ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

چه چیزهایی مهدویت را تهدید می کند؟

23 آبان 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

#سوال
چه چیزهایی مهدویت را تهدید می کند؟
#پاسخ
مهدویت عبارت است از: باور به وجود حضرت مهدی (عج) به عنوان امام دوازدهم که به مصلحت و امر الاهی فعلاً در پس پرده غیبت بوده و روزی پس از آن که دنیا پر از ظلم و جور شد، ظهور خواهد نمود و دنیا را پر از عدل و داد می نماید و شیعیان آن حضرت در انتظار چنین روزی هستند.
راوی می گوید از امام رضا (ع) انتظار فرج را سؤال کردم، حضرت فرمود: “فرج یکى از گشایش ها است و چه نیکو است صبر کردن و انتظار فرج کشیدن. [1]
هر پدیده ای در عالم آفتى دارد که مایه فساد آن مى‏شود. [2] پس برای حفظ هر پدیده ای از آفت و در نهایت از تباه و نابودی، نخست لازم است آن آفات شناخته شده، سپس جهت رفع و از بین بردن آن همّت گماشت. اموری که به عنوان تهدید مهدویت شمرده می شوند همان آفاتی هستند که می توانند موجب آسیب هر پدیده ای باشند، و این موارد بسیارند که ما تنها به طور مختصر به سه مورد مهمّ آن اشاره می کنیم.
1. در روایتی امام علی (ع) می فرماید: براى هر چیز آفتی است و آفت خیر، همنشین بد است. [3]
اگر بهترین قانون به دست مجریان ناشایست قرار بگیرد، اگر گرانبهاترین اشیا به دست نااهلان گرفتار شود، نه از قانون خبری خواهد بود و نه از آن چیز باارزش. مهدویت نیز از این قاعده و قانون مستثنا نخواهد بود، مدعیان دروغین همان افراد فاسد، شیاد و نااهلی هستند که با تمسک به گوهر گرانبهای مهدویت، آن را با آفت ادعادی سخیف خود مورد آسیب و تهدید قرار داده و دست آویزی برای دشمنان شیعه و وهابیت قرار می دهند. البته خود این ادعاها دلیل بر واقعیت این باور و عقیده است؛ چرا که همیشه جعل به دنبال واقعیت است و الّا همان طور که مثلاً اسکناس 7000 تومانی هیچ وقت جعل نشد همین طور نباید ادعای مهدویت می شد.

2. جهل: یکی از اموری که همیشه حقیقت ها را تهدید می کند جهل و ناآگاهی دوستان است که موجب آسیب خواهد شد.

امام علی (ع) می فرماید: “دو کس پشت مرا شکستند: عالم بى‏بند و بار، و جاهل عبادت پیشه؛ آن با پرده درى به عقائد مردم آسیب مى‏رساند، و این با عبادت ابلهانه مردم را مى‏فریبد".‏ [4]

امروزه به وضوح خطر دوستان ناآگاه و جاهل را مشاهده می کنیم که به اسم انتظار چه آسیب هایی بر تفکر مهدویت وارد نمودند. آنهایی که به اسم انتظار در مقابل ظلم و ستم سکوت نمودند و آب به آسیاب دشمنان ریختند. و یا هر چند وقت با دیدن چند علامت به ظاهر نشانه ظهور، منتظران را با تعیین تاریخ به ظهور قریب الوقوع آن حضرت نوید می دهند که این گونه تعیین وقت ها علاوه بر این که در روایات ما مورد نکوهش قرار گرفته، بلکه موجب دلسردی و ناامیدی منتظران واقعی ایشان (عج) خواهد شد.
فضیل بن یسار می گوید به امام باقر (ع) عرض کردم براى این کار (ظهور امام زمان) وقتى هست؟ فرمود: وقت تعیین‏کنندگان دروغ می گویند- تکرار می کنم- وقت‏ تعیین‏کنندگان دروغ می گویند، همانا موسى (ع) هنگامى که بنا به دعوت پروردگارش بیرون رفت به آنان سى روز وعده داد و چون خداوند بر آن سى روز ده روز افزود قومش گفتند: وعده‏اى که موسى به ما داده بود بر خلاف شد و کردند آنچه کردند. [5]
ج. دنیا پرستی: بدون تردید آن که عاشق واقعی است نه تنها از معشوقش بی گانه نیست که صد البته خودش را با معشوقش تطبیق داده و به رنگ او در می آید. [6] از این رو است که گفته اند منتظر مصلح خودش باید صالح باشد.
“انتظار” معمولا به حالت کسى گفته مى‏شود که از وضع موجود ناراحت است و براى ایجاد وضع بهترى تلاش مى‏کند؛ مثلاً، بیمارى که انتظار بهبودى مى‏کشد، یا پدرى که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیمارى و فراق فرزند ناراحتند و براى وضع بهترى مى‏کوشند.
همچنین تاجرى که از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن‏ بحران اقتصادى مى‏باشد این دو حالت را دارد “بی گانگى با وضع موجود” و “تلاش براى وضع بهتر". بنابر این مسئله انتظار حکومت حق و عدالت “مهدى” و قیام مصلح جهانى در واقع مرکب از دو عنصر است، عنصر “نفى” و عنصر"اثبات” عنصر نفى همان بی گانگى با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهترى بودن است. و اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشه‏دار حلول کند سرچشمه دو رشته اعمال دامنه‏دار خواهد شد. این دو رشته اعمال عبارت اند از ترک هر گونه همکارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد و حتى مبارزه و در گیرى با آنها از یک سو، و خود سازى و خود یارى و جلب آمادگی هاى جسمى و روحى و مادى و معنوى براى شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانى و مردمى از سوى دیگر. و خوب که دقت کنیم مى‏بینیم هر دو قسمت آن سازنده و عامل تحرک و آگاهى و بیدارى است. [7]

