛ اگر كسی درون خودش را اصلاح كند، خدا ظاهرش را اصلاح مینماید؛ و اگر كسی رابطه خود با خدایش را اصلاح نماید، حضرت حق، رابطه او و مردم را اصلاح می نماید.»[7]
امام عصر(عج) زمینه اصلاح هر سه این روابط را فراهم میكند و همت مردم را در اصلاح آخرت و اصلاح رابطه خود با دیگران قرار میدهد.
5. اصلاح و رفع امتیازات ویژه و رانتخواری
“امتیاز ویژه” عنوانی است كه احتمال سوء استفاده از آن، بسیار زیاد است و به همین خاطر، گاهی آن را معادل رانتخواری یا ویژهخواری میدانند. این موضوع، زمانی اتفاق میافتد كه افراد نزدیک حاكمیت، بدون داشتن استحقاق، امتیازاتی را برای خود قائل شوند.
یكی از برنامههای امام زمان(عج) در راستای بسط عدالت، رفع امتیازات ویژه است؛ چنانچه امام باقر(ع) فرمودند: «وقتی امام عصر(عج) ظهور نماید، ویژهخواری را از بین خواهند برد.»[8]
6. اصلاح سیستم حكومتی از كارگزاران ناصالح
بیشترین نارضایتی از دولتها به خاطر برخورد و عملكرد نادرست كارگزاران فاسد است. حتی اگر حاكمیت، مشروعیت داشته باشد و حاكمان، صالح باشند، كارگزاران ناصالح سبب نارضایتی مردم خواهند شد؛ به همین جهت، یكی از برنامههای امام زمان(عج) بركناری اینگونه افراد است. امام علی(ع) نیز در این باره فرمودهاند: «بدانید وقتی قائم بیاید … حاكمان ستمگر (و ناصالح) را بر كنار میكند…»[9]
پینوشتها:
1- اصلاح یعنی ایجاد خیر و نیكی؛ اصل آن صلح است و صلح چیزی است كه خلاف فساد باشد و میتواند در درون فكر و یا عمل باشد؛ البته بیشترِ كاربرد آن در عمل و رفتار است. (التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج 6، ص 265)
2- بحارالانوار، ج 44، ص 329.
3- الاترون ان الحق لایعمل به وان الباطل لایتناهی عنه». (بحارالانوار، ج 44، ص 381)
4- ارشاد شیخ مفید، ص 204.
5- انی خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی». (بحارالانوار، ج 44، ص 329)
6- انی لا اری الموت الاسعادة الحیاة و مع الظالمین الابرما». (تحف العقول، ص 249)
7- بحارالانوار، ج 68، ص 364.
8- فصلنامه انتظار، شماره 13، ص274 ، به نقل از بحارالانوار، ج52 ، ص 309.
9- بحارالانوار، ج 51، ص 120.