عمری سرگشته و حیران
10 اردیبهشت 1401 توسط یا کاشف الکروب
سلام مولای من! نمی دانم از کدامین سو به کدامین سو در حرکتم فقط چشمان سوسو زده ام جهان را می نگرد که روز می شود و دوباره شب می شود، این جاده عمر نمی داند مرا رهسپار کجا خواهد نمود. این روزها خسته ام اما نمی دانم از چه و شاید از خودم مولای من! در این… بیشتر »