:books:
[1] بروجردى، سید محمد ابراهیم‏، تفسیر جامع، ج‏3، ص: 293 و 294، انتشارات صدر، تهران‏، چاپ ششم ، 1366 ش‏ ‏.

[2] پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص، 632، ح 2255، ناشر دنیاى دانش‏،
تهران‏، چاپ چهارم‏، 1382 ش‏.

[3] تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، ص : 431، 9843، انتشارات دفتر تبلیغات، قم، 1366 هـ ش.

[4] کراجکی، ابو الفتح، معدن‏الجواهر، ص 26، کتابخانه مرتضویه، تهران، 1394 هـ ق.

[5] فهرى زنجانى، سید احمد، غیبت نعمانى، فهرى، ص 346 و 347، ناشر دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، چاپ چهارم، 1362 ش.

[6] در شعری منسوب به امام صادق (ع) می خوانیم که می فرماید: لو کان حبّک صادقاً لأطعته لأنّ المحبّ لمن یحبّ مطیع.

[7] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏7، ص 381 و 382، ناشر دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، چاپ اول، 1374 ش.

 2 نظر

اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب؟

16 آبان 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

#سوال
اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب؟
#پاسخ
قبل از پاسخ به این سؤال می بایست نخست مفهوم و تصویر روشنی از آن دو واژه به دست آوریم تا بتوانیم به پاسخ سؤال فوق برسیم.
همانطور که می دانیم دین در یک تقسیم بندی به اصول و فروع دین تقسیم می شود و منظور از اصول دین، در این تقسیم، هر گونه اعتقاد معتبر دینی است که مربوط به بینش و شناخت خدا و جهان و انسان می شود، و منظور از فروع دین احکام عملی است که وظایف فردی و اجتماعی پیروان آن دین را بیان می کند. به عبارت دیگر منظور از اصول دین، اساسی ترین و زیربنایی ترین امور اعتقادی است، در مقابل سایر امور اعتقادی که نسبت به آنها جنبه تبعی و فرعی دارند، آن اصول عبارت اند از: توحید، نبوت و معاد - که ادیان الهی در سه اصل فوق مشترکند - که این اصول در حقیقت پاسخی به روشن ترین سؤالات فکری انسانند. طبیعی است که انکار هر یک از این سه اصل، موجب خروج از دین و اثبات کفر است.

