همسر داری
11 آذر 1398 توسط یا کاشف الکروب
همسر داری شهید میثمی پرسید: ناراحت می شی برم جبهه؟ چون قبل از تولد بچه بود: روزهای آخر بار داری من بود. گفتم: آره، اما نمی خوام مزاحمت بشم! رفت و دو روز بعد هادی به دنیا آمد. بعد که برگشت بوسیدش و اسمش را گذاشت هادی. پرسیدم: دوستش داری؟ گفت: مادرش را… بیشتر »