ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

شهیده بتول چراغچی

21 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی


شهیده بتول چراغچی
شهیده بتول چراغچی نامی آشنا برای همه مردم ایران است،وی درسال 1306 متولد شد و دارای 5 فرزند دختر و 2 پسربود. همیشه به خانواده خود می گفت: من طاقت از دست دادن شماها را ندارم. خدا کند اگر قرار است یکی از شما شهید شوید قبل از آن من بروم. آن قدر در زمان رضاخان صف بی نانی و سختی معاش مردم را دیده بود که دیگر تحمل نداشت.از تاریخ کشف حجاب و سختیهایی که دراین راه کشیدند تا حجاب خود را تا به امروز حفظ کنند، از بیرون رفتنهای شبانه برای درامان ماندن از دست سربازان رضا خان، از زندانی شدن و در خانه و… را برای دخترش بازگو میکرد.


اظهار میکرد: دیگر تحمل ندارد آن روزها تکرار شود.آرزو داشت پیروز شوند. او می دانست اگر پیروز نشوند آنها هر کار که بتوانند با مردم انجام می دهند و معتقد بود ما باید آن قدر برویم، آن قدر خون بدهیم تا پیروز شویم.

 شهادت

راهپیمایی به هم ریخته بود،عده ای می گفتند برگردید خطرناک است حالا هلی کوپترها هم تیراندازی می کردند. تیراندازی شدید شده بود. رفت کنار یک ماشین ایستاد، تانک با سرعت زیاد از سمت چهارراه به سمت شهیده پیچید. جوانها روی تانک ریخته بودند تا شاید جلوی حرکت آن را بگیرند اول به سمت وسط بولوار سرعت گرفت. لحظه بسیار سختی بود.بتول چراغچی شهید شد، پوست صورتش جمع شده بود.
ایشان در سن 51 سالگی در تاریخ 10/10/57 درمبارزه با نظام ستمشاهی درراهپیمایی مشهد مقدس شربت شیرین شهادت را نوشید.
شهیده بتول چراغچی شهادت پسرش را ندید،ایشان همان طور که دوست داشت، قبل از امیرمحمد (پسرش) شهید شد.امیر محمد بعد از 5 دختر به دنیا آمده بود. همه علاقه عجیبی به او داشتند و او را امیرتاج صدا می زدند. امیرمحمد از کوچکی با دوستان خود به راهپیمایی می رفت. با اینکه برای مادرش خیلی عزیز بود، اما شهیده هیچ وقت از رفتن او ناراحت نبود. او صبح می رفت راهپیمایی و پخش اعلامیه و شب می آمد.
ایشان به فرزندان خود تأکید کرده بود که هر جور هست ما باید پیروز شویم، اگر چه خیلی کشته بدهیم، اگر چه زمان مبارزه طولانی شود، اما باید پیروز شویم!

منبع” بانوان شهید استان خراسان رضوی

 نظر دهید »

نظر امام خامنه ای(مدظله العالی) در مورد مادران شهدا

21 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

نظر امام خامنه ای(مدظله العالی) در مورد مادران شهدا
در جامعه ما، مادراني با اين خصوصيات كه از پدرها بهتر و قويتر و آگاهانه ‏تر ايستادند، در اين ميدان بسيارند. اين همان تربيت اسلامي است؛ اين همان دامان پاك و مطهّر و نوراني فاطمه زهرا سلام‏اللَّه ‏عليهاست. شما دخترانِ فاطمه هستيد؛ فرزندان فاطمه زهرا هستيد؛ دنبال ره‏روان فاطمه زهرا هستيد.
اميدوارم كه انوار مقدّس ولايت و معنويت و معرفت، دلهاي همه شما را روشن كند و روزبه ‏روز در جهت حفظ هويّت اسلامي، زنان مسلمان گامهاي بلندتر و بهتري بردارند و روح مطهّر امام راحل - كه اين راه را به روي زنان ما باز كرد - مشمول الطاف و تفضّلات الهي باشد و ان‏شاءاللَّه ادعيّه زاكيّه حضرت ولي‏عصر ارواحنافداه شامل همه شما خواهران گرامي و عزيز من باشد.