اما اصول مذهب عبارت از این است که گاهی پیروان یک مکتب که در اصول بنیادی دین با یکدیگر مشترکند، برداشت ها و تلقیات مختلفی از دستورات و پیام های دینی دارند، که موجب پیدایش روش های مختلفی در دین می شود. این برداشت ها و طرز تفکر خاص از مکتب - با حفظ اصول و وجوه اشتراک - را اصول مذهب می گویند. عدم اعتقاد به این اصول موجب خروج از دین نمی شود، بلکه موجب خروج از آن طرز تفکر و برداشت خاص می شود؛ مثل اعتقاد به عدل و امامت، که عدل از امور اعتقادی تابع توحید و امامت تابع نبوت است. از این رو است که می بینیم مذاهب مختلفی پدید آمده همچون شیعه و سنی که هر کدام طرز تفکر خاصی نسبت به امامت دارند.
اعتقاد به رجعت از اصول دین نیست و معتقد نبودن به آن هم موجب کفر و خروج از دین نمی باشد، بلکه از اصول مذهب امامیه است. به طوری که اعتقاد به اصل رجعت گروهی از مؤمنان و کافران به دنیا پیش از قیامت، ضروری است. هر چند که باور داشتن جزئیات مسائلی که در رجعت اتفاق می افتد لازم و ضروری نیست.
به هر حال اعتقاد به رجعت همسنگ اعتقاد به صراط و میزان است. مرحوم «شُبَّر» در این باره می گوید:
«اصل رجعت، حق است و شبهه ای در آن نیست و عدم اعتقاد به آن موجب خروج از جرگه مؤمنان و شیعیان می شود. چرا که رجعت از امور ضروری مذهب شیعه بوده و روایاتی که در مورد صراط و میزان و غیر آن دو به دست ما رسیده است، از جهت تعداد و نیز صحت مدارک و وضوح دلالت، افزونتر از روایات رجعت نیست.
با آنکه اعتقاد به صراط و میزان و جز آنها ضروری است، اما، باید توجه داشت که اختلاف و بینش های متفاوت در جزئیات مسأله رجعت، ضرری به اصل آن نمی زند، همانطور که برداشت های متفاوت در ویژگی های صراط و میزان در اصل آن خدشه وارد نمی سازد»
:books:
اصول عقائد، سید عبدالله شُبَّر

 2 نظر

چگونه ممکن است ظهور ناگهانی باشد درحالی‌که علایم آن در روایات بیان شده است؟

02 آبان 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

#سوال
چگونه ممکن است ظهور ناگهانی باشد درحالی‌که علایم آن در روایات بیان شده است؟
#پاسخ
بنا بر بعضی از روایات، ظهور و قیام حضرت ‌مهدی‌ علیه‌السلام ناگهانی خواهد بود و این از عنایات خداوند است تا دشمنان را غافلگیر کند و مانع تدبیر آنها در مقابل امام زمان شود. در پایان توقیعی که از ناحیه مقدسه به شیخ مفید‌ رحمه‌الله رسیده، چنین آمده است: «هرکس باید کاری کند که محب ما را به خود جذب کند و از کاری که موجب ناخشنودی و خشم ما می‌شود، دوری کند. همانا امر ما یک‌دفعه و ناگهانی اتفاق خواهد افتاد».[۱]
علائم نزدیک به ظهور حضرت ‌مهدی‌ علیه‌السلام، مانند ندای آسمانی و فرورفتن زمین بیداء با اهلش، برای آگاهی مخلصان و مؤمنان است تا از نزدیکی ظهور آگاه شوند؛ بنابراین ظهور برای آنها ناگهانی نخواهد بود اما برای دشمنان حضرت‌ مهدی علیه‌السلام امری است ناگهانی تا آن حضرت بتواند با استفاده از غفلتی که خداوند در آنها قرار می‌دهد، به مقاصد عالی خود ـ که همان سلطه بر ظالمان و گسترش عدل و داد است ـ دست یابد.
:books:
۱. احتجاج، طبرسی، ج۲، ص۳۲۴.
جنبش سایبری 313

 نظر دهید »

اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب؟

18 مهر 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

#سوال
اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب؟
#پاسخ
قبل از پاسخ به این سؤال می بایست نخست مفهوم و تصویر روشنی از آن دو واژه به دست آوریم تا بتوانیم به پاسخ سؤال فوق برسیم.

همانطور که می دانیم دین در یک تقسیم بندی به اصول و فروع دین تقسیم می شود و منظور از اصول دین، در این تقسیم، هر گونه اعتقاد معتبر دینی است که مربوط به بینش و شناخت خدا و جهان و انسان می شود، و منظور از فروع دین احکام عملی است که وظایف فردی و اجتماعی پیروان آن دین را بیان می کند. به عبارت دیگر منظور از اصول دین، اساسی ترین و زیربنایی ترین امور اعتقادی است، در مقابل سایر امور اعتقادی که نسبت به آنها جنبه تبعی و فرعی دارند، آن اصول عبارت اند از: توحید، نبوت و معاد - که ادیان الهی در سه اصل فوق مشترکند - که این اصول در حقیقت پاسخی به روشن ترین سؤالات فکری انسانند. طبیعی است که انکار هر یک از این سه اصل، موجب خروج از دین و اثبات کفر است.

