ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

در چهاردهمین روز از مهر 1348 در روستا طشک از توابع آباده طشک دیده به جهان گشود . در عملیات والفجر8 و فتح فاو حضور سبز داشت .و در 21/11/1364 به شهادت رسید.
پرچم توحید احتیاج به خون دارد خون انسان های پاک و آگاهی که به خاطر احیای عقیده شان به جهاد فی سبیل الله بر خاستند . تلاش و کوشش شما به انقلاب سرعت می بخشد از تلاش و کوشش خود دریغ نکنید که مسئولیتی عظیم را گردن نهاده اید. خدایا! بهشت را به من نشان نده تا بازرگان شوم، برای اینکه وقتی بهشت را دیدم ، عاشق بهشت می شوم و برای بهشت جهاد می کنم. پس باید همه کار ما برای خدا باشد ، بلکه دل من را طوری قرار بده که عاشق تو باشم. جهنم را به من نشان مده از اینکه از ترس جهاد کنم، طوری دلم را قرار ده که تنها از خالق یکتا بترسم.. ای مردم! اختلاف طایفه و قبیله ای میان شما نباید باشد، هیچ طایفه ای را برتر از طایفه دیگر ندانید.

منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور

شهید ابوالقاسم دیده دار فرزند چراغعلي در تاریخ 20/12/1347 در یک خانواده مذهبی و کشارزخواجه جمالي از توابع شهر آباده طشك دیده به جهان گشود.

او كه سومین فرزند خانواده بود از همان كودكي مهربان و با گذشت و فداكار بود و بدون اجازه پدر كاری انجام نمي داد و هرگز نماز را ترك نمي كرد.وی دوران كودكي را در دامان پر مهر و محبت مادر خود گذرانید و سپس پا به سنگر مقدس مدرسه گذاشت وزماني كه دوران ابتدایي را در دبستان وقار خواجه جمالي مي گذرانید همزمان بود با اوج انقلاب و دانشآموزان در مدارس تظاهرات مي كردند و شعار مرگ بر شاه مي دادند وی نیز همگام با سایر دانش آموزانحضوری فعال در تظاهرات و راهپیماییها علیه رژیم پیشین داشت . وی پس از پایان دوران ابتدایي وارد
مدرسه راهنمایي دكتر حسین فاطمي شد و آن دوره را هم با موفقیت پشت سر گذاشت و برای گذراندن دوران دبیرستان و ادامه تحصیل راهي شهرستان ني ریز شد و در دبیرستان احمد این شهرستان شروع بهتحصیل نمود . شهید در اواخر سال دوم دبیرستان بود كه راهي جبهه های حق علیه باطل شد و سه بار بهجبهه رفت در نوبت دوم بود كه جزء گردان كمیل شد. برای آخرین بار مي خواست عازم جبهه شود درحالي كه مادر فرزندش را قانع مي كرد كه این بار دیگر به جبهه نرود او به مادر گفت ما مسلمانیم و دفاع از مرزو بوم بر همه مسلمانان واجب است و با سخنان دلگرم كننده خود پدر و مادر را قانع كرد و عازم شد . در تاریخ29/10/1365در عملیات كربلای 1 در جبهه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیكر پاك ومطهرش در گلزار شهدای روستای خواجه جمالي به خاك سپرده شد .
روحش شاد و نامش جاودان

