ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

خلاصه ای از زندگی نامه و خاطرات شهیده زینب(میترا) کمایی

17 دی 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی
خلاصه ای از زندگی نامه و خاطرات شهیده زینب(میترا) کمایی

خلاصه ای از زندگی نامه و خاطرات شهیده زینب(میترا) کمایی
مادر شهیده: 
شهیده میترا در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته‌اید، چه جوابی می‌دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من می‌خواهم مثل زینب (س) باشم.» میترا همه ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم. البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت که در بیمارستان بستری شد و خدا زینب را دوباره به من داد. زینب بین بچه‌هایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی‌گرفت.زینب از همه بچه‌هایم به خودم شبیه‌تر بود. صبور اما فعال بود. از بچه‌گی به من در کارهای خانه کمک می‌کرد. زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی می‌باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود. همیشه به شوهرم می‌گفتم از هفت تا بچه‌ام، زینب سهم من است انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودیم. زینب اهل دل بود از دوران بچه‌گی خوابهای عجیبی می‌دید. در چهار یا پنج سالگی خواب دید که همه ستاره‌ها در آسمان به یک ستاره تعظیم می‌کنند. وقتی از خواب بیدار شد به من گفت: من فهمیدم که آن ستاره پرنور که همه به او تعظیم می‌کردند کی بود؟ و آن حضرت فاطمه (س) بود. زینب بسیار درسخوان و خیلی مؤمن بود. زینب دوران دبستان به کلاسهای قرآن می‌رفت. زینب بعد از شرکت در این کلاس قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد. زینب کلاس چهارم دبستان با حجاب شد.مادرم سه تا روسری برایش خرید و زینب با روسری به مدرسه می‌رفت. در مدرسه او را مسخره می‌کردند و اُمّل صدایش می‌زدند. از همان دوران روزه می‌گرفت با وجود گرمای زیاد و شرجی آبادان و لاغری جسمی که داشت. اولین سالی که روزه گرفت ده روز قبل از رمضان پیشواز رفت و روزه می‌گرفت. زینب کوچکترین دخترم بود، در همه راهپیمایی‌های زمان انقلاب شرکت می‌کرد. زینب فعالیتهای انقلابی‌اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد
زینب بعد از انقلاب به خاطر پیام حضرت امام خمینی (ره)؛ هر هفته دوشنبه و پنج‌شنبه روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامه‌های خودسازی بود. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود و طلبه بشود. او می‌گفت «ما باید دین‌مان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.» هنوز در حال و هوای انقلاب بودیم که ناغافل، جنگ بر سرمان خراب شد. مردم کم‌کم به دلیل بمباران و موشک از شهر خارج شدند ولی بچه‌های من مخالف بودند. زینب هم عاشق آبادان بود. دختران بزرگترم برای کمک به بیمارستان شرکت نفت رفتند. ولی زینب چون لاغر و ضعیف و هم کم سن و سال بود به جامعه معلمان که فعال بودند می‌رفت و کارهای فرهنگی انجام می‌داد. #ادامه_دارد…..☘️☘️           ??  ?منبع: پایگاه اطلاع رسانی ایثار و شهادت استان اصفهان، نوید شاهد

 نظر دهید »

هدیه امام حسین(ع) به امیر کبیر

16 دی 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

 هدیه امام حسین(ع) به امیر کبیر
?آیت الله اراکی (ره) فرمودند:

 شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است!
گفتم چطور؟

با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.

 ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.

آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!

 همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.

منبع: کتاب آخرین گفتار

 

 4 نظر

خدا حافظ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

15 دی 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی
خدا حافظ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
 2 نظر

شگفتی انار و نشانه های هدفمندی خلقت

12 دی 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی
شگفتی انار و نشانه های هدفمندی خلقت

شگفتی انار و نشانه های هدفمندی خلقت

از آفرینش حکمت آمیز و مدبّرانه انار درس عبرت بگیر. در بخشهایی از آن، بلندیهایی از پیه می بینی که دانه ها چنان در آن در صف و چیده شده است که گویی با دست چیده اند. دانه ها را چندین قسم می بیینی که هر قسم نیز از لایه های ظریف و نازک ماهرانه بافته شده و جملگی در میان پوست محکمی جای گرفته است.

