اشعار و معرفی شهید رمضان آفتابی
شهید رمضان آفتابی فرزند علی ولادت 1337 مشکان شهادت 19/10/1359 جاده ماهشهر آبادان محل خاکسپاری: گلزار شهدا
شهر مشکان دو اولین دارد
کز خداوندش آفرین دارد
دارد او اولین عقاقی را
رادمردی چون اشتیاقی را
بگرفته مثال گل در بر
منتظر بهر لاله های دگر
آفتابی بلند چون رمضان
اولین شاهد است بر مشکان
شاهدی نو شکفته در سی و هفت
دی پنجاه و نه زمشکان رفت
چه جوان بلند بالایی
وقت رفتن چو سرو رعنایی
چه بلندی بیاض گردن او
کبک مانست راه رفتن او
چشم آهو حجاب بر خود داشت
تا که چشمش به چشم او پنداشت
به کمان دو ابرویش می بست
زدل زار خستگان سر و دست
جعد مشکین او چه ظلمانی هیبتش هیبت سلیمانی
جیشی آن آفتاب مشکان شد شهر شیراز ز او گلستان شد
سوی ما شور می شود اعزام
تادل عاشقش شود آرام
پرو بالش فتاد روی تراب
نیست سایه برو مگر ز سحاب
بی کفن چون حسین مولایش
مانده نه ماه جسم زیبایش
مهر آمد به مهر اندر شصت
استخوانی زپازنی سر مست
کرد مشکان شکوفه بارانش
به روی دستهای یارانش
عازم قطعه شهیدان شد
دومین آفتاب مشکان شد.
شادی روح امام و شهدا صلوات 22/4/1393
منبع: دیوان خون نگار ، ص21-22-23