حکایت از گلستان سعدی
04 فروردین 1399 توسط یا کاشف الکروب
حکایت از گلستان سعدی پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد. بیچاره در آن حالت نومیدی مَلِک را دشنام دادن گرفت و سَقَط گفتن، که گفته اند: هر که از دست جان بشوید، هرچه در دل دارد بگوید. مَلِک پرسید چه می گوید؟ یکی از وزرای نیک محضر گفت: ای خداوند،… بیشتر »