اگر میان انار، یکسره دانه بود راه غذا به سوی دانه ها بسته بود، پس مطابق تدبیر و حکمت این بلندیها از پیه در میان دانه ها قرار گرفته و ته دانه ها به آن متصل است تا از این طریق به دانه ها غذا برسد. مگر نمی بینی که دانه ها انار در درون این پیه کاشته شده آنگاه با آن لایه ها پیچیده شده تا سست و لرزان نباشد و روی آنها هم با پوستی استوار و محکم پوشانیده شده تا دانه ها از آفتها نگاه داشته شوند. اینها تنها اندکی از شگفتیهای انار است و اگر کسی در پی درک و یافتن معارف و دانستنیهای افزونتر باشد اسرار و حکمتها  بیشتر است اما تا این حد برای درس و عبرت راهیابی بس است.

منبع: توحید مفضل، ص146.

 نظر دهید »

زندگی نامه شهیده نصرین افضل

12 دی 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

زندگی نامه شهیده نصرین افضل
او در سال 1338 در خانواده ای مذهبی در شیراز پا به عرصه وجود نهاد. روزها و سال های کودکی را به عطر رأفت و عطوفت مادری مهربان و اهتمام پدری مخلص و متدین گذراند.
در دوران تحصیل، دانش آموزی پرشور و باشعور بود که بر بسیاری از نابسامانی های رژیم طاغوت، خردمندانه اعتراض می کرد و مورد تعقیب نیروهای امنیتی نیز قرار گرفت. پس از پایان دوران دبیرستان در کمیته امداد، سپاه و جهاد سازندگی با خدمت به محرومین روستایی، بیشترین قرب به پروردگار را برای خود کسب کرد. در آغاز سال 1360 با راهنمایی برادر بزرگوارش «شهید احمد افضل» همزمان با فراخوان جهاد سازندگی شیراز به همراه جمعی از خواهران متعهد به کردستان اعزام شد و در شهر مهاباد، به مجاهدت شبانه روزی پرداخت. مدتی مسئولیت تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد را به عهده گرفت و در عین حال با ارگان های دیگر نیز همکاری داشت. به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش به عنوان مربی تربیتی مشغول به کار شد و همزمان معلمان نهضت سوادآموزی نیز تحت تعلیم و آموزش او قرار گرفتند.

1577768125_.jpg

 نظر دهید »

شمه ای کوتاه بر زندگی حضرت زینب(س)