 بيانات مقام معظم رهبري30/06/1379
منبع : روزنامه جمهوري اسلامي

 نظر دهید »

سیره رفتاری امام خمینی(ره) با همسر

21 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

سیره رفتاری امام خمینی(ره) با همسر
بنیانگذار جمهوری‌اسلامی که تا مرز عصمت پیش رفت و نمونه بارز و عینی انسانی الهی و ملکوتی بود و در تمامی شؤون زندگی، طبق احکام و دستورات دینی عمل می‌نمود، از جمله نوادر روزگار ما بود که چه در کل جامعه و فرآیند انقلاب و چه در زندگی خصوصی و خانوادگی خود برخوردی توأم با اکرام و احترام با زنان و دختران داشت که پرداختن به امّا در این اجمال اشاره‌ای مختصر به نحوه برخورد ایشان با همسر و دخترانش در کانون خانواده‌، ما را در تفهیم هر چه بهتر و بیشتر لزوم و ضرورت تکریم بانوان یاری خواهد نمود.
همسر بزرگوار امام خمینی قدس‌سرّه در مورد نحوه برخورد حضرت امام(ره) با ایشان می‌گوید:
حضرت امام به من خیلی احترام می‌گذاشتند و خیلی اهمیت می‌دادند. هیچ حرف بد یا زشتی به من نمی‌زدند … امام حتی در اوج عصبانیت هرگز بی‌احترامی و اسائه ادب نمی‌کردند. (امام در هنگام ناهار یا شام) غذا را شروع نمی‌کردند؛ به بچه‌ها هم می‌گفتند: صبر کنید تا خانم بیایند … حضرت امام [کارهای خانه] جارو کردن و ظرف شستن و حتی شستن روسری بچه خودمان را هم وظیفه من نمی‌دانستند و اگر به جهت نیاز گاهی به این کارها دست می‌زدم، ناراحت می‌شدند و آن را به حساب نوعی اجحاف نسبت به من می‌گذاشتند. حتی وقتی وارد اتاق می‌شدم، به من نمی‌گفتند: «در را پشت سرتان ببندید» صبر می‌کردند تا بنشینم و بعد خودشان بلند می‌شدند و در را می‌بستند… امام در مسایل خصوصی زندگی من دخالت نمی‌کردند… هر طوری که دوست داشتم، زندگی می‌کردم. به رفت و آمد با دوستانم کاری نداشتند…


به احمدجان خیلی سفارش (مرا) کردند. به او گفتند: خیلی مواظب [مادرت] باش. من نتوانستم تلافی کنم و تو تلافی کن.»
خانم فریده مصطفوی، دختر امام تأکید می‌کند:«هیچ وقت ما ندیدیم ایشان[امام] به خانم بگویند «فلان کار را انجام بده» و یا حتی «یک چای برای من بریز»… خیلی به ایشان[مادرم] اظهار محبّت و علاقه می‌کردند و مقید بودند این اظهار محبّت و علاقه را جلوی ما فرزندان هم علنی کنند. امام احترام فوق‌العاده برای خانم قائل بودند… در طول شصت سال زندگی، هیچ وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند… در شرایط سخت روزهای آخر، هر وقت چشم باز می‌کردند، اگر قادر به صحبت بودند، می‌گفتند: خانم چطورند؟… اگر روزی خانم غذا را تهیه می‌کردند، هر چقدر هم که بد می‌شد، کسی حق اعتراض نداشت و امام از آن غذا تعریف می‌کردند. امام به ما می‌گفتند: هیچ کس مادر شما نمی‌شود.»
:books: پا به پای آفتاب، ج 1، صص 92و 97.

