ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

به خاکریز فرهنگی- مذهبی ضحی خوش آمدید. مولای من! یاری نما تا سربازت باشم، نه سربارت

همراهم هستی ...

29 اسفند 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

خدای من!
می دانم که تو همیشه همراهم بودی یاریم نما تا همراهیت را در ک نمایم . انتهای تمام مسیرهای حرکتم ختم به تو شود.
از کج روی ها، تند روی ها، کند روی ها در مسیرهای دیگر حفظم نما و یاریم نما تا بخواهم آنچه را که تو برای من خواهانی.

 نظر دهید »

بهار ظهور

26 اسفند 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

مولای من!
به زمان پایان بهار نزدیک می شویم و زمستان آخرهای نفس کشیدنش است .
کاش ما هم به بهار ظهورت برسیم و آخرهای نفس کشیدن روزهای غیبت باشد.

 2 نظر

ندبه های انتظار

22 اسفند 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

 ندبه های انتظار
زمزمه دعای ندبه از مسجد جمکران، او را سرخوش از عطر انتظار کرده بود. اشکهایش از پهنای صورت سرازیر شده بود. شوق رسیدن و خدمت به امام زمان(عج) او را بی تاب کرده بود. او همچنان دعا را زمزمه می کرد؛ آخر دعا صدایش بلند تر شد. مادرش خواب بود؛ با صدای امید، بیدار شد. نگران به سویش شتافت.
- امیدجان! چه اتفاقی افتاده است؟ خدای ناکرده کسی فوت کرده است؟
بغض گلوی امید را می فشرد و اجازه صحبت به او نمی داد. مادر از امید رو بر گرفت و به صفحه تلویزیون خیره شد؛ زمزمه دعای ندبه از مسجد جمکران او را نیز چون امید، بی تاب کرد و آرزو کرد کاش! بتواند در خدمت مولایش امام زمان(عج) باشد.
امید که اشک هایش را با دستانش پاک می¬کرد گفت:
مادر چگونه می توانم به خدمت مولا برسم و در خدمت او باشم؟
مادرش با لبخند گفت:
عزیزم همین که در فکر امام زمان(عج) باشید و سعی کنید به خاطر امام زمان و به نیت او کار خیر انجام دهید و از گناه دوری کنید، در خدمت مولا بودن است.
امید که از خوشحالی ذوق زده شده بود، تمام کارهایی که می توانست انجام دهد در ذهنش مرور کرد. یادش آمد که با دوستش، چند وقت قبل قهر کرده است، تصمیم گرفت با او آشتی کند و در درس ریاضی و قرآنش که مشکل داشت، به او کمک کند و ثواب آن را به امام زمان(عج) هدیه کند.

 4 نظر

مرهم قلب شیشه

19 اسفند 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

سلام مولای من!
قلبم به در د می آید از سخنانی که چون شیشه قلبم را زخمی می نمایند، نمی دانم با چه مرهمی باید آن را دوباره تعمیر نمایم.
هر چند که می دانم فایده ای ندارد.
اما گر تو بیایی مرهمی بر آن خواهی بود.
اللهم عجل لولیک الفرج

 4 نظر

مرهم قلب

18 اسفند 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

سلام مولای من!
قلبم به در د می آید و سخنانی می شنوم که چون شیشه قلبم را زخمی می نمایند، نمی دانم بعد از این با چه مرهمی باید آن را دوباره ترمیم نمایم.
هر چند که می دانم فایده ای ندارد.
#نامه_خاص

 1 نظر

ادعای سربازی

10 اسفند 1399 توسط شهید محمود رضا بیضائی

مولای من!
همیشه گفته ام سربازت هستم اما همیشه کارهایم بر خلاف آن چیزی بود که ادعاکردم.
مولای من! بدون کمک تو من نیست و نابود خواهم شد و نمی توانم سربازیت نمایم یاریم نما تا …..

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 55
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

بسم الله الرحمن الرحیم «خدای من! این من هستم بنده تو همان که نبودم. تو مرا از کتم عدم بیافریدی و مقام خلیفه اللهی را برایم برگزیدی تو خوب می دانستی که هدف از خلقت و حکمتت چه بود اما این من بودم که خلقتم را فراموش کردم.» «بسم رب الشهداء و الصدیقین» **خاکریز فرهنگی-مذهبی **آلاله های بی قرار شهیدان: سردار سلیمانی، ابراهیم هادی، محمودرضا تورجی زاده، محسن حججی، محمودرضابیضائی «الهی وَ رَبِّی مَن لی غَیرُک أسئَله کَشَف الضُرّی وَ نَظَرَ فی أمری.» «رَبِّ هَب لی حُکمَا وَ ألحِقنی بِا الصالِحین» «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدیتَنا وَ هَب لَنا مُن لَدُنکَ رَحمَه إنک أنتَ ألوَهاب» **اللهم عجل لولیک الفرج**

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احکام
  • ادبی
  • اهل بیت(ع)
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • ترجمه لغات انگلیسی
  • ترجمه نهج البلاغه
  • ترجمه و تفسیر قرآن
  • حدیث روز
  • خاطره شهدا
  • دانستنی های تندرستی
  • زندگی نامه شهدا
  • شعر شهدا
  • صحیفه سجادیه
  • طب اسلامی
  • معرفی کتاب
  • مهدویت
  • وصیت نامه شهدا
  • چکیده مقالات
  • کلام بزرگان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