اما اصول مذهب عبارت از این است که گاهی پیروان یک مکتب که در اصول بنیادی دین با یکدیگر مشترکند، برداشت ها و تلقیات مختلفی از دستورات و پیام های دینی دارند، که موجب پیدایش روش های مختلفی در دین می شود. این برداشت ها و طرز تفکر خاص از مکتب - با حفظ اصول و وجوه اشتراک - را اصول مذهب می گویند. عدم اعتقاد به این اصول موجب خروج از دین نمی شود، بلکه موجب خروج از آن طرز تفکر و برداشت خاص می شود؛ مثل اعتقاد به عدل و امامت، که عدل از امور اعتقادی تابع توحید و امامت تابع نبوت است. از این رو است که می بینیم مذاهب مختلفی پدید آمده همچون شیعه و سنی که هر کدام طرز تفکر خاصی نسبت به امامت دارند.

اعتقاد به رجعت از اصول دین نیست و معتقد نبودن به آن هم موجب کفر و خروج از دین نم باشد، بلکه از اصول مذهب امامیه است. به طوری که اعتقاد به اصل رجعت گروهی از مؤمنان و کافران به دنیا پیش از قیامت، ضروری است. هر چند که باور داشتن جزئیات مسائلی که در رجعت اتفاق می افتد لازم و ضروری نیست.

به هر حال اعتقاد به رجعت همسنگ اعتقاد به صراط و میزان است. مرحوم «شُبَّر» در این باره می گوید:

«اصل رجعت، حق است و شبهه ای در آن نیست و عدم اعتقاد به آن موجب خروج از جرگه مؤمنان و شیعیان می شود. چرا که رجعت از امور ضروری مذهب شیعه بوده و روایاتی که در مورد صراط و میزان و غیر آن دو به دست ما رسیده است، از جهت تعداد و نیز صحت مدارک و وضوح دلالت، افزونتر از روایات رجعت نیست.

با آنکه اعتقاد به صراط و میزان و جز آنها ضروری است، اما، باید توجه داشت که اختلاف و بینش های متفاوت در جزئیات مسأله رجعت، ضرری به اصل آن نمی زند، همانطور که برداشت های متفاوت در ویژگی های صراط و میزان در اصل آن خدشه وارد نمی سازد»
:books:
اصول عقائد، سید عبدالله شُبَّر، بحث رجعت.
خبرگزاری رسمی حوزه

 نظر دهید »

زیارت امام زمان (ع) در روز جمعه

11 مهر 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

زیارت امام زمان (ع) در روز جمعه

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ، عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ، أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ، وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ

سلام بر تو اي حجّت خدا در زمينش، سلام بر تو اي ديده خدا در ميان مخلوقاتش، سلام بر تو اي نور خدا كه رهجويان به آن نور ره مي يابند، و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مي شود، سلام بر تو اي پاك نهاد و اي هراسان از آشوب دوران، سلام بر تو اي همراه خيرخواه، سلام بر تو اي كشتي نجات، سلام بر تو اي چشمه حيات، سلام بر تو، درود خدا بر تو و بر خاندان پاكيزه و پاكت، سلام بر تو، خدا در تحقق وعده اي كه به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرمايد، سلام بر تو اي مولاي من، من دل بسته تو و آگاه به شأن دنيا و آخرت توأم، و به دوستي تو و خاندانت به سوي خدا تقرّب مي جويم، و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار مي كشم

وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ، وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ، يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ، هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ، وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ، وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ، وَ أَنَا يَا مَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ، وَ أَنْتَ يَا مَوْلايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ، وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ، فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.

و از خدا درخواست مي كنم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستد، و مرا از منتظران و پيروان و ياوران تو در برابر دشمنانت، و از شهداي در آستانت در شمار شيفتگانت قرار دهد، اي سرور من، اي صاحب زمان، درودهاي خدا بر تو و برخاندانت، امروز روز جمعه و روز توست، روزي كه ظهورت و گشايش كار اهل ايمان به دستت در آن روز و كشتن كافران به سلاحت اميد مي رود، و من اي آقاي من در اين روز ميهمان و پناهنده به توأم، و تو اي مولاي من بزرگواري از فرزندان بزرگواران، و از سوي خدا به پذيرايي و پناه دهي مأموري، پس مرا پذيرا باش و پناه ده، درودهاي خدا بر تو و خاندان پاكيزه ات.