از باده ولایت نوشیده و همچو فرهاد در پی شیرین، مست و غزلخوان، عزم کوی بیستون کرده بود تا مگر یار لطفی کند و دست در دستش نهد.
ببراز کرمی فرزند علی باز، در تاریخ16/1/1336 در بخش سرچهان در خانواده ای کشاورز، زحمتکش و مذهبی دیده به جهان گشود.(سرچهان در آن زمان در حوزه تقسیمات کشوری نی ریز قرار داشت) بعلت نبود امکانات آموزشی و تحصیل محروم ماند و همراه پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. پس از مدتی به روستای غدیرگه، از توابع شهرستان نی ریز مهاجرت نموده و در آنجا ساکن شدند. در روستای غدیرگه عضو گروه مشاعی شد و به کشاورزی و تولید پرداخت تا از این رهگذر، هم معیشت خود و خانواده اش را تأمین کند و هم با تولید محصولات کشاورزی به خود کفایی اقتصادی کشور کمک نماید. با شروع جنگ تحمیلی و تجاوز رژیم عراق به خاک میهن اسلامی، نتوانست بماند و شاهد تجاوزات وحشیانه دشمن باشد. همسر و فرزندان خود را به خدا سپرده و با پذیرفتن تنهایی آنها، به عنوان بسیجی داوطلبانه راهی میادین نبرد حق علیه باطل شد. خود را برای شرکت در عملیات فتح المبین آماده نمود. اما قبل از شروع عملیات در خط پیکر مطهرش در گلزار شهدای روستای غدیرگه به خاک سپرده شد.
آری !او با شهادتش درس بیگانه ستیزی را به جوانان ایران اسلامی داد. شادی روح تمام شهدا و ایشان صلوات
منبع : مهین مهرورزان غلامرضا شعبانپور، ص117

«ان الله اشتری من المومنین باموالهم و انفسهم با ن لهم الجنه؛  خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است.»(سوره توبه 111)

در زندگی، افکار و اعمال روز مره انسان معامله است و رد و بدل، و خوشبخت کسی است که بداند با چه کسی معامله می کند و برای چه معامله می کند. جنسی که می خرد چیست و در مقابلآن چه می خواهد بدهد. و جان و اموالی که به زودی به نحوی از دست می دهد، بدون گرفتن مزد و پاداش به خدا و در راه او و برای تحکیم شرع مقدس بدهد و در مقابل زندگانی جاودان بگیرد و بهشت را دریافت کند و به درجه اعللائی برسد . 

آرزوی من و همه شهیدان پیروزی کامل انقلاب اسلامی و صدور ان به سایر کشورها و اتصال ان به نهضت امام مهدی(عج) می باشد. 

منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا، شعبانپور، 129

شهر آباده طشک  در تاریخ 1/5/1334 شاهد تولد کودکی زیبا از سلاله پیامبر(ص) در خانواده ای متدین و زحمتکش بود. تا مقطع ششم ابتدایی را تحصیل کرد و پس از آن به دلیل مشکلات، موفق به ادامه تحصیل نشد و به همراهی و کمک پدر در تأمین معاش زندگی مشغول شد. پس از آنکه به سن جوانی رسید، به استخدام نیروگاه اتمی بوشهر در آمد و با عمل به سنت رسول خدا(ص) ازدواج نمود. او که از سلاله سادات و از تبار کربلائیان بود و کفر ستیزی را از جدش امام حسین(ع) آموخته بود، با شروع تجاوز نظامی دشمن بعثی به کشور اسلامی ایران نتوانست آرام بنشیند و زندگی روزمره خود را بگذارند؛ فریاد حسین زمان خمینی بت شکن را بشنود وبی پاسخ بگذارد. به مدرسه عشق رفته و داوطلبانه با نام بسیجی عازم جبهه شد. در مجموع دو بار به میادین نبرد حق علیه باطل اعزام و در بار دوم - عملیات بزرگ فتح المبین- بود که در غرب شوش شرکت کرد و پس از نبردی دلاورانه با دشمن متجاوز، در تاریخ 2/1/1361 به درجحه والای شهادت نایل و روح بزرگش با شهدای صدر اسلام و کربلا همنشین گردد. پیکر مطهرش پس از تشیع شکوهمند مردم قدر شناس نی ریز و آباده طشک در گلزار شدای آباده طشک به خاک سپرده شد. آری با شهادتش درس چگونه زندگی زیستن مردن را به جوانان ایران زمین آموخت.

منبع: مهین مهرورزان، غلامرضا شعبانپور، ص123