11 دی 1398 توسط شهید محمود رضا بیضائی

شمه ای کوتاه بر زندگی حضرت زینب(س)
زندگی نامه
در5 جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری در مدینه متولد شد . نام ایشان حضرت زینب(سلام الله علیها)وکنیه ایشان ام الحسن وام کلثوم می باشد . القاب آن حضرت : صدیقه صغری ، عصمه الصغری و لیله الله العظمی، ناموس کبری، شریکة الحسین ، عالمه غیر معلمه و همچنین فاضله ،کامله ، عقیله بنی هاشم ، محدثه و عا لمه می باشد. پدرایشان حضرت علی(علیه السلام) مادرشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) می باشد. زینب کبری(سلام الله علیها) : این لقب برای مشخص شدن و تمیز دادن او از سایر خواهرانش می باشد. صدیقه صغری : چون صدیقه کبری لقب مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) و از سوی دیگر شباهت زیادی میان مادر و دختر بود ، لذا حضرت زینب(سلام الله علیها) را صدیقه صغری لقب داده اند. عقیله بنی هاشم : بانویی است که درمیان قومش از کرامت و ارجمندی ویژه ای برخوردار است و درخانواده اش عزت فوق ا لعاده ای دارد
سیمای حضرت زینب
حضرت زینب(سلام الله علیها) شخصی بلند بالا باچهره ای نورانی، قوی اندام دارای فصاحت و بلاغتی علی گونه و عصمت و حیایی فاطمی ، حلم و بردباری حسنی و شجاعتی حسینی از وی بانویی کم نظیر ساخته بود . در حماسه حسینی از همه بیشتر درس آموخت و پرتو حسینی بر روح مقدسش تابید.
نیاکان
جد مادری آن حضرت، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم ) و جده مادریش حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) می باشد او اولین زنی بود که باپیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم ) ازدواج کرد و به ایشان ایمان آورد وپشت سراونماز گذارد.
جد پدری حضرت زینب(سلام الله علیها) ابو طالب است که تا آخرین لحظه زندگی حامی رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم ) و مدافع اسلام بود . جده پدری حضرت ، فاطمه بنت اسد است زنی فاضله ، عاقله ، عارفه و دارای عفت و شرافت کامل بود او مادر دوازده امام وکسی است که انوار امامت و ولایت از او ظهور کرد. او نه تنها مادر امیرا لمومنین(علیه السلام) بود بلکه بعداز وفات عبدالمطلب ، مادر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم )نیز بود او پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)را برفرزندان خویش مقدم می داشت . و تنها زنی بود که به خانه کعبه واردشد و در آنجا حضرت علی(علیه السلام) نخستین امام شیعیان متولد شدند ، وی در سال چهارم هجری قمری پس از حدود 65 سال زندگی در مدینه ازدنیا رفت و در قبرستان بقیع مدفون گردید .
ازدواج
حضرت زینب (سلام الله علیها) به دلیل کمالات و فضائلی که داشتند خواستگاران زیادی از جوانان قریش و بنی هاشم به سراغ او می آمدند ولی حضرت علی(علیه السلام) با موافقت حضرت زینب (سلام الله علیها)شخصی را برگزید که شایسته ودارای شرافت و اصالت خانوادگی بود ، او عبدالله بن جعفر پسر عموی حضرت زینب (سلام الله علیها) بود پدرش جعفر طیار و مادرش اسماءبنت عمیس هر دو از چهره های سرشناس مذهبی بودند . عبدالله در آن روزگار در شبه جزیره عربستان جوانی جوانمرد ، رشید لایق بود ، مهریه حضرت زینب (سلام الله علیها) مانند مهریه مادرش حضرت زهرا 480درهم بود
زندگانی آن دو لبریز از صفا ، صمیمیت و معنویت بود ، او نه تنها درعرصه اجتماع و مبارزه با دشمنان اهل بیت(علیه السلام) بانوی نمونه بود بلکه برای فرزندان نیز مادری نمونه بود ، ثمره ازدواج حضرت زینب (سلام الله علیها) با عبدالله سه پسر به نامهای محمد ، علی وعون اکبر ویک دختر به نام ام کلثوم بود ، مردان الهی از دامان پاک و با فضیلت انسانهایی آزاده و شایسته تربیت می شوند . در شأن ام کلثوم( سلام الله علیها )دختر حضرت زینب(سلام الله علیها) بیان شده که از نظر صفات جمال، کمال ، عقل و هوشیاری ، معنویت واخلاق بی نظیر بود محمد و عون اکبرپرورش یافته حضرت زینب (سلام الله علیها)بودند که، همراه امام حسین(علیه السلام ) به درخواست پدرشان عبدالله به کربلا رفتند و به شهادت رسیدند .
پایان زندگی
حضرت زینب (سلام الله علیها ) بعد ازحادثه کربلا بیش از یک سال و نیم زندگی نکرد لیکن در این مدت کوتاه توانست حداکثر استفاده را بنماید و پیام خون شهیدان کربلا را به گوش جهانیان برساند ، عاقبت حزن و اندوه روزگار وداع جانکاه برادر وعزیزان آن چنان جسم اورا فرسوده ولاغر کردکه دیگر تاب تحمل نداشت ، اگرچه حضرت زینب( سلام الله علیها )به بستر آرمیدن بی علاقه بود، لکن شدت بیماری او را به بسترکشاند. سرانجام آن حضرت درشب یک شنبه نیمه رجب اوایل سال 63 هجری در سن 56 سالگی به دیدار محبوب شتافت . حضرت زینب (سلام الله علیها )در میدان سیاست و بحرانهای اجتماعی آنگونه درخشید که قهرمانی کم نظیرتاریخ را به نام خود ثبت نمود.
منابع:
عبدالحسین، دستغیب، زندگی نامه حضرت زینب(س)، ص91
اعظم شبیری، سیمای حضرت زینب(س) در آیینه تاریخ، ص36
هاشم رسولی محلاتی، زندگانی حضرت زینب و حضرت فاطمه (س)، ص71

1577852233_6.jpg

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 120
  • 121
  • 122
  • ...
  • 123
  • ...
  • 124
  • 125
  • 126
  • ...
  • 127
  • ...
  • 128
  • 129
  • 130
  • ...
  • 151
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