سيّد بن طاووس فرموده: من پس از اين زيارت به اين شعر تمثل مي جويم و به آن حضرت اشاره نموده، مي گويم:

نَزِيلُكَ حَيْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِكَابِي وَ ضَيْفُكَ حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْبِلادِ

در هر كجا و بر سر هر خوان من ميهمان توام اى صاحب الزّمان

 نظر دهید »

نکته های دعای عهد

28 شهریور 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

نکته های دعای عهد
1- علاقه به امام زمان بايد جمعي باشد
در دعاي عهد داريم که: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات‏»????
به امام زمان ابلاغ کن، از طرف چه كسي؟ «عَنْ جَمِيعِ» از طرف همه‌ مؤمنين و مؤمنات «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات‏» اين خودش يک مطلب مهمي است
2- امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند
وقتي زيارت مي‌رويم بگوييم که اين زيارت به نيابت از همه‌ي مؤمنين و مؤمنات. صدقه مي‌دهيم بگوييم دفع بلا از همه‌ي مؤمنين و مؤمنات بشود نگوييم خدايا، مؤمنيني که در اين مسجد نماز خواندند بيامرز. حالا مؤمنيني که در مسجد ديگر نماز خواندند چه؟ همه را بگو.
چرا مي‌گويي: خدايا کساني که در اين هيأت سينه زده‌اند. چقدر تنگ نظر هستي! چقدر فکر کوچک است. مگر تو منتظر امام بين المللي نيستي؟ امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند. کسي که منتظر اصلاح عمومي است، بايد خودش هم عمومي فکر کند. خودم و بچه‌ام و هيأت‌ام و مسجدم و برايش هيچ فرقي نکند. «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»
3- علاقه‌ به امام زمان ارواحنا له الفداء بدون مرز است
اين علاقه بدون مرز، از کجاي دعاي عهد فهميده مي‌شود؟
اين جمله كه مي‌گويد: «فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» در مشرق‌ها و مغرب‌ها، «وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا» زمين‌هاي هموار و کوهستاني، «وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا» دريا و خشکي،

ببينيد اين دعا چقدر سازنده است. چه اصراري داريم که بگوييم من چه هستم و من چه هستم؟ همه، دريا و خشکي. سطحي و کوهستاني، مشرق و مغرب، علاقه بدون مرز. خيلي قشنگ است.

شريک کردن والدين در دعا و زيارت براي امام زمان ارواحنا له الفداء
در دعاي عهد مي‌گوييم اي امام زمان سلام مي‌کنم از طرف خودم، و از طرف «والِدَيَّ» پدر و مادرم و «وُلدي» فرزندانم؛ يعني هم نسل گذشته، هم نسل آينده را در نظر مي‌گيريم.

4- چه مقداربه امام زمان ارواحنا له الفداء صلوات بفرستيم؟
اين دعا مي‌گويد که: «وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّه‏ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِه‏» به مقدار وزن عرش خدا و به مقدار کلمات الهي، «وَ مُنْتَهَى رِضَاه‏» به اندازه آخرين درجه‌ي رضايت او، «وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ» ‏به عدد آنچه کتاب شمارش کرده، «وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُه» به عدد علمت،
يعني مهدي جان! اي امام زمان، سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هرچه خدا بر آن علم دارد… به تو سلام و درود مي‌فرستم.
5- اعلام هر روزه علاقه به امام زمان
يک کسي هرروز زنگ مي‌زند که آقا دوستت دارم. مي‌گويد: «اللَّهُمَّ أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْم وَ فِي کُلِّ يَوم» مهدي جان، امروز و هر روز، «اُجَدِّدُ» يعني بيعتم را تجديد مي‌کنم.
6- علاقه‌ رو به رشد
علاقه‌ي رو به رشد، يعني چه؟ مي‌گويد: «عَهْداً» بعد از عهداً مي‌گويد «وَ عَقْداً» بعد از عقداً مي‌گويد «وَ بَيْعَةً» الله اکبر! چه خبر است؟ مهندسي‌اش را مي‌بينيد.

عهد يعني تعهد، در دعاي عهد مي‌گوييم: اي امام زمان سلام و صلوات بر تو، اين سلام من عهد است.يعني با تو تعهد مي‌کنم. تعهد مي‌کنم يعني قرارمي‌گذارم بين خودم وخدا،بعد مي‌گويد: «عهد» کم است. پررنگش کن، «عقد».