 نظر دهید »

سیره سیاسی امام موسی کاظم(ع)

20 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

سیره سیاسی امام موسی کاظم(ع)
برخی منابع گفته‌اند امام کاظم به شیوه‌های مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید می‌کرد و می‌کوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند.[1] موارد زیر را می‌توان از نمونه‌های تلاش او برای بی‌اعتبار کردن عباسیان برشمرد:
حاکمان زمان امام موسی کاظم(ع)
هارون الرشید ۱۷۰-۱۹۳ق
هادی عباسی ۱۶۹ق
مهدی عباسی ۱۵۸-۱۶۹
منصور دوانیقی ۱۳۶-۱۵۸ق
امامت امام موسی کاظم(ع) ۱۴۸-۱۸۳ق

او در مواردی که خلفای عباسی با انتساب خود به پیامبر(ص) در صدد مشروعیت‌بخشی به حکومت خود بودند، نسب خود را مطرح می‌کرد و نشان می‌داد که او از عباسیان به پیامبر(ص) نزدیک‌تر است. از جمله در
گفت‌وگویی که میان او و هارون عباسی رخ داد، امام کاظم(ع) با تکیه بر آیاتی از قرآن از جمله آیه مباهله، انتساب خود به پیامبر را از طریق مادرش حضرت زهرا(س) اثبات کرد.[2][3] هنگامی‌که مهدی عباسی رد مظالم می‌کرد، امام کاظم(ع) فدک را از او مطالبه کرد.[4] مهدی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند و امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری می‌کرد.[5] امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش می‌کرد، از جمله صفوان جمال را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد.[6] در عین حال از علی بن یقطین که در حکومت هارون الرشید، عهده‌دار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند.[7] با این وجود، از موسی بن جعفر(ع) مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشده است. او اهل تقیه بود و شیعیان را نیز به رعایت آن سفارش می‌کرد. به عنوان مثال، در نامه‌ای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت.[8] بر پایه روایتی هنگامی که هارون او را احضار کرد، فرمود: «چون تقیه در برابر حاکم واجب است، پیش هارون می‌روم». او همچینن هدایای هارون را، برای ازدواج آل ابی‌طالب و جلوگیری از قطع نسل آنان می‌پذیرفت.[9] حتی امام کاظم (ع) در نامه‌ای از علی بن یقطین خواست مدتی به شیوه اهل‌سنت وضو بگیرد تا خطری او را تهدید نکند.[10]
منبع:
1.جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۴۰۶.
2.صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵.
3.شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵.
4.طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۹.
5.قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ص۴۷۲.
6.کشّی، رجال، ص۴۴۱.
7.کشّی، رجال، ص۴۳۳.
8.مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۳۴.
9.صدوق، عیون اخبارالرضا، ج۱، ص۷۷.
10.مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۷-۲۲۸.

 2 نظر

صبر

20 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی
صبر

صبر
امام موسی کاظم (ع) می فرمایند:
إصبِر عَلَی طَاعَهِ الله و إصبِر عَنِ مَعاصِی الله، فإنّما الدُّنیا ساعَه، فَما مَضی مِنها فَلَیس تَجِد لَهُ سُرورا و لا حُزناً، و مَا لَم یَاتِ مِنها فَلیسَ تَعرِفُه، فَاصبِر عَلی تِلکَ السّاعَهِ الَّتِی أنت فِیها فَکَأنَّکَ قَد اغتَبَطَت
بر طاعت خدا صبر کن، از معاصی خدا صبر کن، دنیا همان ساعتی است، آن چه رفته نه شادی دارد و نه غم، آن چه نیامده ندانی که چیست؟ به همان ساعتی که در آنی صبر کن هم چنان باشد که تو رشک برده شده ای.

منبع:  تحف‌العقول، ص ۴۱۷،

 نظر دهید »

ولادت امام موسی کاظم (ع) تبریک و تهنیت

20 مرداد 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی
ولادت امام موسی کاظم (ع) تبریک و تهنیت
 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 73
  • 74
  • 75
  • ...
  • 76
  • ...
  • 77
  • 78
  • 79
  • ...
  • 80
  • ...
  • 81
  • 82
  • 83
  • ...
  • 151
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