دو نفر ممکن است با هم عهد ببندند، وعده داشته باشند، اما به هم گره نخورند. «عقد» يعني گره. ممکن است عهد باشد، عقد هم باشد،اما تسليم نباشد.مي‌گويد: «وَ بَيْعَةً»، تسليم است. يعني باز هم پررنگش مي‌کند. «عهداً» تعهد با حضرت مهدي ارواحنا له الفداء، «عقداً» عقد با امام زمان ارواحنا له الفداء، «وَ بَيْعَةً» بيعت کنيد با او و تسليم شويد.
7- علاقه‌ افتخارآميز
چقدر خوب است اين تابلو شود. علاقه‌ حتمي، مي‌گويد: «فِي رَقَبَتِي» يعني به گردن من، «رَقَبَ» يعني گردن. ممکن است کسي علاقه داشته باشد ولي افتخار نکند. مي‌گويد: نه، علاقه‌ افتخار آميز.
8-علاقه همراه با همه‌ مراحل
در دعاي عهد مي‌گويد: «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ»
تمام مراحل حضور را داشته باشم. آخر گاهي وقت‌ها انسان يک کسي را دوست دارد در حدي که مثلاً يک ميليون به او وام بدهد. ولي مي‌گويد: همسفر باشم، مي‌گويد: نه، همسفر نه، بابا اين پول را بگير و خودت برو. عقب ما نيا. گاهي يک کسي مي‌گويد: عقب من بيا، پولت نمي‌دهم اما مي‌خواهي بيايي در ماشين سوار شو تو را ببريم. يعني از يک جهت يک جايي پررنگ است، يک جايي کمرنگ است.

دعا مي‌گويد: خدايا قرار بده مرا «أَنْصَارِهِ»، «وَ أَشْيَاعِهِ»، شيعه يعني دنباله رو يعني من دنبال تو هستم، «انصار» و نصرت در جايي است که نياز به کمک هست.
«وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ»

از تو دفاع مي‌کنم. اگر کسي بگويد بالاي چشمت ابرو است، برخورد مي‌کنم. «وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ» ما اجازه نمي‌دهيم که کسي جسارت کند. غيرت ديني داريم. تعصب داريم و افتخار هم مي‌کنيم. اينکه مي‌گويند: تعصب بد است.
آدم متعصبي است، تعصب در کار شخصي بد است. تعصب روي لهجه، فارس از فارس، ترک از ترک، لر از لر، عرب از عرب، عجم از عجم، اين تعصب‌ها بد است. يعني به خاطر لهجه کمکش مي‌کنم. به خاطر همشهري گري تعصب مي‌کنم.

در انتخابات مي‌گويم چون اين همشهري من است. فاميل من است. همسايه‌ من است. اين تعصب‌ها بد است. اما اگر فهميدي يک چيزي حق است، ديگر، باقي‌ها باطل است. آنجا که حق است بايد تعصب داشته باشي.

انحصار طلبي در حق خوب است. اولين انحصار طلب، خود خداست. چون مي‌گويد: «لا اله» هيچکس را قبول ندارم، «الا الله»! جز خدا، باقي‌ها را دور بريز.
علاقه‌ عاشقانه
در دعا مي‌گويي: «طَائِعاً غَيْرَ مُکْرَهٍ» يعني مهدي جان، من که در دعاي عهد با تو سلام مي‌کنم، از روي عشق زيارت مي‌کنم نه روي اکراه!
9-علاقه و عمل در خط رضايت او
«عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک‏» يعني مهدي جان من را از شيعيان قرار بده، منتها طبق آن چيزي که تو گفتي. هر استقامتي مهم نيست. استقامتي مهم است که «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/۳۰) استقامت براساس الله باشد. اين مهم است.
«کَما أُمِرْت‏» (هود/۱۱۲) يعني همانطور که مأمور هستي. يعني طبق امر ما استقامت کن نه طبق يکدندگي و لجبازي و سليقه. اگر کسي يک سليقه‌اي داشت و روي سليقه‌اش هم استقامت کرد، اين استقامت نيست، يکدندگي است.
استقامتي ارزش دارد «کَما أُمِرْت‏»، که طبق مأموريت باشد. استقامتي ارزش دارد که در خط خدا و رسول خدا و ولي خدا باشد: «عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک‏».
منبع:
حجت‌الاسلام والمسلمين محسن قرائتي
برگرفته از مجله امان شماره 42
پایگاه جامع امامزادگان و بقاع متبرکه

 2 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 14
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